Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ چه سخته زورکی لبخند بزنی............. 24 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ عادت میکنی نفس دنیا همینه اینو تو قلب بزرگت حک کن 19 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ ای کاش میشد تمام این گاهنوشته هامو بخونی.... به امید اینکه شاید شاید شاید 22 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ مهم نیست بقیه چی میگن... مهم اینه که تو خوشحالی 20 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ :w74:بعضی وقتا بعضی استادا عجب بی منطق حرف میزنن بعد نمیزارن ادم جوابشونو بده که اگه جواب بدی صفر بهت میده والا به خدا زور میخواد آدم حرفشونو قبول کنه آخه آدم چقدر بی منطق میتونه باشه:w13::icon_razz: 20 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ تا حالا شده کسی رو دوس داشته باشین (فرقی نداره دختر یا پسر) ولی میدونین که از ته دل دوسش دارید و نمیخواید که از دستش بدید ... بعد یه دفعه بیاد بهتون بگه که من سیروز کبدی دارم و کبدم داره از کار میوفته و به طور خوشبینانه فقط 5 سال زنده ام !!!!!!!! داغ میشی .... بعد یه دفعه لرز میکنی و پشتت میلرزه .... سرد میشی .... چشمات و گلوت خشک میشه .... سنگینی بغضو حس میکنی و .... رو زانو هات فرود میای !:cry2: دنیات پر میشه از خاکسترهایی که نمیدونی از کجا اومده و رو تموم خاطره هات نشسته و میخواد تورو مدفون کنه بین شیرین ترین لحظه های زندگیت .... احساس میکنی این حرفارو داره میزنه که ازت خداحافظی کنه و تو با تموم وجودت مقاوت میکنی و میخوای جلوی تقدیر وایسی و بگی : این مال منه .... نمیزارم ازم بگیریش .... میفهمی؟؟؟:(2310): بعد از این فقط اشک های شبانه میشه همدم غربت و تنهایی هات ..... بعد از همه ایناااااااااااااا این تویی که بیخیال همه دنیا میشی و فقط و فقط اونو میخــــــــــوای !!! [FLASH= [FLASH=width = 10 height = 20] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH]][/FLASH] 26 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ .............................. ....................... ................... کاش میشد جا این نقطه چین ا حرف دلمو بنویسم کاش 17 لینک به دیدگاه
Army.of.onE 711 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند... و لعنت بر منی که ساده گمت کردم...در این هیاهو! 16 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۱ من :"یعنی چی "پشت گل آخر"؟؟ اون: یعنی قانون، این یه قانونه از قبل هم بوده من :ببین مهندس. مشکل اینه که قانون شوما خیلی قدیمه خیلییییییی اصن مال خیلی وقت پیشاس، دوره پاپتي بازي كردن، کوچه خاکی، گل کوچیک، کمبود ساعت و امکانات . چه معنی داره زمان بازی تموم شه بازم تیما بیرون نیان؟چرا ؟ چون که توپپ اوت نرفته؟ اصن شاید توپ اوت نشد؟! تیمای دیگه چکار کنن اون وقت؟بیرون بشینن کف کنن؟!! اون: درست میگی ولی نمیشه کاریش کرد، فقط فیفا میتونه تغییرش بده !! من: .................................. "سطح دغدغه در حد فیفا" 17 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ چقدر از «ديدي گفتم» ها متنفرم چقدر از «بهت که گقته بودم» ها خسته ام دلم کمي نوازش ميخواهد نوازش کسي که بگويد... که بگويد... هيچ چيز نگويد! فقط-باشد براي همه ي «ديدي گفتم» ها و «بهت که گفته بودم» ها کر ميشوم فقط صداي قلبش را در دنيايم پخش ميکنم 20 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ خاطرمان باشد به ياد هم باشيم تا مبادا سالها بعد در گذر جاده ها بي تفاوت از كنار هم بگذريم و بگوييم ، آن غريبه چقدر شبيه خاطراتم بود ...!!! 18 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ مــيدانــم خــــدا ؛ يکــروز مــيفهمي کــه خــيلي دوســتت دارم .... و آنــوقت با خــودت مــيگــويي : کــــــاش تــمام دعــاهــايش را مســتــجاب مــيکردم ! بــنــده خــوبي بود ... !!! 19 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ ساعت 6... _الو عزیزم نمیخوای برگردی خونه __چرا دارم میام _کجایی بیام دنبالت _پلاسکو و ده دقیقه بعد اونجایی... پ ن: .لعنتی زن بودن من به معنی ناتوان بودن من نیست 26 لینک به دیدگاه
ara engineer 1866 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ دوست دارم یکی باشه بهش بگم: باید کاری کنی اروم بگیرم... 22 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ خیلی جالبه.مادربزرگا و پدربزرگا همیشه دارن از گذشته تعریف می کنن واسمون شاید هزار بار یه داستان یا تجربه ای رو واسمون گفته باشن،ما خسته میشیم از شنیدنشون شاید،شاید که نه حتما تمام جملات و واژه هاشو حفظ هم باشیم ولی خودشون جوری تعریف می کنن که انگار تا حالا به کسی نگفتن و دفعه اولشونه که دارن به کسی می گن 26 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ پیرزن شوهرش مرده ، دو تا پسر داره حدودای 30 سالشونه ، بجای اینکه تو روزگار پیری عصای دستش باشن شدن بلای جونش ، هر دو بخاطر مصرف قرص های روان گردان دچار مشکلات مغزی شدن ، حالا مونده اینارو چیکار کنه خودشم امنیت جانی نداره ، با این سن پولی هم نداره اینارو درمان کنه البته اگه قابل درمان باشن . واقعا لحظه ای شادی ، ارزش این وضعو داره ؟ عقل آدما کجاست ؟ برو خودتو بکش بدبخت که روح و روانتو برای لحظه ای خوشی به شیطان میسپاری 17 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ مامانم برنجو گذاشته رو گاز زیرشم روشن، خوب لابد حساب همه چی رو کرده، ولی رفته واسه همسایه ترشی درست کنه منم تو اتاقم بودم نمیدونم کی برنج گذاشته و کی رفته اصلا حواسم نبود شاید برنجو به من سپرده اخر حافظما:icon_pf (34): بخدا من قرص روانگردان نخوردما:5c6ipag2mnshmsf5ju3 خدایا چیکار کنم اگه به من سپرده باشه چی ... اگه خراب شه چی 19 لینک به دیدگاه
ya~ya 820 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ چقدر بده نتونی اونی باشی که میخوای، جایی باشی که توی تصوراتت نبوده،با کسایی باشی که نتنها از بودنشون انگیزه نمیگیری بلکه به عقب پرتابت میکنن، چقدر سخته که سخت زندگی کنی. آخه دلم عوض شدن میخواد نه عوضی شدن. دوست دارم برم جای بهتر، پیش آدمهای بهتر تا آسوده زندگی کنم.این اتفاق میوفته مطمئنم 11 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۹۱ ترجیح مــیدهم همــه را غریبــه صـدا کنم.! تا وقتــی از پشت خنجر میزننـد... با خودم بگویم........... بـی خیال..! از غریبــه بیش از ایـن انتظاری نیست...!! 24 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده