Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ تنها که باشی، درد را که سَق بزنی، دلتنگیات را که گریه کنی، تهِ خط باز هم تو میمانی و چند قطره حرف و یک دریا ناتوانی! 7 لینک به دیدگاه
pme 3474 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ وای که چقدر این روزایی که امتحان دارم خوبه...کلی برنامه میریزم برای ماه بعدش که تعطیلم...یعنی کلا منو یه برنامه ریز حسابی میکنه 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ تا حالا دکان داشته اید ؟ یا اینکه در دکانی یا جایی که احتیاج به مشتری دارد کار کردین ؟؟ مشتری دائمی برای دکان خیلی خوبه ولی گاهی مشتری هایی دائمی هستند که از بس اونا رو میبنی خوشحال نمیشی که هیچ ,از دیدنش استفراغت میگیرد بخصوص که بدونی شایع شده است خیلی در دکانهای دیگه رفته ولی تحویلش نگرفتند این بینوای بدبخت را . بخصوص که اخبار موثق بگوید که اویزون خیلی ها شده ولی هنوز چیزی دستش نیومده من از دیدن مشتری دائمی هم حالم به هم میخوره هم از بوی بدش بینی ام رو میبندم و هم زیر لب چیزی بهش میگم ولی اون نمیشنود ! 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ داره بارون میاد صدای دونه های بارون وقتی با سقف قلزی اتاق برخورد میکنن خیلی خیییلی قشنگه موسیقی ارامش بخشی داره مخصوصا وقتی نسیم ملایم باد رهبر اکستر باشه شب اروم زیبایی داره سپری میشه پنجره را باز گزاشتم از محدود وقتای هست که صدای طبعیت از همه جا به گوش میرسه جمعه شب / بیست و چهارم دی ما نود/ عسلویه 12 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ گزارش سازمان هواشناسی هرچه میخواهد باشد پس از تو هوا پس است......! 7 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ دلم خیلی گرفته نه خیلی کمه خیلی خیلی خیلی گرفته نمیدونم از چی از کجا ولی حالم خوش نیست .... یا شاید اصلا خوش نیست... به قول یه نفر : میخندیم که گریه نکنیم ... میخندم که یادم نیاد باید گریه کنم ....................................... لعنت 12 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ انگار گاهی اتفاقا باید بیوفته تو زندگی حتی اگه بد باشه و تو هم هیچ کاری از دستت بر نمیاد که انجام بدی.... 15 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ عزرائیل کجایی؟به شدت بهت نیاز دارم 3 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ امشب دلم هوای دوست کرده! دوستی که من حرف بزنم و اون گوش بدهُ لبخند بزنه! و بعد دستشُ بزاره تو لبامُ بگه: هیـــــــــــس.... نزار غصه ها بیدار شن! بخند که زندگی هنوز جریان داره!!! 18 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ وقتی تو این حالم حتی سیگار و مشروب هم کمکی بهم نمیکنه.فقط یه چیز بهم کمک میکنه فقط یه چیز... 6 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ هر نتی که از عشق بگوید... زیباست حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد یا زنگ تلفنی که... در انتظار صدای توست... 14 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ تازه فهمیدم چجوری باید درس بخونم از خرداد تا حالا دیگه امتحان نداده بودیم ، کلا یادم رفته بود چه مدلی باید درس بخونم که از 20 کمتر نگیرم سر جلسه معجزه می کنی خلاصه نویسی :hapydancsmil: 13 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ دلنوشته ها همیشه حرفهای خیلی مهمی نیستند که حتما باقی بمانند و مخاطب های انها هم همیشه تعداد زیادی نیستند . شاید مخاطب یک خط دلنوشته فقط یک نفر باشه یا دو نفر . و وقتی مطمئنی که خوانده شد دیگه حذف کردن یا ماندن دل نوشته مهم نیست . مهم اینست که دریافتش کرده است 10 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ برای جهانی بدون نفرت وخشم برای جهانی پر از صلح وآرامش برای جهانی پر از لبخند برای حهانی بدون مذهب برای جهانی پر از خدا پر از عدالت بیایید.. خودمان را دوست بداریم و کمک کنیم تا دیگران نیز خودشان را دوست بدارند خدا دوست دارد لبی که ببوسد نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد ......................... خدا دوست دارد من وتو بخندیم نه از رنج ونفرت بسوزیم بجنگیم ............. 15 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ تشکر نکن، توجه کن. به دومیه که احتیاج دارم 12 لینک به دیدگاه
~M~O~J~ مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ بعضی وقت ها ادم میدونه داره اشتباه میره...ولی میره... . . به قول حافظ: آئین تقوا ما نیز دانیم...لیکن چه چاره با بخت گمراه.... لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۰ اینجای تاریخ بیهقی مخصوص تبلیغ بوگاتیو لامبورگینی 2012 اس: یک روز در ان حصار بلندتر شراب میخوردیم و ما پیش وی نشسته بودیم ومطربان میزدند از دور گردی پدید امد امیر گفت ...ان چه شاید بود ؟ همه گفته اند نتوانیم دانست ( از اینجا تصویر بوگاتبو پخش میشه همه کف میکنن) 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ یک دنیا آرامش را در آغوش می گیرم....تا حس نکنم که تهِ دلم خالی است... که حس کنم خوش است....به بودن در لحظه...و زندگی در آن... که اگر برگردد به عقب...یا فرار کند به جلو... در هر دو فعل زندگی او یا میشود گذشته یا آینده... حال.....زندگی در حال از بین می رود در این افکار.... حالا چه فرق می کند این افکار کهنه باشند و پوسیده یا نو باشند و بکر... پس بی دغدغه...نه بی خیال....در آغوش می گیرم آرامش را... و مواظب هستم که حباب شیشه ای آرامشم را کسی دست نزند... تا نیافتد....ترک بردارد یا بشکند..... . . . یک دنیا آرامش تقدیم زندگی حال تو.... 11 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ وقتیکه با اون شخص بخصوص هستی ..تظاهر میکنی که بهش بی اعتنایی .. ولی وقتیکه اون دور و اطراف نیست .چشمات دنبالش میگرده.... این همون وقتیه که تو عاشقی. 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده