>>> محمــــد < 378 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۱ یکی از فیلمهایی که تا به حال چند بار دیدم و همیشه از دیدنش لذت میبرم فیلم در جستجوی خوشبختی یا The Pursuit of Happiness با بازی ویل اسمیت هست . یه جای فیلم پسر ویل اسمیت که اسمش کریستوفره ، به پدرش یه جوک تعریف میکنه که واقعا جای تامل داره.میگه: یه روز یه آدم خوب توی دریا میفته و در حال غرق شدن رو به آسمون میکنه و و در قبال کارهای خوبی که کرده از خدا طلب کمک میکنه،بعد ندائی می رسه و خدا بهش وعده نجات میده. بلافاصله یک کشتی از راه میرسه و براش طناب میندازه و میگه هی مرد! طناب و بگیر بیا بالا ولی اون مرد قبول نمیکنه و میگه خدا خودش گفته کمکش خواهد کرد . اون کشتی هم با این حرف مرد به مسیرش ادامه میده، بعد یک زمان کوتاهی کشتی دوم و سوم هم برای نجات اون مرد از راه میرسن و با جواب نابخردانه اون مرد مواجه میشن و بالاخره اون مرد در اثر سماجت و حماقتش غرق میشه .وقتی اون دنیا وارد میشه به حالت اعتراض به خدا میگه خدایا من یک عمر آدم خوبی بودم و لحظه مرگ ازت کمک خواستم ولی تو منو نجات ندادی در جواب ندایی میاد که ای ابله! تو انتظار داشتی من خودم بیام پایین و تو رو نجات بدم.... و این شاید داستان زندگی ما باشه . همیشه از خدا کمک میخوایم و اکثر مواقع هم خدا تصمیم به اجابت خواسته های ما میگیره ولی این ما هستیم که همیشه منتظریم که پاسخ خدا بصورت یک معجزه یا یک اتفاق خارق العاده یا یک وحی در خواب وووو باشه غافل از اینکه خیلی از اتفاقات روزمره ما کشتی هایی هستند که خدا برامون میفرسته تا ما رو به مقصدمون برسونه ولی چقدر تا حالا ما از کنار این کشتی ها بی تفاوت عبور کردیم و در نهایت هم همیشه از خدا طلبکاریم!! 17 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ روزی همچون روزهای دیگر.... اما این بار زمان و مکان قرار است جا به جا شود.... دل تنگ می شود....روح بی قرار....ولی اتفاق دلش به حال ما نمی سوزد...می اُفتد... خوبی این اتفاق این است...که بر سر راه نمی افتد...راه را نشان می دهد... نگاه گاه گاهی به پس...دل آرام از آش پشت پا و ریختن آب پشت سر..و رد شدن از زیر قرآن... مقصد آنور دنیا.... و تکان دادن دست....آن لحظه اگر اشکی هم جاری شد....باشد برای دراماتیک کردن صحنه... و این است پایان قصه.... . . . آمدم...آشنا شدم....یاد گرفتم...لذت بردم از حضور...لحظه ای پشیمان نشدم از حضور.... و همیشه لبخند بر لب داشتم....و آرزو آرامش پیشکش همیشگی بود...نه از روی زبان..بلکه از دل... و حال... نقطه تمام. سام 18 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ راست می گند اگر ناز داری ناز کن وگرنه پاتو دراز کن ها....... خوب بچه هنوز نفهمیدی هیچ کس واقعا برای احساساتت و ارزش خودت حتی تره هم خرد نمیکنه؟ بگم خدا چکارکنه بعضی ها رو که با ورودشون به زندگیت باعث میشن سبک و سیاق زندگیتو عوض کنی بعد این میشه نتیجه اش..... دیگه هرکاری میکنم نمیتونم بشم همون آدم 4 سال پیش که مثل کوه مقاوم بود و مغرور نمیخوام این شخصیت جدیدمو که اینقدر بفکر دوستاشه .. چون دیدم خیلی ها اصلا ارزششو ندارند که حتی دلت به حالشون بسوزه... من دیگه نمیکشم ..بریدم ..خسته ام ..کلافه ام.. بسه خدا 11 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ اعصاب چیست؟ چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند که تو حتماً داشته باشی!! توقع چیست؟ چیزیست که همه دارند ولی تو نباید داشته باشی!! 11 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ دلم برای غذای مامان تنگ شده. این بار که رفتم خونه سنگ هم بذاره جلوم میخورم. هر چی باشه بهتر از قورمه سبزی شور و ماکارونی سوخته ست! 12 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ امروز ، رغائب هستش ليله الرغائب ، شب آرزوها ، التماس دعا دارم واميدوارم كه همه به آرزوهاشون برسن صبح ساعت 5.5 سرخاك بودم وبقدري شلوغ بود واوضاع واحوالي كه نگو با حال هواي اونجا كاري ندارم كه ديشب كلي بارون اومده بود وبازم نم نمك داشت بارون مي اومد واحسان وگل ونذري و.... يه حال وهواي ديگه اي بود برگشتني ساعت 7 صبح ترافيك بسيار سنگين بود و شور بختانه در گيريها وتنشها و... فراوان سر هيچي ، كه ماشينو جلو م گرفتي يه دعواي خونوادگي شروع شد وبزن بزن وفحش وناسزا پيش خونواده ها ، بزن بزن خانومها و.... دندون ودماغ شكستن وخون و.... مارا چه شده است ، چه بر سرمان آمده اصالتمان چه شده ، با ما چه كرده اند هويتمان را چه شده ، كجا جا گذاشته ايم همه چيز به يغما رفته وبرايمان تنش ، دل مردگي ، بد خلقي ، بد دهني ، كج رفتاري و بي تفاوتي و نا اميدي و اضطراب و... را ارمغان داشته اند كو آن مردان باغيرت ، كو آن زنان با حجب كو انسانيت ، كو مردونگي كو رفقات، كو صداقت كو آرامش ، كومتانت كو ........ مگه غير اينه كه : همه مان مرده ايم وتو صف يم تا نوبتمون برسه چالمون كنن آره چالمون كنن نه دفنمون!! 5 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ دردمیکند... یک گوشه ازباورم! 6 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ حاضرم هر روز چهارساعت پشت سرهم شنا کنم بعدش دوساعت ورزش بعدش چارساعت پیاده روی ولی رژیم نگیرم اخه دو قاشق برنج کجای دل منو سیر می کنه 9 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ دیشب بهترین دوستم رفت سفر1 ماهه شاید برنگرده هیچ وقت... باید منتظر باشم زنگ بزنه که برم با کمک بقیه کل زندگیشون رو جمع کنیم و بفرووشیم و... باید منتظر باشم که ... دیگه از حالا فقط وایبر و واتس آپ و اسکایپ...میمونه و من تنها تر...از قبل... پت و مت جداگونه هیچ لطفی نداره...حالا وقتی دسته گل ها رو آب میدم به کی بگم که با هم بخندیم... خیلی سخته اما خوب دوستی جون بوخدا واست آرزو میکنم که بمونی واسه همیشه... بهدش دعا میکنم یه روزی اینجا هم خارج بشه ... بعد دیگه هیچکس نه مشکل مالی داشته باشه نه مریضی بد بگیره نه مشکل عشقی و عاطفی داشته باشه(آآخ..) دعا میکنم هیچکس رو به خاطر اکانت فیس بوکش معلق نکنن... بعد اینجا هم مثل خارج بشه بعد دوباره تو و یور هازبند برگردید ...دوباره هممون دور هم جمع بشیم و ...! .... ps: دروغه آسمون همه جا یه رنگه ...من خودم دیدم نیست... مثل این روزهای اهواز که آسمون زرده پر از غبار و سرفه و سردرد؛هوا و آسمون بهت استرس میده و شوق زندگی رو از درون واست خفه میکنه... اما اونطرفا فقط بارونه و رنگین کمون و خوشی از آسمون میباره... شاید من هم باید دل بکنم و کم کم چمدونم رو ببندم...حداقل به خاطر آسمون...آخه میدونید من به شوق دیدن ابرها و بودن کنار کسی که دوستش دارم.. زندگی میکنم.. ... ps: ... خدایا تا حالا میگرن داشتی؟نه نداشتی میدونم ... خدایا حالا که میگرن رو به یه عده دادی به یه عده دیگه ندادی ... به اونایی که ندادی یه جورایی حالی میکردی که خیلی درد داره... اما دردش وقتی بیشتره که اونی دوسش داری ازت دوره باهات قهره... بعد اون موقعست که دیگه به علاوه سر دردهای نبض دار شقیقه کش ؛ ضربان قلب هم معکوس میشه... این ضربان قلب معکوس خیلی درد داره ها...