رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

بخش اول:

مقدمه

 

رضا رسولی فرزند یک خانواده ی روشنفکر و آزادیخواه آذربایجانی (امین و رسولی) است، وی در دوره ی پهلوی اول، کارمند عالیرتبهای در وزارت کشور بود و مدت مدیدی در شهرداری تبریز، اصفهان و کرمانشاه اشتغال داشت، در شهریور سال ۱۳۲۱ زمانیکه سمت ریاست شهرداری مراغه را بر عهده داشت از سوی فهیمی استاندار وقت به تبریز دعوت و به سمت ریاست خواربار شهرداری تبریز منصوب میشود، وی با کار بیوقفه در این سمت موفق میشود مشکل بزرگ نان (که در سالهای جنگ جهانی معضل بسیار حادی بود)، را برطرف سازد.

به سبب موفقیت وی در حل این بحران اقتصادی و اداره ی مرتب وضعیت ارزاق عمومی، هم چنین به علت اعتبار خانوادگی وی در میان تجار و بازاریان آذربایجان، از سوی دموکراتها به سمت وزیر تجارت و اقتصاد آذربایجان تعیین میگردد. در این دوره نیز وی خدمات ارزندهای در زمینه ی اقتصادی انجام میدهد و بیشک بخش قابل توجه ی از موفقیتهای اقتصادی دموکراتها (مهار تورم و ارزانی قیمتها ، دعوت از سرمایهداران آذربایجانی برای ادامه و توسعه ی فعالیتهایشان در آذربایجان تاسیس کارخانجات و….) مرهون زحمات مشفقانه ی رضا رسولی و دیگر همکارانش در فرقه بوده است.

پس از حمله ی نیروهای حکومت مرکزی به آذربایجان بساط بگیر و ببند و کشت و کشتار وسیعی به راه میافتد، بسیاری از سران فرقه ناگزیر به آن سوی مرز متواری میشوند، اما وی با تصمیم قبلی، ماندن در تبریز را ترجیح میدهد و قریب دو سال در تبریز مخفی میشود و نهایتا با وساطت و شفاعت تنی چند از آشنایان در ۰۷/۰۹/۱۳۲۷ به تهران آمده خود را به ستاد دادرسی ارتش معرفی مینماید، وی پس از کش و قوسهای فراوان روانه ی زندان شده و در محاکمات اولیه به پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم میگردد، اما اوائل آذرماه ۱۳۲۸، مشمول عفو قرار گرفته، مجازات حبس وی موقوفالاجرا میشود.

وی در طول دو سال اختفا در تبریز در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ خطاب به فرزندانش جزوه ی کوچکی نوشته، که در آن از سابقه ی ورودش به فرقه و برخی مسائل داخلی فرقه پرده برداشته است، اوراق پایانی این یادداشتها در تهران و به سال ۱۳۲۸ نوشته شده است.

مجموعه ی نوشتههای وی ۴۹ صفحه است که اخیرا در اختیار من قرار گرفته است.

از مطالعه ی این جزوه برایم روشن شد که فرقه ی دموکرات آذربایجان از دو جناح راست و چپ تشکیل شده بود، (هرچند که در آن موقع چنین نامگذاریای انجام نشده باشد) اغلب موسسین فرقه و اعضای اولیه ی آن، جناح راست فرقه را تشکیل میدادند و عموما در مقابل حزب توده موضع مخالف داشتهاند، اما وقتی به توصیه ی شورویها کمیته ی ایالتی حزب توده منحل و در فرقه ادغام میشود، به تدریج سیاستهای شوروی، بر سرنوشت فرقه حاکم میشود، رضا رسولی بیشک جزو گروه اول بود، وی جزو ده نفر نویسندگان و امضا کنندگان اولیه ی بیانیه ۱۲ شهریور بود، با کش و قوسهایی چند مصمم به همکاری کامل با فرقه میشود. وی در طول دوره ی وزارت خویش در مقابل عملکردهای چپروانه، مقاومت کرده و در تعدیل سیاستهای اقتصادی فرقه موثر بوده است.

اینک چند برگی از نوشته ی رضا رسولی که در آن زمینه ی تنظیم بیانیه ی ۱۲ شهریور و چگونگی عضویتش در فرقه و بیان تردیدها و دودلیهایش (که در اتخاذ تصمیمات مهم برای هر فرد دیگری نیز مسلما پیش میآید)، عینا ارائه میشود.

رسولی این نوشتهها را بعد از شکست دموکراتها نوشته است. در شرایطی که حکومت شاه با به راه انداختن سرکوب خونین در این سوی ارس بر اوضاع چیره شده بود و شریک شوروی وی نیز با اعمال ترور و تبعید دست و پای دموکراتها را در آن سوی ارس بسته بود. لذا در تنظیم آن ملاحظات بسیاری را مد نظر داشته است، به نحوی که اگر این یادداشتها به دست دشمن افتاد مدرکی برای تشدید مجازات وی نباشد و یا برای دیگرانی در طول اختفایش به وی کمک نموده بودند را دچار دردسر نسازد.

گفتنی است، بخش از جزوه که ارائه خواهد شد از صفحه ی ۵ جزوه دست نوشته (که وی در تیرماه ۱۳۲۴ پس از سی و چهار ماه کار خسته کننده در سمت رئیس دایره ی خواربار، به قصد معالجه و استراحت به بندر گلمانخانه میرود.)

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 6.4k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

21 آذر 1324

منبع الهام خلق آذربايجان

يونس شاملی

تاسیس حکومت ملی آذربايجان به رهبری سيد جعفر پيشه وری در آذرماه 1324 گام بلندی بود که برای پيشرفت اجتماعی و گسترش سياسی در آذربایجان و به طبع آن در ايران، با استفاده از شرايط پيش آمدهء بعد از سقوط استبداد رضا خانی، صورت گرفت و خلق آذربايجان هوای تازه ايی را در شَش های خويش به جولان در آورد و خون تازه ايی بررگهایش جاری گشت.

 

حکومت ملی آذربايجان تاريخاً برای خلق آذربايجان و ترکان ايران از جايگاه ويژه ايی برخوردار است. سيدجعفر پيشه وری در واقع با پيوستن به اين حرکت و تاسيس حکومت ملی به پدر تاريخ مدرن آذربايجان در ايران بدل شد. وی تمامی زندگی خود را در راستای آرمانهای اجتماعی و برابرطلبانه مصروف داشت و يکی از صادق ترين، پردانش ترين و شناخته شده ترين روشنفکران و فعالين سياسی زمان خود بشمار می رفت.

 

حکومت ملی آذربايجان بنياد انديشه و عملی را پی ريخت که سرنوشت خلق آذربايجان و ترکان ايران را در راستای ترقی و پيشرفت رقم می زد و حکومت ملی آذربايجان به مثابه پشتوانه تاريخی آذربايجان در تاسيس حاکميت خويش بر تارک تاريخ اين سرزمين حک شد.

 

حکومت ملی آذربايجان، حاکميت مشروعی بود که بر بنياد انتخابات آزاد و رای بيش از هشتاد درصد مردم در آذربايجان از یکسو و بر اساس کنوانسيونهای بین المللی که بر حق تعیین سرنوشت ملل و حق حاکميت آنان صحه می گذارد، از سوی ديگر شکل گرفت.

 

يک بار سيد جعفر پيشه وری در مقاله ايی تحت عنوان "ايران بر سر دو راهی" نوشت که ايران يا به حق حاکميت مليتهای داخل ايران احترام می گذارد و از اين طريق اين کشور رو به پيشرفت می گذارد و يا مطالبات مليتها در اين کشور را سرکوب می کند و از اين طريق، ايران بايد همواره در زير سيطره استبداد به حيات خود ادامه دهد. اين سخن پيشه وری اينک بعد از 61 سال طنين انداز فضای سیاسی ايران است. در واقع اين درايت رهبر سياسی استکه آذربايجان در دهه های آغازین تاريخ جديدش آن را تجربه کرده است.

 

خدمات اجتماعی يکساله حکومت ملی آذربایجان گويای جايگاه والای اين حکومت در تاريخ نوين آذربايجان است. اصلاحات ارضی و تقسيم زمین در میان دهقانان، برابرحقوقی زنان با مردان، خدمات عظيم اجتماعی، به صحنه آوردن تمامی خلق برای تغيیر ودگرگونیهای سياسی و اجتماعی، تاسيس مدارس و استفاده از زبان ترکی به مثابه زبان رسمی خلق آذربايجان، تاسيس دانشگاه تبریز، تاسيس راديو تبريز و دهها خدمات ديگری که در طول مدت فقط يکسال به انجام رسید و مهر ترق و پيشرفت را در نهاد جامعه کاشت و برای هميشه الهام بخش مبارزه مردمی خلق آذربایجان وترکان ايران گشت. لذا 21 آذر 1324 در تاريخ به سمبل اعمال اراده ترکان و حق حاکمیت ملی خلق آذربايجان در ايران بدل شد.

 

علی رغم گزافه های طرفدار سلطنت در خصوص حکومت ملی آذربايجان، اينک بعد از شش دهه حکومت ملی آذربايجان به قلب تپنده جوانان آذربايجان بدل شده است و سيد جعفر پيشه وری پدر معنوی و بلامنازع تمامی فعالين آذربايجانی با هر فکر و انديشه ايست.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

اما فک نکنم جدا شدن راه حل خوبی باشه

اتحاد و عشق به اب خاک کهن مون ایران ارزش بیشتری داره هرچند مشکلات زیادی داریم اما نباید ایران را فدای برطرف کردن اونها کنیم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

گوزل دوستلاریمدان چوخ اوزور لر ایستیرم

بو کونیدا ایرکی ایله بیر چالیشمام یوخدی بیر موهوم پوزیون اوچوندی

بیزلر اصلینده تورک بیر نیژادوک وبیزلری اذری چاغیرماخ ایرکی یاشاما یریمیز اوچون اولماسا بیر بویوک یالان التیندا قالمیش اولوروک

اونو اوچون چوخ سووینچیم یوخدی بوردا یازماغ اوچون

موتلولوغوز ارزیمدی:icon_gol:

لینک به دیدگاه
گوزل دوستلاریمدان چوخ اوزور لر ایستیرم

بو کونیدا ایرکی ایله بیر چالیشمام یوخدی بیر موهوم پوزیون اوچوندی

بیزلر اصلینده تورک بیر نیژادوک وبیزلری اذری چاغیرماخ ایرکی یاشاما یریمیز اوچون اولماسا بیر بویوک یالان التیندا قالمیش اولوروک

اونو اوچون چوخ سووینچیم یوخدی بوردا یازماغ اوچون

موتلولوغوز ارزیمدی:icon_gol:

ساغول سجاد کارداش ...

لینک به دیدگاه

سئوگیلیم،عشق اولماسا... / علی آقا (واحد)

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

عشقیــده ن محــروم اولان،انسـانلیغــا بیگــانه دیر

سئـوگی دیـر،یالنیــز محببتــدیر حیــاتین جـوهــری

بیر کونـول کی عشق ذوقین دویماسا،غمخــانه دیر

من اسیــر عشقییــم،اوز خـالقیمین،اوز یـوردومــــون

سئــومــه یـن اوز خالقینی،اوز یـوردونــو دیوانـه دیــر

قوی وطن داییم ایشیقلانسین،گوزه ل بیر شمع تک

کونلوم!اول شمعین ضییاسین سیر ائده ن پروانه دیر

نـازنیــن!رعنـــــا گـوزللــردیــر،بـاخیـرسـان هـر یـانــا

بس بو تورپــاق اینــدی بیر جنت دگیــل،آیـا نـه دیـر؟!

اولکـه میـزده گور نه لــر وار،باشقــا بیر عالـم ده ییک

هـر چیچک بیـر نـازنیــن!هر غنچـه بیــر جـانـانـه دیــر

"واحید" - م من،سئوگیلیم،منده ن خیانت گورمه سن

شاعیــره م،عشقیم ده اوز قلبیـم کیمی مـردانــه دیــر

 

عشق من عشق نباشد...

عشق من,اگر عشق نباشد هستی افسانه ای بیش نیست

کسی که از عشق محروم باشد,با انسانیت بیگانه است

فقط عشق و محبت جوهر حیات هستند

دلی که عشق را درک نکند،غمخانه است

من اسیر عشق ملتم و وطنم هستم

کسی که به ملت و وطن خود عشق نورزد،دیوانه است

بگذار وطن دائم روشنایی بگیرد،همچون شمع زیبا

ای دل!اطراف روشنایی شمع را آن که سیر می کند،پروانه است

ای نازنین!به هر جا می نگری زیبا رویان رعنا را می بینی

این خاک بهشت نیست, پس چیست؟!

ببین!در وطن مان چه نعمتهایی وجود دارد،انگار عالم دیگری است

هر گل بسان نازنینی و هر غنچه بسان دلبری است

من " واحد" ـ م،معشوقه ام!از من خیانتی نخواهی دید

شاعرم،عشقم نیز مانند قلبم از صفت مردانگی برخوردار است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...