رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم :

 

می آید .....

 

می ماند ....

 

و به تنهائیم پایان میدهد

 

آمد .....

 

رفت ......

 

و به زندگی ام پایان داد ... !!

لینک به دیدگاه

.میترسم!

می ترسم فقط من باشم نه نیمه گم شده ای نه حسرتی نه انتظاری نه دلواپسی!

میترسم نیمه ام به هدر رفته باشه!

یعنی ...

نه!

امکان نداره!

حتی اگه نیمه ای از من تلف شده باشه و به هدر رفته باشه اون نیمه "تو " نیستی!

خودمم!

و این نیمه ای که باقی مونده واسم ...و همه چیزه برام...."تو"یی!

لینک به دیدگاه

چرا نمی گذارند که به یک نفر(او) بگویم:

که تا سر حد لطافت نخستین لبخند یک طفل شیر خوار

- این مقدمه سپاس ابدی از محبت بی منت مادر-

دوستت می دارم

لینک به دیدگاه

خدای من...

زندگی را به بهانه خواب...

خواب را به بهانه درد...

درد را بهبهانه تو

فراموش کردم

حال خود قضاوت کن که

از من چه ماند... ؟؟؟

جز تویی کهوقت و بی وقت من را

انکار می کنی...

لینک به دیدگاه

آرام آرام،

آرام تر از تمام آرامه های کودکیم آمدی

و آرامشم را خط خطی کردی؛

و بعد

آرام رفتی

وهیچ نفهمیدی

در تمام این لحظه های آرام چه اضطرابی در من موج می زد

کاش یک لحظه،

جرات خواندن ناآرامی چشم های مرا

داشتی!

لینک به دیدگاه

من بودم و
تنهایی
و یک راه بی انتها

یک عالم گله و خدایی بی ادعا

گم شده بودم میان دیروز و فردا

تا، تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم...

 

اکنون....

من هستم و تنهایی و یک راه بی انتها

یک عالم گله و خدایی بی ادعا

و باز گم شدم میان خودم و تو

تو را گم کردم و انگار گم کردم خودم را....

 

 

لینک به دیدگاه

همه چیز

در تو شکل می گیرد

مثل پروانه ...

روی جلد کهنه ی کتاب هایت

روی نیمکت

توی آشپزخانه

پیش من

پشت در

باید بروی ...

باید بروی

پروانه های من

هرگز

به خانه بر نمی گردند ...

لینک به دیدگاه

هر کس بهایی می پردازد.

 

بعضی ها بهای رفتن… بعضی ها بهای ماندن.

بعضی ها دلشان را می گذارند و می روند.

بعضی ها می مانند بی دل بستن.

 

بعضی ها دل می کنند و میروند.

بعضی ها می مانند چون نمی توانند دل ببرند.

لینک به دیدگاه

از خواب می پرم

 

چیزی یادم نمی آید

 

فقط از چشمان خیسم می فهمم كه خواب تو را می دیده ام

 

 

ای كاش در كنارم بودی

 

تا همانگونه كه دلم را شكستی

 

سكوت تنهاییم را نیز بشكنی

 

كنار پنجره می روم

 

آسمان بر خلاف دل ابریم صاف است

 

مانند هر شب ستاره ها را می شمارم

 

یكی كم است ...

 

شاید امشب هم در جایی كسی مانند من

 

ستاره اش را به بهای دل

 

شكسته ای داده است ...

لینک به دیدگاه

دشت خشكيد و زمين سوخت و باران نگرفت

زندگي بعد تو بر هيچ كس آسان نگرفت

 

 

چشمم افتاد به چشم تو ولي خيره نماند

شعله اي بود كه لرزيد ولي جان نگرفت

 

 

دل به هر كس كه رسيديم سپرديم ولي

قصه عاشقي ما سر و سامان نگرفت

 

 

تاج سر دادمش و سيم زر، اما از من

عشق جز عمر گرانمايه به تاوان نگرفت

لینک به دیدگاه

هــر بار که می خواهـــم به سمتــت بیایــــــم،

 

یادم مـــــی افتـد

 

 

کــه دلتنگــــــی

 

بهانــه خوبــــی

 

برای تکـــــرار یک اشــــــتباه نیســــت …!

لینک به دیدگاه

همیشه دلتنگی بود و انتظار ،

 

همیشه لبخند بود

 

و به ظاهر یک عاشق ماندگار

 

امروز دیگر مثل همیشه نیست ،

 

حس و حال من مثل گذشته نیست

 

امروز دیگر مثل همیشه نیست ،

 

من هم طاقتی دارم ،

 

صبرم تمام شدنیست

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...