خیلی... ... . کف دستت را بگذار حدفاصل گوش ام و شقیقه ام . همان جا که می شود نشنید هیچ صدای غیری را. همان جا که می شود غرق شد انگاری در آب و نشنید به اجبار هیچ صدایی و سکوتی را. کف دستت گرم بگذار حایل میان دلشوره ها و غریبی ام. جایی میان آرزوها و واقعیت ام . جایی میان ترس و سکوت جایی میان خشم و اشک. کف دستت را بگذار روی گوشم , انگشتانت برسد به شقیقه ام. 18 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ گوگوش یه اهنگ داره به اسم هیاهو بعد همین آهنگ رو هم شماعی زاده خونده من نمیدونم چرا هر بار با صدای شماعی زاده میشنوم دلم میخواد تی وی و بزنم بترکونم:icon_pf (34): 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ میخوام خرید انجام بدم یه روزه نشستم پای سیستم و هی رفرش میکنم که ببینم نتیجه ی اجلاس بغداد چی میشه بعد از دور روز اجلاس اعلام میکنن 3 هفته دیگه باز تمدید شد .... همینجوری الکی دلار هم 100 و خورده ای رفت روش .... باعث و بانیش خیر نبینه :icon_razz: 12 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ منم میخواستم تابستون لپ تاپ بخرم، چون شنیدم دلار ارزون میشه. ولی اینطور که بوش میاد از این خبرا نیست. دلار 100 تومن گرون شد امروز گویا...:| 10 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ چرا خوندن هر چیزی غیر از چیزی ک باس امتحانشو بدم لذت بخشه.... 20 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ چقدر امروز خسته شدم این خستگی باعث شد خیلی از دوستامو ناراحت کنم از همتون عذر میخوام 11 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ این روزها دیگه صبرم واسه تحمل اینهمه کمبود و حسرت کشیدن داره تموم می شه.(عجب جمله بندی !! ) احساس میکنم دیگه نمیتونم اینجارو تحمل کنم.میخوام جایی زندگی کنم که آرامش داشته باشم ، انقدر بی فرهنگی نبینم، با ترس و لرز نرم بیرون ، یکم فقط یکم تفریح داشته باشم !! فکر میکنم اینا حداقل چیزهایی باشن که یک انسان لایقشه....هیچوقت انقدر احساس خستگی نمیکردم از زندگی تو این کشور !! اینجا به عنوان یک " وطن " ، هیچ جای افتخار و امنیت و آرامش واسم نزاشته...و من فکر میکنم وطن آدم اونجاییه که توش آرامش داشته باشه نه صرفا جایی که توش به دنیا میاد 13 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ امشب شب آرزوهاست دوستان منم دعا کنید امشب الکی الکی شارژم نمیدونم چرا :hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ امروز و امشب چقد روز وشب بدی بود 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ کاشکی امشب تنها بودم از اون شبایی هستش که حال و حوصله ندارم و همه سر به سرم میزارن دوس دارم تنها باشم فقط واسه چند ساعت..... توقع زیادیه....؟!! 5 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۱ چه حالی میده بزنی به سیم آخر نگاه دیگران حرف دیگران قضاوت دیگران واست مهم نباشه خودت باشی و احساست خودت باشی و خواسته دلت این روزا خیلی رنگیه برام.دارم به خودم حال میدم فقط 19 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۱ شب آرزو ها! طلب مغفرت برای 100 تا کار کرده و نکرده! اینجا حتی آرزوهاتم از پیش برات نوشتن! خدایا سند گور به گور شدن من کی حاضر میشه؟ 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده