shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ کسی جایی سراغ نداری بشه بری توش راحت بمیری؟ 8 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ وقتی عصبانی میشی و یکی بهت پوزخند میزنه کاری میکنی که اخرش پشیمونی داره ولی دیگه اونقد ازین پشیمونیا خریدی که شده عادتای روزمره... خدا اخر و عاقبتمو به خیر کنه 10 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ این تنها چیزیی که من همیشه باهاش عشق می کنم : با این همه مدیر چه کار کنم من ... مدیر کل سایت عارف ممد.ای ال رومن :gnugghender: دلنواز نوترون مهندس خوش فکر پرتو متین 16 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ هَــرکه مــی خــواهـی بـــاش ایـن عادت مُـــشتَــرک انسـانهــاســت تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـَحظــه ای احــساس خـواهـی کـرد کـــه . . . هیــچکـَـس دوسـتت نَــدارد ...! پ ن::hapydancsmil: 15 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ نشسته بودم گوشه ی کتاب خونه.... یک کتابی جلو بود....ورق اولشم پر شده بود از یادگاریه بچه ها..... وقتی موقعه ی تحویل همینجوری جلد کتاب رو نگاه می کنن...این میشه دیگه......تو تحویل گرفتن کتاب هم ظاهربینیم.... بگذریم داشتم می گفتم..... لا به لای اون همه نوشته یکی نوشته بود.... من که این کتاب رو نخوندم.....ولی اگه خوندی....یک خلاصه بنویس بذار لای کتاب....بعدا شاید خوندم.... اول یک لبخند کمرنگ زدم....و گفتم.....ای بابا...... ولی بعد از چند دقیقه گفتم چه اشکالی داره......خلاصه رو نوشتم......گذاشت لای کتاب..... تحویل دار کتاب رو باز بدون نگاه کردن...کتاب تحویل گرفت...... یک مدت بعد....دوباره اون کتاب رو گرفتم..... لای کتاب.....به جر اون ورقی که من نوشتم.....حالا چندیدن ورق دیگه بود.....دیگرانم شروع کرده بودن...به نوشتن خلاصه کتاب.... . . . گاهی.....یک حرف....تو ظاهر یک معنی بهت میده...ولی نفسش....یک معنی عمیق تر..... حس و حال الانم تقدیم تو که....عمیق تر نگاه می کنی.... 15 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ دوستش دارم :hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ میسوزه ه ه ه ه ه ................. 6 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ چقدر غمگینم کاش وقتی زار زار گریه میکنی تو خیابون و زیر بارون راه میری کاش وقتی نصف شب از خونه میزنی بیرون که کسی نبینه و نپرسه یکی از پشت سر بهت نگه داداش مرد که گریه نمیکنه هم مچت باز میشه هم یه عذاب وجدان سخت میگیری که اگه مردی پس این اشکا چیه ؟ لعنت به زندگی که نه سر داره نه ته 11 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ چرا اینقدر غمگین شدم. این مهمونام نمیرن ما به کارمون برسیم. 11 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ ای بابا چرا جو میدین زندگی به این خوبیییییییییییییییییییییی حالبشو ببرین ماتم شدین همه اییییییییییییییییییش :hapydancsmil::shad::62izy85::2rqfst4::persiana__hahaha::w14::w31::w70::w330::2eaoapgxehimkak1y7e:ag2f893eg0ja83qr8q::mbj6ivxkw3ccem7bie7:druze3cfjhkv7q65cc0:6snuiio5gm0n52hzey4 15 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ تو انجمنی مهمون ندارین؟تنبلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل :hapydancsmil: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لامصب چنان با سوز ترکی می خونه، آدم نمیفهمه اما هر چی غم دنیاست میاد جلو چشمش 7 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ من الان انقد انرژی دارم بشینی پیشمم گریه کنی ککم نمگزه که هیچ ی کاری می کنم توام سرخوش میشی!!:hapydancsmil: 10 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ با یادی از ایرج جنتی عطایی : قلب تو قلب پرنده، پوستت اما پوست شیر، زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر...... خیلی بده آدم همچین ویژگی داشته باشه، یعنی پوست کلفت و دل نازک. باید پر بگیرم و به ماورا پرواز کنم. 19 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ این موبایل و مسنجر است که هر روز رابطه ها را نزدیک و ساده تر صمیمیت های غیر ضروری را بیشتر تعهد ها را کمتر ایمان ها را سست تر حقیقت را محو تر و خانواده را بی معنا تر میکند... 11 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ دلم میخواد رها بشم ساده و بی ریا بشم زمینمُ شخم بزنم نه بد بشم نه خوب بشم... 13 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۰ چرا باور نداریم که شقایق هم گلی است ؟؟ 7 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۰ این روزها دلم برای خودم بی کسیم تنگ میشه...... هر کدوم تاز دوستامو نگاه میکنم برا خودشون مشغولن هر کدوم یه نفرو دارم من چرا نمیتونم اعتماد کنم چراااااااااااااااااااااااااااا 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده