رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 6.4k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

Yolum düşsə Kəlbəcərə yenidən,

Qucaqlayıb o dağları öpərdim!

Yalayardım ad yazdığım daşları,

Tül geyimli yaylaqları öpərdim!

 

Oxşayardım çiçəkləri, gülləri,

Soraqlardım o əvvəlki elləri.

Anam gəzən, bacım gəzən çölləri,

Atam gəzən oylaqları öpərdim!

 

Salam verib hər bağçaya, hər bağa,

Baş əyərdim hər təpəyə, hər dağa.

Qoyub dizlərimi ana torpağa,

Baldan şirin bulaqları öpərdim!

 

Baxmaq üçün tanış yola, yamaca,

Cüyürlərə, kəkliklərə, turaca,

Dırmaşardım həyətdəki ağaca,

Budaqları, yarpaqları öpərdim!

 

Basardım belinə yenə yəhərin,

Bərkidərdim çəkisini kəhərin.

Axtarıb tapardım igid ərlərin,

Qarışdığı torpaqları öpərdim!

 

Qohumlarla, qonşularla görüşüb,

Ölənləri, qalanları soruşub,

Sevincimdən düşmənimlə barışıb,

Yanaqları, dodaqları öpərdim!

لینک به دیدگاه

یه کم تحقیق کن پیدا نکردی بیا خودم بهت میگم

آدم چیزی که راحت بدست بیاره راحت فراموش میکنه

فقط انقدر رو بگم یه بیت از حیدربابای شهریار بود:icon_gol:

لینک به دیدگاه


: 115%20Otlar%20Dance%20iran%20azerbaijan%20azeri%20turk%20rags%20azari%20yashar%20irani%20lezgi%20tabriz%20araz%20aslan%20odlar%20%28Custom%29.jpg

 

تاریخچه رقص آذربایجانی

تاریخ از دو تا سه هزار سال قبل از میلاد، شاهد حضور رقص در سرزمین آذربایجان بوده است. رقص ابتدائی، با ایماء و اشاره (پانتومیمی) که در ارتباط متقابل با محیط کار، جان گرفت و هموار تحت سلطه شرایط معیشتی قرار داشت قومی که با شکار حیوانات گذران زندگی می کردند، رقصی از خود به نمایش می نهادند که حرکات نرم و جذاب به کار رفته در آن رنگی از سحر و جادو داشت

حرکات آروزمندانه کشاورزان برای وفور محصول، که همواره با نوای ساز همراه بوده، حالاتی مشابه برداشت گندم یا چیدن انگور را به نمایش می گذاشت و این دلیلی است روشن برای استمرار چند هزار ساله رقص در آذربایجان. رقصی که پیوندی عمیق با دگرگونی های مادی و معنوی مردم دارد و بازتاب قاطع خصوصیات ملی اوست

زندگی مردم آذربایجان از دیرباز با رقص عجین بوده است. تاریخ انواع حركات موزون در آذربایجان از نظر فرم و نحوه اجرا،‌ به صورت انفرادی یا دسته جمعی ، اعم از مردانه یا زنانه و تعداد ایفاكنندگان به قدری متنوع و مبسوط است كه در فرهنگهای تركی، كردی، ارمنی، گرجی و … با نامهای گوناگون تبلور یافته و در بسیاری از موارد حركات موزون فرهنگهای مختلف در پایه مشترك و در جزئیات باهم تفاوت دارند. با این حال می توان صدها نوع از حركات موزون را بنا به نام محل یا فرد شهیر، مفهوم زبانی، نحوه اجرا به صورت حركات موزون غنایی و لیریك پهلوانی و حماسی و … تقسیم بندی كرد اعم از

رقص لیریك: یاللی، شالاخو، اوزون دره، تره كمه، واغزالی، سیندیرما، توراجی، گولوم آی،قیتقیلدا، آلما، لاله، دستمالی، یئری- یئری

رقص پهلوانی و جنگی: قزاقی، قفقازی، لزگی، قایتاغی، كوراوغلونون قایتارماسی، كوراوغلونون باغیرتیسی، میصری، زوتی- زوتی، زنجیر توتماق، تار آباسی

رقص مراسمی: كوسا- كوسا، آذربایجان، میرزهیی، آسماكسمه، آغیرقاراداغی و

اشاره ای هر چند اندك در مورد هر كدام

یاللی: از رقص ریشه دار و باستانی است كه در فرهنگهای آذربایجانی، كردی، ارمنی گرجی، و برخی دیگر از فرهنگهای آسیای مركزی بطور گستردهای رواج دارد . اشعار حكیم نظامی گنجوی در منظومه خسرو و شیرین، در توصیف حركتهای پای ایفاگر- به مانند گردش زخمه بر چنگ – به یاللی می باشد

یاللی با مشایعت نوازندگان سورنا و دهل در صفی طولانی، دست در دست، با دستمال یا چوبی در دست رهبر صف، بصورت جمعی اجرا میشده است

یاللی در دو نوع بصورت رقص مستقل و حركات موضوعی بصورت تاترونمایش – هك در حین رقص موتیفهای قهرمانی و روحیات ایلی، جوانی و چابكی خود را مییابد- اجرا می شود

از یاللی در قسمتی از اپرای كوراوغلو ساخته ئوزیر حاجی بیگوف در قسمتی از اپرای نرگس ساخته مسلم ماقامایف در قسمتی از باله گلشن ساخته سلطان حاجی بیگوف در اثری به نام یاللی ساخته جهانگیر جهانگیروف، در قسمتی از باله قوبوستان كولگهلری ساخته قاراقارایف و آهنگسازان روسی و بعضاً اروپایی استفاده شده است

لزگی: رقصهای قفقاز و ماورا آن به شمار می رود كه به شكل گسترده ای در آذربایجان متداول است. لزگی، حماسی، باوقار، پرتحرك و ریتمیك است كه توسط مردان بصورت جمعی و با هنرنمایی تك تك ایفاگران با حركات پا، پنجه پا، بصورت سریع با تمثیلی از حالت تاخت و سوار بر اسب و غالباً با خنجری در دست یا دستهای مشت كرده، با حركاتی بدیع و گاه اكروباتیك، چرخش روی زانوها، پرشها اجرا می شود

قایتاغی: نوع دیگری از رقص است كه در آذربایجان با عناوین اوج دوست، یئددی قارداش ، اوغلانلار رقصی اجرا می گردد

كور اوغلو: از رقصهای قدیمی است كه توسط سورنا و دهل اجرا می شود. كوراوغلو، پرصلابت،‌حماسی، رزمی و پهلوانی است كه در ابتدا با سرعتی آرام شروع شده و تدریجاً تند میشود كه به یادبود قهرمان افسانهای دوران فئودالی یعنی كوراوغلو نامیده می شود

میصری: (شمشیر عربی منسوب به كوراوغلو) غالباً توسط عاشیقها، با ریتمی شبیه به مارش و با انجام حركات مشكل و سنگین و غالباً با شمشیر توسط ایفاگران اجرا می شود

 

Azeri_Dance_elimiz2.jpg

لینک به دیدگاه

زبان سند هویت هر ملتی است . سندی که اثبات آن تبلور ذات هر خلقی است. در واقع موجودیت هر ملتی در این کره خاکی نشانگر حضور زبانی اوست. زبانی که مورد تکلم واقع می شود از طریق اصوات، هجاها و آثار مکتوب سند زنده ای بر جای می- گذارد، سندی که جزیی از میراث بشری است و بر همه انسانهای فکور است که از موجودیت ، حق حیات و فضای تنفسی آن زبان در ابعاد گوناگون مدافعه نمایند. این سند در وجود فیزیکی و آثار معنوی میلیونها انسانی حک شده که به آن زبان سخن میگویند.بنابراین رسمیت هر زبانی را نه حاکمان، بلکه خود ملتی که به آن زبان لب می گشایند، تعیین می کنند. پس به سخنی، هر زبان برای ملت صاحب زبان رسمی است. زبان ضمنا آ ئینه ای است که هر ملتی خود را، در گذرگاه تاریخ، در آن مشاهده می کند. این سند زنده در آئینه تاریخ جهان می درخشد هر چند که عده ای بخواهند این سند و این آئینه را مخدوش و تیره ببینند.

 

زبان هیچ ملتی در عرف بین الملل نیازی به اثبات ندارد، بزرگترین دلیل وجودی هر زبانی حضور ملتی است که به آن زبان تکلم می کنند و با این طریق کاروان تمدن بشری را غنا می بخشند، خواه این متکلمین زبانی میلیونی باشد یا کمتر. کمیت در عرصه موجودیت زبانی زیاد مورد اختلاف نیست. زبان ها با تفاوتهای خویش موزائیک زیبائی از ملل و نحل در جهان پدید آورده اند، جهانی که در مواردی قدرتمندان بر آن شده اند این سند هویت و این آئینه زلال بشری را مکدر کنند. زبانی که نه فقط کدهای بیجان و حرفهای قراردادی الفبا، که روح و روان مردمی را در یک مقطع تاریخی نشان می دهد. این همان زبانی است که من با آن بزرگ شده ام، زبانی که ترنم کننده آمال و آرزوهای یک ملت اصیل است. خوب این زبان چیست و زبان چه جایگاهی در جامعه بشری دارد؟ اما قبل از همه، .در همین ابتدا باید به فهرستی از فاکتها و حقایق اشاره شود تا خواننده دقیق با برخی از بد یهییات زبانشناسی آشنا شود.

- زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند.

- زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند.

- زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند.

- برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.

- علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از ساختار واحدی برخوردارند.

- زبان هیچ ملتی برتر و یا پستتر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراطوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا به حاشیه افتادن زبانها میشود.و این کار با کوچهای اجباری یا اسکانهای ناشی از شرایط ناخواسته حاصل می گردد.

- زبانها در خانواده های زبانی طبقه بندی می شوند و اعضا هر خانواده زبانی شاخه ای از درخت زبانشناسی بشری است.

قبل از همه، در ریشه شناسی زبان باید توجه نمود که تمام زبانهای دنیا در مسیر زندگی بشری و تاریخ او، از پیچ و خمهای فراوانی گذشته و از دوران قبل از کتابت و الفبا عبور کرده ، تا امروز رسیده اند. با توضیح بیشتر، زبانهایی که قدرت انطباق با شرایط زمان داشته و از تهاجمات ضد زبانی گریخته اند، تا امروز حضور خود را به اثبات رسانده اند. در این رهگذر انسانهای باستان بنا به شرایط ز یستی خود، هر کدام به شکل ویژه ای از زبان و کتابت و نوشته ، منطبق با وضع زیستی خود، استفاده کرده است. برای مثال، ملتهایی که در زندگی کوچ نشینی بوده اند، فن کتابت و زبان آنها به سبب کوچهای مداوم و درگیریهای خشن برای دسترسی به مراتع، دستخوش تغییر بوده و قضاوت علمی در مورد ریشه زبانی آنها مشکل به نظر می رسد. برای مثال، زبان انگلیسی امروزی که حدود یک میلیارد مردم جهان به آن آشنائی دارند، حدود شش سده پیش به نوعی کتابت میشد که آثار آن زمان برای خواننده معمولی امروزی نامفهوم است. بنابر این بهتر است به ریشه کل زبان بشری اشاره شود و نظر دانشمندان معاصر و پژوهشگران جدید آورده شود تا اینکه در ریشه شناسی زبان ترکی نیز تامل علمی به عمل آید.

در زمینه ریشه شناسی زبان ترکی نظرات متفاوتی ابراز شده است و گاهی ضد و نقیض. واین برخوردها سبب شده که ذهن عامه نسبت به آن در ابهام قرار گیرد.

زبان ترکی، که یکی از شاخه های آن در آذربایجان مورد تکلم واقع میشود، همانند سایر زبانهای مرسوم در جهان، زبانی است که ساختار قانونمند دستوری خود را دارد و تا کنون آثار ماندگاری به این زبان چاپ شده است.

زبان امروزی ترکی کهمردمان بسیاری به آن صحبت می کنند، شاخه ای از خانواده بزرگ زبانهای ترکی Turkic languages" است. خود این خانواده نیز در طبقه بندی زبانها، از زبانهای زیر خانواده گروه زبانهای آلتائیک Altaic شناخته میشود.

"خانواده زبانهای ترکی اشتراکات خیلی نزدیکی به یکدیگر نشان می دهند. این همانندی در عرصه آواشناسی، مورفولوژی (تحولات لغوی) و ساختار نحوی آنهاست. در بین این زبانها تنها زبانهای چوواش، خلج، و یاکوت با دیگر خانواده زبانهای ترکی تفاوت قابل توجه دارند. نزدیکترین سوابق این زبانها در کنار رودخانه اورخون در مغولستان و نیز دره رودخانه یئنی سئی در روسیه مرکزی و جنوبی وجود دارند که به قرن 8 برمیگردد."

برای نشان دادن خانواده زبانهای ترکی و درک ریشه های زبان ترکی اینجا عین ترجمه طبقه بندی زبانها از دید زبانشناسان معتبر آورده میشود. جالب اینجاست که بیشتر عالمان زبانشناسی تاریخی در این مورد هم نظرند:

زبانهای ترکی با توجه به ریشه های تاریخی، معیارهای جغرافیایی و اصول زبانشناسی به شاخه های زیر تقسیم میسوند:

1-زبانهای اوغوز یا زبانهای جنوب غربی که شامل زبانهای ترکی عثمانی، قاقوزGagaus، ترکی (آذربایجان)، ترکمن، و ترکهای خراسان." در این طبقه بندی به لحاظ توجه به اشتراک زبانها از نظر موقعیت جغرافیایی جایگاه زبان ترکی امروزی آذربایجان ایران نیز مشخص می شود.

2-زبانهای قبچاق یا زبانهای شمال غربی: این شاخه شامل زبانهایی از خانواده زبانهای ترکی است که عبارتند از زبانهای قازاک، قره قالپاک، نوقای، تاتار، و باشقیر، لهجه های سیبری غربی، تاتارهای کریمه، کوموک، کاراچای، بالکار و کاراایت.Karaite"

3-شاخه جنوب شرقی یا گروه اویغور چاغاتی uyghur chagati" "که در برگیرنده زبانهای اوزبک، اویغور، اویغور زرد، و سالار Salar" "با ریشه اوغوز.

4-گروه شمال شرقی یاسیبریایی شامل زبانهای یاکوت Yakut(ساخا)، دولقان "Dolgan"، آلتای، خاکاس ، شور Shor تووان Tuvan ، و توفا (.( Tofa

5-زبان چوواش که زبان منطقه ولگاست.

6-زبان "خلج" khalaj) ) زبان متباعد مرکزی ایران است.

 

"زبانهای ترکی به چندین شاخه و شعبه تقسیم می شوند که ترکی آذربایجانی به گروه غربی خانواده زبانهای ترکی وابسته است. منابع اصلی زبانهای منسوب به شاخه غربی خانواده- های ترکی و از آن جمله زبان آذربایجانی عبارت میباشد از: زبانهای قبایل و طوایفی که به نام های ساک- سکیف- سکا، گاس، گاسبی، گاسیت، خزر، سابیر، سووار، هون، گوی ترک، تورک غز، اوغوز، قبچاق، و... شناخته شده اند. اینان در سده های پیش از میلاد و نیز در نخستین هزاره میلادی در اطراف دریای خزر مسکن گزیده اند. زبان آذربایجانی نیز به مانند سایر زبانهای وابسته به گروه غربی تحت تاثیر حوادث اجتماعی-تاریخی پیچیده ای به صورت زبان واحد خلق تشکل یافته است.

دلیل عمده ای که زبانشناسان تاریخی می آورند که زبانهای ترکی از خانواده زبانهای هند و اروپایی نیستند، توجه به ساختار هجایی و آواشناسی این زبان است. البته اشکال دیگر دستور و نحو زبان ترکی نیز نشانگر این است که این زبان خود استقلال زبانی دارد. تفاوت و در واقع خصیصه بارز زبانهای ترکی در کمیت حروف صدادارست. وجود نه صدادار به این زبانها "هارمونی هجایی"(7) می دهد که در زبانهای" دری" (فارسی) نیست. علاوه نوع پیچیده پیشوندها و پسوندها نیز نشان می دهد که ساختار زبان ترکی و ظرفیتهای آن با زبانهای هند واروپایی متفاوت است. مثال ,واژه کول (خاکستر) کول-لر(خاکسترها)، کول-لر-ی (خاکسترهایش) و واژه قول (برده) قول-لار (برده ها)، قول-لاری (برده هایش) نشان می دهد چه هماهنگی و هارمونی در زبان و نوع تلفظ واژه های صدادار وجود دارد. به هارمونی صداها در پسوند"لر" "لری" و نیز "لار" و لاری" توجه کنید، با مقایسه این نوع هارمونی مصوتها می توانید پی ببرید که در زبان دری فارسی این امکان گردش هجایی وجود ندارد.

این که شکل گیری کامل فرم زبان ادبی ترکی چه زمانی بوده، اطلاع دقیقی نداریم،اما کتیبه های اورخون یئنی سئی یا یئنی سو را میتوان نام برد که ترکیب دستوری واژه ها و صوت شناسی کلمات موجود نشان می دهد که این سند از قدمت بیشتری برخورداراست. با این حال اکثر منابع بر آنند که زبان های شکل یافته خانواده ترکی بیشتر از قرن هشتم میلادی آغاز شده است. در این مورد زبانشناسان با توجه به نوع زبانهای ترکی، تکامل هر کدام را به قرون مختلف نسبت می دهند. زبانهای ترکی آسیای میانه قرن هشتم شکل میگیرند، حال آنکه شکل گیری زبان ادبی "اویغوری" را ما بین قرون نه تا چهارده می دانند.

از زبانهای رایج دنیا که در امروز میلیونها نفر به آن زبان تکلم می کنند، یکی هم زبان ترکی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، آذربایجان ، در بلغارستان، اوزبکستان، کازاخستان، قیرقیزستان، تاجیکیستان، یونان و قبرس نیز به این زبان سخن می گویند. البته در دیگر کشورهای جهان نیز میلیونها ترکی گوی زندگی می کنند، که تنها در آلمان بیش از سه میلیون نفر و در ممالک امریکای شمالی نیز به عنوان "کارگران مهمان" ترکان زندگی می کنند. اینان به شاخه های مختلف خانواده زبان ترکی سخن می گویند. در شاخه های این زبان، زبانهای ترکی ترکمن، آذربایجانی، قفقازی، لهجه های ترکی خراسانی وجود دارند که از شعبه اصلی زبانهای آلتائیک هستند. البنه زبانهای مغولی و tungusic نیز از زبانهای زیر همین خانواده محسوب می شوند. تا سال 1928، پنج سال پس ار استقرار جمهوری ترکیه تمام اسناد خانواده زبانهای ترکی با الفبای عربی نوشته می شد که دلیل آن هم تاثیر قدرتمند اسلام در منطقه بوده است. در سال 1928، اصلاحات زبانی در ترکیه سبب شد که الفبائی بر اساس قراردادهای زبان لاتین با 28 حرف به زبان کتبی ترکی تبدیل شود . زبان ترکی همان گونه که ذکر شد مسیر طولانی پیموده و پس از تغییرات و تحولات فراوان، که ناشی از وضع زیستی اجداد ترکان آذربایجان بوده، به شکل امروزی رسیده است. اجدادی که به آنها از نظر زبانی ترکان اوغوز می گویند ، که کارنامه ادب شفاهی آنان از پیشینه ادبی 1500 ساله برخوردار است. یعنی ادبیاتی که به "ادبیات اوغوز" معروف است. کتاب معروف "دده قورقوت" از داستانهای مردم ترک زبان" اوغوز"از زمره این گنجینه به شمار میرود. بعدها داستانهای "کور اوغلو"، نوشته های یونس امره، فضولی و اشعار مختوم قلی، وارث ادبیات اوغوزها و در مجموع دربر گیرنده تروت معنوی ادبیات ترکان آذربایجانند.

 

 

 

 

)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...