رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

بله منم میدونم بعد از اینکه از اون شرایط اومدی بیرون برات اون احساسات خنده داره اما آیا زمانی که دقیقا تو عمق او شرایطی هم میتونی بگی کشکه؟!

چند نفر وجود دارن که تو شرایط عاشقی قرار گرفتن اما تو همون وضعیت عاقلانه تصمیم گرفتن؟! :ws37:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

با این وضع گرما و گرونی مرغ و گوشت و نون و شیر خلاصه همه چی خدا زشته الان مهمونت بشیم

میشه بندازیش برای یه وقت دیگه که اوضاع اقتصادیت هم بهتر بشه:whistle:

 

 

 

 

 

دیگه فقط همین ماه مبارک مونده بیاد که اومدش

دیگه توی این گرما نمیشه آب خورد تو خیابون یا هرجایی:hanghead:

خداجون اینم وضعه برای ما درست کردی:banel_smiley_4:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

دنیا دَکن دَکاست

دل بشکنی دلت میشکنه

البته دیگه دلی نمونده برای من یکی که بشکنه......

توهم بشکن تا تکمیل بشم...

ولی دیگه ساکت نمیشینم...:gnugghender:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

دوستم برگشته ميگه همه قسمت هاي دوران كودكيمو دوست دارم به جز آرزوي بزرگ شدن ...فكر نميكردم به اين زودي بزرگ بشم ...دلم ميخواد برگردم به روزاي خوش بيخيالي !

  • Like 12
لینک به دیدگاه

منو دیدی و خندیدیو بمن گفتی دوست دارم .....نگام کردی بهم گفتی دیگه تنهات نمیذارم .... دوباره من رو سادگیم حرفت رو باور کردم ... دیدم کلک تو کارت از عشق تو دل کندم .... حالا دیگه رو اسم تو یه خط باطل کشیدم .... باید ولت کنم برم آخه ازت دل بریدم .... تمومه تمومه تمومه دیگه کارت تمومه .... برو کارت تمومه ... حالا الاخونی تا تو عاشقی رو یاد بگیری .... به یه نفر دل بدیو از یه نفر دل ببری ...

  • Like 8
لینک به دیدگاه

دلم براي دانشگاهمون تنگ شده آخه دانشگاه ما خيلي قشنگهhapydancsmil.gif،دوست دارم ترم جديد زودتر شروع بشه!نمي دونم اين روزا چم شده حوصله خودمم ندارم!...اَه...hanghead.gif

  • Like 10
لینک به دیدگاه

چقد دلم تنگ شده بود واسه انجمن ... هرکاری کردم که خودمو راضی کنم دیگه نیام نتونستم ... انگار شده جزیی از وجودم ...

  • Like 19
لینک به دیدگاه

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم .

دومین روز بارانی چطور ؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود .

و سومین روز چطور ؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد . و چند روز پیش را چطور ؟ به خاطر داری ؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم ... فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو .

دکتر علی شریعتی

  • Like 17
لینک به دیدگاه

یعنی درد ِ سری کشیده ام که مپرس !

سرم درد میکنه درست از جمعه هفته پیش

خوب نمیشه خدا

کجا بکوبمش اروم شه

سرم درد میکنهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

  • Like 15
لینک به دیدگاه

امان از دست این انجمن امروز همش اینجا بودممممممممممممممم خووووووووووو کلی کار دارممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم :4564: انجمنه بد بد بد بد :vahidrk: منو اغفال میکنه نمیذاره به کارام برسم خوووووووووووووووووووووووووووووووو :4564: :whistles:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

فک کنم بشه به کسی که دوستش داریم اونقد نزدیک شد که صدای موسیقی نفس های اروم،عمیق و یکنواختش را شنید و از شنیدنش به ارامش رسید ولی مطمعن نیستم :ws38:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

عابری در حال گذر از خیابان بود

دانه ای الماس در جیب خود داشت

در عبور از خیابان چشمش به گردویی که بر زمین افتاده بود افتاد

خم شد تا آنرا بردارد

الماس از جیبش سر خورد و به چاه افتاد او ماند و گردویی پوک در دستانش و حسرت الماس از دست رفته...

 

پ ن: قدرت را بیشتر از همیشه می دانم!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

چه حالي ميده زير بارون راه بري ...بدويي ...رعد و برق بزنه تو هم جيغ بزني ...خيالت راحته كسي نيست نگات كنه ....چه كيفي كرديم امروز ...عاشق بوي خاك بارون خوردم

  • Like 9
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...