tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۸۹ «همیشه» برای با تو بودن زمان کمی است ... 5 لینک به دیدگاه
baraan 1186 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۸۹ در کوچه پس کوچه های دیار دل ایستاده ام به تماشا ، به نظاره در جستجوی مسافری غریب که در خاطره ها جا مانده سراغش را از یادها و خاطره ها گرفتم نسیمی گفت: که در دیروز آرمیده است اگر نشانی از او می خواهی فردا در غروب خورشید بر خلوت تنهایی خویش نهیب زن شاید که بیدار شود شاید..... 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ خوبم درست مثل مزرعه اي كه محصولش را علف ها خورده اند - - - - - ديگر نگران داس ها نيستم! 6 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۸۹ به نیوتن بگویید هر عملی را عکس العملی نیست! اگر بود اینهمه عاشقانه های من بی جواب نمی ماند! 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ بعد از تمام این باران ها بعد از برف ها حرف ها حرف ها تو خواهی آمد ! قول داده بودی قول داده بودی ... خاطرت هست ؟!... 11 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ باز کن پنجرهها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست باز کن پنجره ها را ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت برگ ها پژمردند تشنگی با جگر خاک چه کرد هیچ یادت هست توی تاریکی شب های بلند سیلی سرما با تک چه کرد با سرو سینه گلهای سپید نیمه شب باد غضبنک چه کرد هیچ یادت هست حالا معجزه باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمنزار ببین و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ با همین دست تهی روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد خاک جان یافته است تو چرا سنگ شدی تو چرا اینهمه دل تنگ شدی باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن ... فریدون مشیری 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۸۹ تو که نیستی از خودم بی خبرم... کی بیاد و کی بشه همسفرم؟ دل من از تو جدا نیس این هوا بی تو هوا نیس چی بگم از کی بگم وااااااااای آخه غم یکی دوتا نیس... 7 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۳۸۹ عشق تنها کار بی چرای عالم است چه آفرینش بدان پایان می گیرد . معشوق من چنان لطیف است که خود را به (( بودن )) نیالوده است که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد نه معشوق من بود 7 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ دنیا تنهایی ی قبل از دیدار است و تو آنقدر نمی آیی که تنها می شوم... 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ هــــــیس ! صـــــــــــدایم نکن ... بگذار چشـــــــــــمهایم بــــســــــته باشد ... میخواهم این خـــــــواب را تا آخـــــــــر ببینم ...! 7 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ از آسمان هفتم اگر افتاده بودم نمی شکستم چنین که از چشم تو افتادم 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ زندگی چه بازی غریبی داشت ! ما که معنایش را نفهمیدیم و سوختیم ... 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ i روی احساسم پا گذاشتم اما صدای شکستن خودم را شنیدم! 7 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ وقتي عاشقم سلطان جهانم زمين و يكسره هر چه در آن است از آن من است و سوار بر اسب تا دل آفتاب مي رانم . وقتي عاشقم رودي ام از روشنايي بي آن كه ديده بتواند بيندش و شعر در دفترم بدل به ياس و شقايق مي شود . وقتي عاشم آب از انگشتانم سر ريز مي كند سبزه در زبانم مي رويد وقتي عاشقم در آن سوي زمانم وقتي عاشقم درختان همه پا برهنه از برابرم مي دوند . . . 8 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ وقتِ خریدن لباسهای پاییزی دقت کنید: لباسهایی بخرید با جیبهای بزرگ به اندازهی دو دست ... شاید همین پاییز عاشق شدید 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ خوشی ها و ناخوشی ها کوتاه خواهند بود و عمرِ ما طولانی ! و ... لبخند و اشک مضحک ترین واکنشِ بشر به این دو ...! 8 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ بیهوده گریه می کنید بانو دوران حل المسائل است بانو به حمدالله… چارقدتان تمام زخم ها را می پوشاند 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۸۹ دورتر بایست ! مهربان که می شوی بیشتر دلم تنگ می شود ... 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ من که می دانم به کودکی هم اگر برگردم ... تو همان شیشه ی شیر گمشده ام می شوی !!! 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۸۹ چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی. اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی وقتی هم که آخر سر میفهمیاش، دیگر خیلی دیر شده. و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست. 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده