شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۱ هیچ چیز بیشتر و بدتر از این مغز استخوان آدمو نمی سوزونه که اطرافیانت بهت بگن که اگه دوستت داشت نمیرفت 10 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ الان که دست راستم بسته اس نمی تونم شصتمو تکون بدم همش یاد دیالوگ ابتدایی بازی جی تی ای 3 می افتم اما من دستم بستس پس بهتره تو رانندگی کنی برادر! 13 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این مدت که دور بودم از شهر و دیارم... با خودم خیلی فکرکردم .. همیشه دیدن حضوری بهتره.... خیلی آدم ها خودشونو زود نشون میدهند برای خودم متأسف شدم... من همیشه همین ط.ری بودم و هستم ... حسودی ندارم که ... آدم باشید همتون کسایی که میدونند ......... خوابم میاد الان برم بعد بازم مییام 7 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ دیروز طلا فروشی ها چه خبر بود :icon_pf (34): اندازه فروش یه ساله شون دیروز فروش کردن :icon_pf (34): 5 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ نا امید شدن و تلاش برای اینکه ناامید بشی کاری که فقط فکرش راحته . 8 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گریه کن ... آب تنت را شستشو میدهد و اشک روحت را ...... 6 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ حکایت من ... حکایت همان بی نوایی است.... که شب ها زیر دوش آب سرد ... بی صدا رها می کند بغض زخم هایش را... و همه می گویند: خوش به حالش! چه آسان فراموش کرد... چه آسان خندید...! 5 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یک ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﺣﺲﻫﺎﯾﯽ یک ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﻭﻗﺖﻫﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺯﻧـــــﺪﮔﯽ ﮔﻢ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﯿــــﭻ ﻭﻗتــ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﭘﯿﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ.... . . . ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﮕــــﺮ 4 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این روزا "نمی دونم" بیشترین جوابیه که به قلبم وقتی خودشو به دیوار سینه ام می کوبه می دم!! چون وقتی می گم می دونم می شکنه! 18 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ بايد خاطرات تلخ را هم نگه داشت! يادگاري هاي تلخ ! فراموش كردنشان تكرار دوباره انهاست ، بگذار بمانند ان پشت پشت ها لابلاي خاطرات شيرينت 6 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خیر سرمان رفتیم کوهنوردی غم و غصه هامون رو بالای قله جا بزاریم و با روحی شاد و سالم برگردیم خونه ... روحمون یه کوشولو خوب شد ... جسممون داغون دو روزه سر تا پا فلج شدم یکی نیس بگه آخه دختر جون تو که جنبه نداری بشین سر جات ینی از پارسال تا امسال ضعیف شدم ؟ !! ................. یک روز در بهشت ... 17 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تنها همین آهو برایم ماند! همین اهوی منزوی هدایت! آهای مردم من همین آهوی منزوی بودم لرنا بازی لغات بود... آهوی تنهای هدایت نمادی است از زیبائی محزون و نجابتی غریب و منزوی. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 16 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ *می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .* * عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد * *بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... * *بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . * *تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. * *تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود * *و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!* 8 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اگر می دانستی که من چقدر تو را دوست دارم، سکوت را فراموش می کردی و تمام ذرات وجودت عشق را فرياد می کرد. اگر می دانستی که من چقدر تو را دوست دارم چشم هايم را می شستی و اشک هايم را با دستان عاشقت به باد می دادی. همه آن چيز هایی که تو را در بند کشيده رها می کردی غرورت را ... قلبت را ... حرفت را...! 12 لینک به دیدگاه
*Cloudy sky* 22513 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ وزن دار نمی گویم... قافیه هم نمی گذارم... بی پرده و رک می گویم... به وسعت ....تنهائی .... دلتنــــــــــگم... 14 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آدم میاد اینجا یاد بدهکاریش میفته... من نمیخوام... رفتم... 11 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ میام گاه نوشته ها دلم میگیره یعنی هیشکی لحظه شاد نداره؟ شاید بیشتر زندگی غم و دلتنگی باشه.... اما یعنی تووش یه گاه نوشته با روحیه و پر انرژی پیدا نمیشه؟ 10 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اینم یه گاه نوشته پر انرژی چقد حال میده صبح به صبح سگ دنبال ادم بکنه شرکت یه سگ داره من کله ام رو میگیرم بالا نگاهش میکنم صبح به صبح میرم سر به سرش میزارم میکنه دنبالم حالا اون بدو من بدو وسط شرکت بینی کی بگیره منو .................................:icon_pf (34): 9 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ کارگر ها هم هی میگن مهندس بدو هاپو بدو مهندس بدو هاپو بدو :icon_pf (34): 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۱ اومدم اینجا یه چیزی بنویسم که این اس ام اس برام اومد منم اونو نوشتم کور میشی بدبخت … بیا اینجا بشین با هم نیگا کنیم …!!! . . . . خطاب به پشه روی مانیتور 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده