shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دهنتو سرویسسسس من سیتی ....... آخه دقیقه 93 ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تفففف به قهرمانی که با پول عرب بدست بیاد تففففففففففف :97: 7 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ هییییییییییییی رو زگاررررررررررررررررررررررررررررر خیلی نامردی !اما من رو ت رو کم میکنم روزگار عزیزززززززززززززز :hapydancsmil: 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ .. ﻧﻪ !! ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ خیلی ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ........ 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آفرین بر دل ِ نرم ِ تو که از بهر ِ ثواب ... کشتهی ِ غمزهی ِ خود را به نماز آمده ای . حافظ یعنی حافظ اگه میگفت پیامبرم من یکی صد درصد جز پیروانش میشدم اصلن موندم چرا ادعای نبوت نکرد وقتی میتونست دیوان اشعارش را به عنوان کتاب اسمانی معرفی کنه !! 6 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ چقد صدا علی رضا طلسچی شبیه انریکه اس پ ن : اهنگ امشب انریکه رو به زبان انگلیسی باز خونی کرده در حد تیم ملی 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ چه قدر این کلمه "عزیزم " بین دخترا مد شده الکی تو خیابون آدرس از یکی می پرسی، تو 4 تا جمله، چن بار این کلمه رو تکرار میکنه....عادت شده انگار !!! 5 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اينجا بايد از چي نوشت ؟؟؟ از حرفاي دل آخه حرفاي دل رو كه نميشه نوشت 3 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ الان دلم میخواد وسط یه کویر بودم ... زیر آسمون پر ستاره ...دراز میکشیدم ... تک و تنها... تا صبح آسمونو تماشا میکردم و فقط و فقط به خودم فکر میکردم ... !!! تو شولوغی روزگار خودمو گم کردم .... 8 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یه عده از ادم ها هستند که ایدز یا هپاتیت ندارند ولی ایجاد رابطه باشون از هر بیمار ایدزی و هپاتیتی خطرناک ترهست انچنان تاثیر مخربی دارند که تا مدتها روح روان ادم را فلج میکنه و ذره دره از بین میبره دیدم که میگم . 12 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خدایــــــــــــا دلــگـیر نشــو از مــــــن... ولـــــــــی... تـــــــــــه نامـــــــــردیـــــــــه دنــــــــیاتـــــــــــــــــــــــــــــ 3 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ سکوت می کنم، سکوتی میکنم بالاتر از فریاد تا هر چه هست و نیست رود بر باد کپی نکردما ... از خودم بود 14 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یعنی بعضی از رفتارها هست که پایه تمام روابط رو سست میکنه... چه عشقی ..چه دوستی ..چه حتی خانوادگی رو...همچین که بودن درکنار شخص مورد نظر باعث میشه اشک بیادتو چشمهات بعض توی وجودت... مرسی خدا که کلکسیونمو تکمیل کردی... 8 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دلت برای کسی تنگه ........ بهش زنگ بزن می خوای ببینیش ................. دعوتش کن می خوای درکت کنن ............. توضیح بده سوال داری ............................ بپرس از چیزی خوشت نمیاد................... بگو از چیزی خوشت میاد ......... به زبون بیار چیزی می خوای .............. درخواست کن کسی رو دوست داری ............ بهش بگو 17 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دیگه اشک هامو بهت نشون نمیدم جای نقاشی هات هم تکون نمیدم دیگه وقتی که کنار من نباشی به خودم اجازه جنون نمیدم 4 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گاهی دلم میخواد برم بشینم یه گوشه زانوهامو بغل بگیرم بلند بلند داد بزنم بگم خدایا من دیگه بازی نمیکنم !!! 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در پیچِ نگاهش....تابلوی ساده ای... چشمک می زند در تاریکی جاده ی شب... و خُمار بود چشمانم از خواب لحظه ها.... می رفتم و می رفتم...و سَرِ هر پیچ تابلوی چشمک زن بود... هر بار که می رفت که بسته بشه پلک خیال.... واقعیت چشمک می زد..که اون طرف آرامش.... خواب نیست....فریادِ دره است.... یک وقتایی فک می کنم...چی می شد... جلوی چشما.....جلوی گوش....چلوی دهان.....جلوی فکر....همیشه تابلویی بود... تا نبینن نیمه ی خالی لیوان رو..... تا نشون...حرف های جدایی انداز رو.... تا نگن با زبون..اونچه که خجر بشه به قلب.... تا ذهن...نبافه...نقشه ای از نفرت و کینه... . . . و هر بار که روی تابلو می نویسم این رو.... یک نفر تو پی نوشت می نویسه.... بیدار شو....اینجا سرای آدمک است...انسان به این حوالی سر نمی زنه... 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ امروز تو پیاده روِ جلو ی رستوران یه مرغ سوخاریی دیدم خیلی خسته بود نگاش کردم اونم نگام کرد خواستم برم جلو بگم چته؟چرا ناراحتی؟ که یهو دیدم صاحبش اومد زد رو شونه اش گفت اماده شو برا رفتن ده دقیقه دیگه میام سراغت ، مرغه هیچی نگفت فقط هی اشک ریخت هی اشک ریخت و دور خودش چرخید، اروم یواش و بی صدا.. راه افتادم پیاده رو شلوغ بود . بازم یاد شهاب حسینی تو فیلم درباره الی افتادم که میگفت ، هی وای هی وای هی وای... 12 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ مي مانم مي روي لعنت به اين افعال !! كه ماندن را براي من صرف كرد ورفتن را براي تو !!!! 3 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ [h=6]چقدر خوبه دلت به دل استادت راه داشته باشه ها.. یعنی نیت کنی نری این هفته سرکلاس کلا استادتم یاد دیگه نور علی نوره:hapydancsmil:[/h] 5 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یعنی وجود بعضی ها خودش همینجوری انرژی مثبتها تک وتنها خوش اومدی دوسی 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده