YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ می روم…به کجا؟ نمی دانم ….حس بدی ست… بی مقصدی! کاش نه باران بند می آمد… نه خیابان به انتها می رسید…. 3 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ نـــــه چــــــــهره ! نـــــه اثر انگـــــشت ! آدم ها را از طرز " آه " کشيدن شان بشناسيد ...! 1 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ هی فـــــــــــلاني... اصلا" یادت هست که نیستم...! . . . اصلا یادت هست که من کیستم ؟!!!!! 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ نمی دانم چرا رفتی؟؟! نمی دانم چرا...؟ شاید خطا کردم...! تو بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا؟ تا کی؟ برای چه؟ ...ولی رفتی...! 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ خدایا از مخلوقاتت دل سردم از جهانت دلم گرفته از دعا هایم دل شکسته اما... از تو و یاد تو دل گرمم... دلم گرفته به اندازه بزرگی تمام دنیا... 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ تو را خودم چـشم زدم بس که نــوشتمت مـیان شعـرهایم ، بی آنکه “اسپنــد” بچرخانم میان واژه هــایم … 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ می پسندم پاییز را که معافم میکند... از پنهان کردن... دردی که در صدایم میپیچد اشکی که در نگاهم میچرخد آخر همه میدانند... که سرما خورده ام!!... همین ...! 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ خــــدایـــــا مــــــی شــــــود بـــاران بــــبــارد . . . ؟ ایــــن بــــــغـــض بــــــه تــــنـــهــایــی . . . از گـــلـویــم پـــایـــیــن نـــمــی رود! 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ دلـــم کــمـــی خــــدا مــی خــواهــد ... کـــمـــی ســکـــوت ... دلـــم دل بـــریـــدن مــی خـــواهـــد ... کــمــی اشـــک ... کــمــی بــهـــت ... کــمـــی آغـــوش آســمــانـــی ... کــمــی دور شــدن از ایــن جـنــس آدم ! 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت خسته پکر داغون عصبی و مریض بودی ازت نپرسه چرا؟ فقط دستت رو بگیره و بگه : بلند شو بریم یه دور بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت.. 2 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ دلتنگــی را... چگونه هجی کنم تا درک کنی چهار ستون بدنـم زیر سنگینی اش تا خورده استــــــــــــ 2 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ تا كجاي قصه ها بايد ز دلتنگي نوشت ؟ تا به كي بازيچه بودن توي دست سر نوشت؟ تا به كي با ضربه هاي درد بايد رام شد ؟ يا فقط با گريه هاي بي قرار آرام شد ؟ بهر ديدار محبت تا به كي در انتظار؟ خسته ام از زندگي با غصه هاي بي شمار.... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این باران که می بارد شما را تر کند... 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگیم خندیدی به من و عشق پاکی که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود تو برو ، برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ از تو که مینویسم هم وزن را رعایت می کنم، هم قافیه... اگر خودت هم پیشم میبودی که دیگر همه چیز ردیف ردیف میشد 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ دگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی که چگونه فراموشت کنم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ باران می بارد و تو باران می بارد و عشق باران می بارد و دلتنگی خیس دلتنگی عشق تو می شوم . 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ هرکس گناه دیگری را ببخشد ، به مشاجرات لفظی خاتمه می دهد. بخشیدن خوب است ولی از یاد بردن دلخوری ها بهتر است. عشق بر دل ها سلطه نمی کند ، عشق با دل ها رشد می کند. در دنیا هیچ چیز به اندازه دوستی های عمیق و حقیقی ارزش ندارد _________________________________________________________________________ دیشب خسته تر از هر روز بودم… کاش میشد گوشه ای می نوشتم “خدایا خیلی خسته ام” ، فردا صبح بیدارم نکن !!! [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 400] [TR] [TD=class: td1, width: 20][/TD] [TD=class: td2]Click this bar to view the full image.[/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ ســرمـ را کـه تکیـه می دـهـم بـه سینـه ی ِ مـردانـه اَت همـه ی ِ کوه ـهـا کــم می آورنـ َد اَمنــ ِ آغـوشـ ِ توستــ کـه بهـانـه ایی می شــوَد بـرای ِ ـهـزار بـاره پیــدا شـدن در حریمـ َت ... [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning, width: 400] [TR] [TD=class: td1, width: 20][/TD] [TD=class: td2]Click this bar to view the full image.[/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ کاش میشد سرنوشت ، از سر نوشت*كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست*با محبت , با وفا , با مهربانيها نوشت كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان*داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود*كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده