sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ چرا یه وقتایی یادمون میره که هدف چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هدف اینه که خوب زندگی کنیم حالا شرایط هر چی می خواد باشه باشه. چرا یادمون میره زندگی صاف و هموار مثل جاده ای میمونه که هیجان نداره. زندگی با این بالا و پایین هاش، با این تفاوت هاش که قشنگ میشه. مگه نه اینه که بعد گذشتن از یه سر بالایی، تو سر پایینی کلی کیف میکنیم. 18 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ داره نتیجه می ده هوراااااااا.... چقدر خوبه وقتی همه ذوق می کنن و تند تند در موردش حرف می زنن 14 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ خدایـــا خودمونیم , انگار خاک کــــم آوردی یه سری آدما رو با لجن ماست مالی کردیااااا ..... 19 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ دیگه داری عصبی م می کنی کم کم ... :icon_razz: 10 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ [h=6]دَمَــــــــــــــــــــــــش گـــــــــــرم !!! بـــــــــــــــــــاران را مــــــــــــــــــــی گویم ...ا به شــــــــــــانه ام زد و گــــــــــــفت :ا خــــــــــــــــــــــــسته شـــــــــــــــدی ... ؟؟؟ امــــــــروز را تو اســــتراحت کن ...ا من به جــــــــــــایت مـــــــــــــی بارم ... ![/h] 12 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ اينجا اسلام تيكه پاره است خياط ماهري ميخواهيم آن را به زيباي بدوزد ... اينجا اسلام قلب و احساس ندارد ! اينجا بت ها از جنس پشم هستند ( عاقلان دانند چه گويم) واي واي اسلام ناب محمدي ، كجاي ؟؟ فرياد رس يا محمد 8 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ من از تک خوری خوشم نمیاد.زمانی خعلی خوشحال تر می شم که ببینم خواهرم هم به اون چیزی که می خواسته رسیده و داره لذتشو می بره... الان یه جوریم... دلم می خواد اون هم راضی باشه 9 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ ....خداوندتنهاروزنه امیدیست که هیچ گاه بسته نمی شود، .... تنها کسیست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد .... وبا پای شکسته هم می توان به سراغش رفت، او تنها .... خریداریست که اجناس شکسته هم بهتر بر میدارد و بیشتر میخرد .... او تنها کسیست که وقتی همه رفتند میماند و وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید 8 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ بگذار اعتراف کنم بر این ایمان رفته از دست دوستت دارم زیاد دوستت دارم و این تنها خیانتی بود که با خودم کردم ذهنم یک انزوای طولانی مدت میخواهد تنها میان تن هایی از جنس انسان مرا ببخش که هستم مرا ببخش که بودنم دلیل به نبودنت شد مرا ببخش که سیگار به سیگار دود میکنم خاطراتت را و باز پاکتی دیگر به امید سرطانی از جنس خوشبختی که شاید انکار کنم موجودیتم را تکلیف مشخص بود از اول شروع عاشقی یعنی پایان اتاقی که آفتاب داشت مرا ببخش که گاه به گاهی خوابت را می دیم مرا ببخش که زیر آوار سنگین گناهانم دفن می شوم مرا ببخش ....................................................... می دانی درد یعنی چه؟ درد یعنی آهنگی را نفهمی که چه میگوید و از سر شب هزار بار گوش دهی به یادی و تصور کنی آن چیزی را میگوید که تو می خواهی سفر شروع بود اما قدم در راهی میگذارم که نرفته بنبست بود 13 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ امشب خیلی گرسنه بودم کسی هم خونمون نبود گفتم چه فکر بهتر از اینکه برم روضه بعد به پسر داییم گفتم بیا بریم با هم رفتیم خلاصه موقعی که مجلس تموم شد تا بریم دم در غذا بگیریم یه پیر مرد که روی ویلچر نشسته بود که کمک خواست منم کمکش کردم تا بیرون غذای هر دومان را دادم دستش اونا رسوندم دم خونشون بعد یه پیر زنم اومد که زنش بود در را باز کرد من اون پیر مردا با پسر داییم سر جایش خوابوندیمش بعد زنش گفت خیلی وقت بود روضه نرفته بود بعد هر دوتاشون انقدر دعامون کردن که وقتی هم که داشتیم از خونه میرفتیم هم داشتن هنوز دعا میکردن وقتی رفتیم تازه فهمیدم که غذای مان پیش پیر مرد جا موند ولی عوضش خیلی چیزا گرفتم و فهمیدم تو این روضه ها برای غذا خوردن نرم و خیلی ارزش بیشتری داره 23 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ هوا ابریه ... چه حس خاصی دارم ... یه طوریم ... ای خدا میشه بگی چرا من ؟!!!؟؟؟!!!!! 11 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ وقتي فكر ميكني آدما صادق هستند حداقل احساسي / موقع احساسات ديگه راست ميگن بي ترس قلبت رو تقديم يك انسان ميكني / قلبت رو تقديم محبت ميكني ناگهان ميبيني حتي توي احساس هم دروغ گفتن قلبت رو با سطل آشغال اشتباه گرفتن آري ايجا سرزمين غريب آشنايي است / آشنا كه باشي ، عاشق كه باشي ، زير پا له ميشي ، خود فروخته وراجي كه زيادي زر ميزنه شناخته ميشي ، يك آدمي كه داره خريت ميكنه همه تحقيرت ميكنند اما نميفهمن كه تو خودت رو كوچيك ميكني تا اونا از بزرگ بودن لذت ببرند !!! آري اينجا سرزمين غريب آشنايي است 11 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ گرچه باید از غمش بگریستنای خوشا یکدم حسینی زیستن 11 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ یـه یـک عـدد شمشیـرِ بُـرّان ، جهـت قطـع کردن سـَرَک های کشیده شده در زندگیـمان ، نیـازمـندیمــــ :icon_razz: 14 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ ای بابا .... زندگی را باید زندگی کرد ... بخوام نخوام آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته ....:icon_pf (34): 10 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ خدایا احساس میکنم امروز اوج دل گرفتن منه چرا اینجوریم خدا یعنی دم همه اونایی که دم از معرفت میزنن گرم هیشکی حتی سراغمم نگرفت 10 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ خدایا مرسی که منو انتخاب کردی،مرسی... خودت دستمو تو این راه بگیر که خطا نرم،یه کاری کن جرات داشته باشم که تا تهش بیام...من تصمیمو گرفتم،کمکم کن تا آخر این راه. مرسی که یه چیزایی رو نشونم دادی،حالا خودت کمک کن برگردم و به جای دیدن غیر مستقیم خورشید، مستقیم ِ مستقیم به خودت نگاه کنم... کمکم کن این دردا رو راحت تحمل کنم...کمکم کن 12 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ این هم از دلنوشته ای که بر زبانم جاری شد ...در موقعیت و زمانی که انتظاری از دل نمیرفت.... نقش سکوت می زنم... بر لب کبریایی ام... جلوه ندارد این دلم... پیش حسین بی کس ام... رنگ ندارد این قلم... بهر شفاعت آمده م... :icon_gol: 12 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ اگه کسی که بهت ظلم کرده رو ببخشی ; اونو از بزرگترین حقش (مجازات) محروم کردی.... 18 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده