Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۳۹۱ ای کاش تنها یک نفرهم دراین دنیا مرایاری کند،ای کاش میتوانستم باکسی دردودل کنم تابگویم که،من دیگرخسته ترازآنم که زندگی کنم تاابدغم شبهایم را،تابفهمنددردتن خسته وبیمارم را،قانون دنیا"تنهایی"من قانون عشق است وعشق ارمغان دلدادگیست واین سرنوشت سادگیست... 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۳۹۱ دلم تنگ است میفهمید ؟... دلم برای همه روزهای زندگی تنگ است ... من چه کرده ام با احساسم ؟ دلم برای همه همه آنچه بودم تنگ است .......... دلم برای خودم برای زندگی ... تنگ است.... تنگ میفهمید ؟ 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۳۹۱ باز رژیم سختی گرفته دل....نمی خورد و نمی آشامد.... می خواهد در نبودت آن قدر سایز تنگ کند که چیزی از او نماند... تا وقتی آمدی از خاکسترش...مثل ققنوس..دلِ تازه براید متولد شود... 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=align: left]با می به کنار جوی میباید بود[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]وز غصه کنارهجوی میباید بود[/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left]این مدت عمر ما چو گل ده روز است[/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]خندان لب و تازهروی میباید بود [/TD] [/TR] [/TABLE] 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ آه امروز غمگينم غمي عميق بغضي شديد گلويم را مي فشارد گريه دارم 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ برکت گریه گریستم اشکهایم رودخانه ای شد ومن نومید از زیست عادتناکم بر لب پلی ایستادم برای پرش بسوی خاتمه و پریدم خنکای اب بر صورتم لطافتی بود دیباگون گرمی افتاب بدنم را می سایید و من چشمها را بستم و بر نیلگونیش خفتم ایمان به برکت گریه وایمان به زیبایی زندگی تولدی دیگر 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ خون گريه زخم يادگار از تو همين سوخته جاني است مرا شعله از توست ، اگر گرم زباني است مرا به تماشاي تن سوخته ات آمده ام مرگ من باد که اين گونه تواني است مرا نه زخون گريه آن زخم ، گزيري ست تو را نه از اين گريه يکريز ، اماني است مرا باورم نيست ، نگاه تو و اين خاموشي؟ باز برگردش چشم تو گماني است مرا چه زنم لاف و رفاقت ؟ نه غمم چون غم توست نه از آن گرم دلي هيچ نشاني است مرا گو بسوزد تنه خشک مرا غم ، که به کف برگ و باري نبود دير زماني است مرا عرق شرم دلم بود که از چشمم ريخت! ورنه برکشته تو گريه روا نيست مرا 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ من چشم تو را دوباره خواهم نوشید از زخم تو من دوباره خواهم جوشید تنگ است دلم برای تو میدانم! تا وسعت دل به گریه خواهم کوشید 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ گریه کن ای دل به حال بی نوای بی کسی همچو شمع آب شو در شعله های بی کسی درد دل با کسی مگو ای دل بیا افسانه شو هم صدا با شنوی با سوز نای بی کسی عشق یعنی سوختن در آتش دلداگی چشم دل دادن به دست نا خدای بی کسی 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ بی تو یک لحظه ام مباد ، بی تو یک لحظه ام مباد وقتی به این جمله فکر می کنم ، احساسی وصف ناپذیر احساسی شگرف و عاشقانه ، تمام وجودم را فرا می گیرد احساسی که زبانم از بیان آن عاجز است و دستم از نوشتن آن کوتاه و حقیر به راستی این عشق چیست به راستی جدایی ، پایان عاطفه هاست به راستی عشق ، تکرار شدنی است به راستی عشق ، فراموش شدنی است پس سهم این دست هایی که روزی ، دست های تو را تجربه کرده لب هایی که روزی ، طعم عشق تو را چشیده آغوشی که امنیت و آرامش آغوش تو را تجربه کرده چشم هایی که به چشم های تو افتاد و جز تو کسی را ندید احساسی که به پای تو نشست و به خاک افتاد قلبی که با نگاه تو به زندگی و تکرار رسید و دلخوش بود و دل بست بی تو ای عشق ، بی تو یک لحظه ام مباد بی تو ، چشم هایم بارانیست صدایم ، صدای زندگی نیست بی تو ، دست هایم خالیست باید باور کنم ، باید بپذیرم که دیگر دست های تو نیست باید باور کنم ، بپذیرم که به جای دست های تو خاک سهم دست های من می شود خسته شده ام وای از غربت ، وای از غربت آهای زیباترین ملکه ی خدا ، من تشنه ی رفتنم چشم هایم خسته شده اند و نا امید ، چرا که او نمی آید بیا ، بیا که من تماما تشنه ی رفتنم 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ + يـہ مـَنبعِ آرامِش ميخوامـ ... يـہ شونه .... يه کوه دلخوشی ... يـہ " تـــو ".. 9 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ یک وقتايی در زندگی می رسه ؛ که بايد دستت رو بزنی زير چــــونت ، و جريان زندگيـــــــــت رو فقط تماشا کنی .... بعدشم بگی : به درکــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـ ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ دردم هیچ تمام نمی شود درمانم کو راه پر پیچ و خمم آخر ندارد پایانم کو پریشان شده از رنج روزگارانم بمن آشفته حال بگو سامانم کو سوخته دل از تب اندوه تو هستم بدشت سوخته این تن بارانم کو در شب سیاه بی نشان مانده ام درین تاریکی شب ماه تابانم کو 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ می شود برای همیشه به عاشقانه های آرام چشم های تو سفرکرد و برنگشت می شود زیر همین آسمان پرستاره نامم را در شیرینی شهد، با صدایت تکرار کنی و من از شنیدن خودم از تو مثل همیشه نفهمم که من کمی بیشتر تو شده ام یا تو من را به تن کرده ای 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ دلم میخواست ميدانستي شبها... تنها ستاره اي را كه به نامت زده ام... به چشمانم سنجاق ميكنم... تا يادم نرود در روي زمين كسي هست... كه سبزي لحظه هايش .... آرزوي من است ! دلم میخواست می دانستی... که شادی ات... دنيای من است... و اندوهت... ويرانی لحظه هايم! که چگونه در خنده هايت به اوج می رسم... اما کاش می توانستم نشانت دهم... که با هر نفسم... دانسته و يا ندانسته... به یادت هستم به تو فکر میکنم به کسی که نامش در اندیشه من عشقش در قلب من کلامش در دفتر من 9 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ در ياد مني حاجت باغ و چمنم نيست جايي که تو باشي خبر از خويشتنم نيست اشکم که به دنبال تو آواره ي شوقم ياراي سفر با تو و رأي وطنم نيست اين لحظه چو باران فرو ريخته از برگ صد گونه سخن هست و مجال سخنم نيست بدرود تو را انجمني گرد تو جمع اند بيرون ز خودم راه در آن انجمنم نيست دل مي تپدم باز درين لحظه ي ديدار ديدار ، چه ديدار ؟ که جان در بدنم نيست 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ روزگار ِ بی حوصلگی هاست …. بگویی مراقــبم باش ؛ میگذارندت زمین و می روند ! قـرص بمــان رفـیق … قــرص بمـــان … !!! 7 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۱ عادت ...! چه طعم ِ تلخی دارد وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری .....! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده