spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن پارتی بودیم ... ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن ... رفیقم میگه دارن میرقصن!؟ پَـــ نَ پَــــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم ... یارو میگه جای امن میخای ؟ پَـــ نَ پَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن ! بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین ... تازه میپرسه خورد به دستت؟ پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی یارو با موتور زده بهم ....خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده 17 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه 6 وقت داریم . بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم . 18 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟ پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه .... رفتیم کوه ... دارم چوب جمع میکنم ... میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟ پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت ... مانتوش ۱۵ سانت بالای باسن مبارکشه، آرايششم که شبيه جن و پری شده ... حالا بماند که موهاش قرمزه ! ميگه به نظرت برم بيرون گشت ارشادم بهم گير ميده ؟! پَـــ نـ پَـــ ميبرنت صدا و سيما تو برنامهی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی 20 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ به رفیقم میگم گوشیمو جا گذاشتم خونه گوشیتو چند لحظه بده، میگه میخوای زنگ بزنی؟! پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم كلیپ خانوادگی جدید چی داری تو گوشیت ! عكس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه ااِاا داداشت زنم داره؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینارو تو قرعه كشی بانك برنده شده ... بعد مشخص شدن 3 تا از نمره ها و قطعی شدن مشروطی با رفیقمون رفتیم پارک یه بادی به کلمون بخوره، دختره اومده نشسته جلومون هِی چشمُ و ابرو میاد. رفیقم میگه داره آمار میده؟! پـَـَـ نــه پـَـَــــ دلقک بازی در میاره مارو از این وَضع خارج کنه! شب ساعت 11 اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!! تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟ میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم ! یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ پری دریایی بود بوس فرستاد! عروسی خواهرم ماموره اومده دم خونمون میگه عروسیه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ ختنه سرون بابامه جشن گرفتیم به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست ؟!؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ لامبورگینیِه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه!!! به دوستم میگم : وقتشه که دیگه برات آستین بالا بزنیم، میگه یعنی زن بگیرین ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ وضو بگیریم نماز جماعت بخونیم با رفیقم رفتیم پیک نیک ... بهش چاقو دادم در کنسروو باز کنه. میگه: با چاقو بازش کنم؟! پـَـَـ نــه پـَـَــــ راست کلیک کن روش اوپن ویت بزن با مدیا پلیر بازش کن ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم. میگه میخوای بفروشیش؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم سوار ماشین بودیم یه موتور با سرعت دویست تا از کنارمون عبور کرده، رفیقم داشت با موبایلش ور میرفت ندیدش، میگه:موتور بود؟ گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگ میگ بود؟! رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟ میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ خیال کردی اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم؟! تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوی مسئولش که وارد حسابم کنه؛ میگه: میخوای ببریشون؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم کتابارو بهت توصیه کنم بخونی، میانگین ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم! زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام. بقیش هم آدامس بدین! لامپ اتاقم سوخته، بابام اومده میگه میخوای عوضش کنی؟؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام بهش پماد سوختگی بمالم خوب شه 14 لینک به دیدگاه
Yekta.M 15459 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !! 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ رفتم کمک هزینه ی دانشجویی بگیرم....می گه دانشجویی؟ پ ن پ پروفسورم اومدم ببینم یه کمکی به استادای بی بضاعت می کنید یا نه! 12 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ روو تختم خوابیدم. چشام تازه گرم شده بود...مامانه اومده میگه ااا خوابیدی؟؟ پَ نَ پَ...دراز کشیدم دارم مورچه ها رو روو زمین میشمرم بلکه خوابم ببره!! 9 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ روو تختم خوابیدم. چشام تازه گرم شده بود...مامانه اومده میگه ااا خوابیدی؟؟ پَ نَ پَ...دراز کشیدم دارم مورچه ها رو روو زمین میشمرم بلکه خوابم ببره!! نکته انحرافی داره؟ رو تخت خوابیدی چجوری مورچه های روی زمین و میشموری؟ 3 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ این هم پـَـَـ نــه پـَـَــــ در صداو سیمااااااااااااااااااااا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - پیرزن سوار اتوبوس شده، پا شدم از جام! میگه بشینم یعنی؟! میگم : پـــ نــه پــــــ پا شدم با هم تانگو برقصیم تماشاچیا شاد شن! 4 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - از ساق پا تا محدوده 18 قدم گچ گرفتم دوستم اومده میگه شکسته؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دوستم ارتپده تعارف زد منم موندم تو رودرواسى. 11 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - رفتم سر مزار میپرسه اومدی فاتحه بخونی؟! پـــ نــه پــــــ اومدم یه کامنت بزارم واسه شادی روح اموات! 8 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در .... گفتم بله .. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـــ نــه پــــــ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل. 10 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - رفتم آزمایش ادرار دادم به مسئول آزمایشگاه میگه ادراره ؟؟؟ پـــ نــه پــــــ چایی کم رنگ ریختم واست ضرر نداشته باشه تا سرد نشده بخور! 9 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - تو آرایشگاه نشستم یارو میگه شما هم میخوایین مو کوتاه کنین؟ میگم پــــ نــه پــــ اومدم مدل موهامو نشون بدم ببینی بهم میاد. 8 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ - واسه ناهار یه ظرف پر ماکارونی دستمه، خواهرم میگه ماکارونیه؟ پــــ نــه پــــ یه مشت کرم آسکاریسه از نوع حلقوی اش، میخوام روشون آزمایش کنم!!!!!!!! 6 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۰ خانومه وایساده بود جلوی پله برقی نمیرفت روش. دوستم میگه یعنی میترسه؟ پـــ نــه پـــــ مونده با پای چپ بره ثواب داره یا با پای راست 7 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۰ بگذار قلم را به غزل بسپارم/ شاید گره ای باز شود از کــــارم/ پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/ گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم.. 8 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۰ فس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس ... راننده میگه می خوای سوار شی؟پـــ [/url]نــه پـــــ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم 5 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۰ سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟ میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده