kavirsky25 3694 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ اولین بار که گفتی دوستم داری، گریه ام گرفت… حالا اگرکسی بگوید دوستم دارد، خنده ام میگیرد.... 25 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ میخـــــــــــــــوام به دورانی برگــــــــــــردم که الان با همه کم و کاستــــــــــــــــــــی هاش حسرتش رو میخـــــــــــورم دورانــــــــــــــــی که اون موقــــــــــــــع ها ازش فرار میکــــــــــــــــردیم ! اون زمانایـــــــــــــــی که همه چی برامون واقعــــی بــــــــود معنی عشـــــــــــــــــــــــق رو میفهمیدیــــــــــــم ... با تمـــــــــــــــــام وجود به اطرافیانمـــــــــــــــون محبت میکردیم و احســــــــــــــــــاسشون به ما واسمــــــون مهــــــــــــم بــــود اون زمانایـــــــــــــــــی که از مشکــــــــــــلات دوستامون ناراحت میشــــــــــــــدیم و سعی میکردیـــــــم با تمام توانمـــــــــــــون مشکلشونو حل کنیـــــــم .... میخوام برگـــــــــــردم به کودکـــــــــــــــــــی...... 24 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ شاباش ریزان است این روزها خیابان و کوچه ها... درخت ها از جانشان برایمان فرش رنگی می سازند... رنگشان گرم است...اما هوایشان سرد.... یک خوبی دارند...آن هم بی دریغ بودنشان است.. در حالی که لا به لای جماعتی زندگی می کنند که به فکر خودشانند... دلم نمی آید لذتِ خش خش ها را به بهای لِه کردن هدیه های جانشان ببرم... لِی لِی بازی می کنم لا به لای باران برگ های پاییزی....تا له نشوند این هدیه های زیبا... . . . راستی...شب چله دعوتیم برای پاتختی درختان.....آنجاست که باید جبران کنیم.....دست خالی نیایید... 29 لینک به دیدگاه
millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ حتی اگه گاو هم باشی ، در صورتی که در جای مناسب قرار بگیری ، کسانی پیدا می شوند که تو را بپرستند 19 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود ........ و آن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود . . . انقدر تو اشعار گفتن و ميگن :" اي ساربان ! آهسته ران..." انگار كه شترهاي صدر اسلام 180 تا مي رفتن ... ولی نمیدونم چرا آدما اصرار دارن لحظات خوشیشون بیشتر از لحظات بدبختیشون باشه. بدبختی نصیب هرکسی نمیشه، قدرش رو بدونین بیچاره کوچولوهای من. 23 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ امروز نمیدونم چرا وقتی چنتا دبیرستانیا دیدم دلم برای همه دوستای دبیرستانی که الان نیستن کنارم و دانشگاه همه ی ما را از هم جدا کرد و حتی یه روزم نیمشد که هم دیگه را نبینیم تنگ شده دوست دارم حضوری ببینمشون نه تو فیس بوک نه تو اسمس روزای خوشی بود دبیرستان 24 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ گاهی آدم دلش یک جوری می شود...یک جورِ خوب که نمی تواند خوب بودنش را توضیح دهد...فقط می گوید خوب است...خیلی خوب \ 21 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ درست همين روزهايى كه بايد باشى ، نيستى ... و انگار بودنت را گذاشته اى براى روز مبادا ... 20 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ درسته که دریا متلاطمه درسته که کشتیم غرق شده درسته که شنا بلد نیستم درسته که قایقم شده یه تیکه چوب شکسته درسته که پاروهام دستام هستن آره درسته همه چیز ناجوره همه چیز..... اما..... یه چیز جوره جوره .....این که.... اوناهاش .....می بینمش.....آره خودشه .....خشکی.... جزیره نزدیکه ، نزدیک نزدیک نزدیک....... 17 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ واااااااااای خدایا شکرت امروز تموم شد... همون هچی که گفتم دارم میفتم توش افتادم اونم با کله اون فرد خاص هم که گفتم بالاخره میفهمه فهمید... آبروم رفت ... همه اینا به کنار امروز مجبور شدم برا کاری که من توش هیچ نقشی نداشتم از یکی از پسرای کلاس عذر خواهی اونم اونم با چه وضــــــــــــــــــــــــــــــعی افتضاح... گند زدم ای خدا آبروم رفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت فقط برا خاطر 1 آدم بی جنبه که اصلا جنبه شوخی نداره.... بابا اگه بی جنبه ای چرا اومدی دانشگا میزاشتی بزرگ بشی بعد میومدی 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ -ای ساربان +بله جانم - اهسته ران +چرا جانم ؟ چی شده؟ - ارام جانم می رود +عجب!!! نمیشه جانم مردم کار دارن بار دارن - آن دل که با خود داشتم +خب کجاست؟چکارش کردی؟ - با دل ستانم می رود + نه بــــابـــا ..کی ؟ چرا؟ چگونه؟ برای چه؟ مگر می شود ایا؟ 23 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ چند ساعتیه تمام تنم درد می کنه...از فرق سر تا نوک پا !! هی می پیچه تو تنم از این دست به اون دست ، از این پا به اون پا....از سر گرفته تا گردن و حتی انگشتام ! یعنی معتاد شدم ؟؟ 22 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ "دانشگاه باید دانشگاه باشد"یعنی چسبیده به خونه و محل کار ادم باشد. وگرنه "دانشگاهی که دانشگاه نباشد" یعنی چسبیده به حونه و محل کار ادم نباشد" دانشگاه نیست" عذاب جهنم است، عذاب علیم است. تحلیل وصایای عمام 17 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ امشب خونه ی همسایه واحد 6 دعوا شده ... اولش آروم بودن و خیلی صداشون نمی اومد ...اما هرچی می گذره داد و هوارشون بیشتر می ره بالا ... واضح نیس دقیقا سر چی دعواشون شده ، اما زن و شوهر همدیگرو شستن گذاشتن کنار ... نذاشتن یه قطره احترام بمونه بینشون ، انقدر که به هم بد و بیراه میگن و فحش میدن ... این وسط بیشترین کسایی فحش شنیدن ، مادر پدراشون بودن + هفت پشت هردوتاشون ...!!! چند بار پدرم خواست بره بهشون تذکر بده ... اما بقول مادرم ، کسی که حرمت پدر و مادرشو نگه نمیداره بعد از این همه سال، حرمت همسایه چه می دونه چیه ... . شب بدیه ، الان بیشتر از 2، 3 ساعته دارن دعوا می کنن و فحش میدن ... بیشتر از همه به مادر پسره ... کی صبح میشه پس ... 27 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ یکی از خیانت های معماری مدرن درحق بشریت همین زندگی آپارتمانیه! همسایه هاي بالایی دعوا میکنن همسایه هاي بالاتری و پایین تریش اسایش ندارن. ولی خیانت بزرگ تر معماری نوین، "گلاب به روی جمع" همین دستشویی هاس (wc)هاس که ادم را در حین استفاده به چه مکافاتی که مجبور نمیکنه. البته برای دومی استفاده از فن های بزرگ و پر سر و صدا خیلی راهگشاست 19 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ حکایت عجیبی است این خواهر شوهر!!یا بهتر بگم خار شواَر.... عده ای کَل انداخته اند برای قاپیدن این عنوان برای خود....از صف دولار و شیر این روزها و صف کوپن و نفت دهه ی شصت هم طولانی تر!!! با تجربه باشی....یاد سریال هایی که هنوز آبدوغ خیاری نشده نبودن و نصفشون به زنگ زدن در و خونه و باز کردن صابخونه هدر نمی شد...می دیدی که خواهر شوهرها جولانی می دادن در این سریال ها... پدیده ی خواهر شوهریزم!!..تا اونجا پیش رفت که حتی ذکور جماعت با اون همه سیبیل و هیبت هم به این عنوان نائل می شن....می گی نه؟!!! یک بار به مادر محترمت بگو....مادر به نظرت نمک غذات کم نیست؟!!! بعد اگه با کف گیر و قابلمه نزنه تو سرت....:brodkavelarg:می گه تو هم خواهر شوهرم شدی ها!!!!و یک پُشت چشمی هم برات نازک می کنه! مَخلَص کَلوم....عده ای دارن لَه لَه می زنن :mrsbeasley: واسه گرفتن این لقب....باید گربه رو دمه حجله شون کُشت!!! پ.ن:باید زبونشون رو قیچی کرد به قول نه نه بزرگ خدا بیامرزم...که گوش دخترش رو گرفت گفت فلانی..... دُم این خواهر شوهرای اطرافت رو قیچی کن!!....قیچی کن تا اونا زندگیت رو قیچی نکردن!! راست می گفت نه نه بزرگ خدابیامرزم نه؟!!! 19 لینک به دیدگاه
hakan_68 2446 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ نیــا باران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام عاشقــانه اش نکن!من برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام او ما نشــدیم! 13 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ امروز خسته و کوفته از دانشگاه اومدم حوصله نداشتم برای خودم غذا درست کنم داشتم فکر می کردم چکار کنم که یکی از دوستام زنگ زد و گفت پاشو ناهار و بیا اینجا کلی خوشحال شدم:hapydancsmil: تازه از اون بی حوصلگی هم دراومدم بعد با خودم گفتم چه دوستای خوب و فهمیده ای دارم من به موقع به کمک آدم میان .یادم باشه یه هدیه براش بخرم. 17 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ امروز قراره بعد از یه هفته کار و زحمت جواب بگیرم.... یعنی میشه که بشه.... البته اگرم نشه که بشه ملالی نیست آخه من هنوز برای جنگیدن با این روزگار کلی نیروی پشتیبانی دارم امید....توکل.....انرژی.....هدف..... 13 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ میخواهمتــــــــــــــــــــ… ولــــی… دوری… خیلی خیلی دور نه دستم به دستانـــــــت میرسد نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده