رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

به او بگوييد دوستش دارم به او که قلبش به وسعت درياييست که قايق کوچک دل من در آن غرق شده . به او که مرا از اين زمين خاکي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد . و چشمهايم را به دنيايي پر از زيبايي باز کرد

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

هرگز فراموش نمی کنم سخنانی را که از چشمان تو شنیدم

می گویند چشمها هرگز دروغ نمی گویند

اما من شیرین ترین دروغ ها را از چشمان تو شنیدم

آن هنگام که می گفتند:دوستت دارم...............:icon_gol:

لینک به دیدگاه

سلام. :a030:

وای خدا چه جای عشقولانه ای. :icon_redface:

خیلی دوست دارم اینجور جاها رو. :ws3:

***************************

نتیجه گیری: اینکه دخملا خیلی خفن تر از پسرا جملات عشقولانه ای میگن. :ws2: :ws3:

***************************

من زیاد جملات عشقولانه ای بلد نیستم ولی تاثیرگذارترین جمله رو بهش میگم که:

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol: دوستت دارم پاک و بی آلایش. :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

***************************

من همانم که اگر دوست یاد کند :icon_gol:( که نمی کند. :w00:)

به صفای قدمش دیده ی خود فرش کنم. :ws44:

لینک به دیدگاه

روز اول پیش خود گفتم دیگرش هرگز نخواهم دید

روز دوم باز می گفتم لیک با اندوه و با تردید

روز سوم هم گذشت اما بر سر پیمان خود بودم

ظلمت زندان مرا می کشت باز زندانبان خود بودم

آن من دیوانه ی عاصی در درونم های هوی می کرد

مشت بر دیوارها می کوفت روزنی را جستجو می کرد

در درونم راه می پیمود همچو روحی در شبستانی

بر درونمسایه می افکند همچو ابری بر بیابانی

می شنیدم نیمه شب در خواب های های گریه هایش را

در صدایم گوش می کردم درد سیال صدایش را

شرمگین می خواندمش بر خویش از چه رو بیهوده گریانی

در میان گریه می نالید دوستش دارم نمی دانی

بانگ او آن بانگ لرزان بود کز جهانی دور بر می خواست

لیک در من تا که می پیچید مرده ای از گور بر می خواست

مرده ای کز پیکرش می ریخت عطر شور انگیز شب بوها

قلب من در سینه می لرزیدمثل قلب بچه آهوها

می نشستم خسته در بستر خیره در چشمان رویا ها

زورق اندیشه ام آرام می گذشت از مرز دنیا ها

در سیاهی دستهای من می شکفت از حس دستانش

شکل سرگردانی من بود بوی غم می داد چشمانش

روزها رفتند و من دیگر خود نی دانم کدامینم

آن منسرسخت مغرورم یا من مغلوب دیرینم

بگذرم گر از سر پیمان می کشد این غم دگربارم

می نشینم شاید او آید عاقبت روزی به دیدارم.

لینک به دیدگاه

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و مي دانم

چرا بيهوده مي گوئي، دل چون آهني دارم

نمي داني، نمي داني، كه من جز چشم افسونگر

در اين جام لبانم، باده مرد افكني دارم

چرا بيهوده مي كوشي كه بگريزي ز آغوشم

از اين سوزنده تر هرگز نخواهي يافت آغوشي

نمي ترسي، نمي ترسي، كه بنويسند نامت را

به سنگ تيره گوري، شب غمناك خاموشي

بيا دنيا نمي ارزد باين پرهيز و اين دوري

فداي لحظه اي شادي كن اين رؤياي هستي را

لبت را بر لبم بگذار كز اين ساغر پر مي

چنان مستت كنم تا خود بداني قدر مستي را

ترا افسون چشمانم ز ره برده است و مي دانم

كه سرتاپا بسوز خواهشي بيمار مي سوزي

دروغ است اين اگر، پس آن دو چشم رازگويت را

چرا هر لحظه بر چشم من ديوانه مي دوزي

لینک به دیدگاه

:icon_gol:در تیغ نگاهت نبوَد تیزیِ دیروز

در لعل لبانت نبوَد سرخیِ دیروز

با هر سخنی خام شدی کام گرفتی

در مجمع قلبت نبوَد گرمیِ دیروز

افسرده شدم از سخنت ، یار

در کنج صدایت نبوَد عشوه ی دیروز

با هرکه تو خواهی بشو دَم ساز

در عشق درونت نبوَد داغیِ دیروز:icon_gol:

لینک به دیدگاه

گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم

 

وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم

 

داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو

 

هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم

 

مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام

 

تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم

 

یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند

 

انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم

 

وقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه ها

 

تصــویر شد نهـــایت رنـــگــین کـمانیم

 

تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من

 

پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم

 

در کـهــکشان چـشم تو گم می شود دلم

 

سرگـشتـــه در نــــهایــتی از بی نشانیم

 

زیــبـــاترین ردیف غـــزلهای من توئی

 

ای یـــــار ســــرو قـــامت ابـرو کمانیم

 

حـــالا بیـــا و غــربت ما را مرور کن

 

ای یــــادگــــــار وســعت سبـز جوانی

لینک به دیدگاه

عاشق تو جان مختصر که پسندد

فتنه تو عقل بی خبر که پسندد

 

روی تو کز ترک آفتاب دریغ است

در نظر هندوی بصر که پسندد

 

روی تو را تاب قوت نظری نیست

در رخ تو تیزتر نظر که پسندد

 

چون بنگنجد شکر برون ز دهانت

از لب تو خواستن شکر که پسندد

 

چون نتوان بی کمر میان تو دیدن

موی میان تو را کمر که پسندد

 

چون به کمان برنهی خدنگ جگردوز

پیش تو جز جان خود سپر که پسندد

 

چون به جفا تیغت از نیام برآری

در همه عالم حدیث سر که پسندد

 

چون غم عشقت به جان خرند و به ارزد

در غم تو حیله و حذر که پسندد

 

تا غم عشق تو هست در همه عالم

هیچ دلی را غمی دگر که پسندد

 

وصل تو جستم به نیم جان محقر

وصل تو آخر بدین قدر که پسندد

 

هر سحر از عشق تو بسا که بسوزم

سوز چو من شمع هر سحر که پسندد

 

چون تو جگر گوشهٔ دل منی آخر

قوت من از گوشهٔ جگر که پسندد

 

شد دل عطار پاره پاره ز شوقت

کار دل او ازین بتر که پسندد

لینک به دیدگاه
سلام. :a030:

وای خدا چه جای عشقولانه ای. :icon_redface:

خیلی دوست دارم اینجور جاها رو. :ws3:

***************************

نتیجه گیری: اینکه دخملا خیلی خفن تر از پسرا جملات عشقولانه ای میگن. :ws2: :ws3:

 

بله صددرصد:ws3:

***************************

من زیاد جملات عشقولانه ای بلد نیستم ولی تاثیرگذارترین جمله رو بهش میگم که:

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol: دوستت دارم پاک و بی آلایش. :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

***************************

من همانم که اگر دوست یاد کند :icon_gol:( که نمی کند. :w00:)

 

به صفای قدمش دیده ی خود فرش کنم. :ws44:

 

امیدوارم که دوست به زودی یاد کند :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

به چشمهایت که مینگرم وسعت همه ی دنیا را میبینم

ونگاهت که به من زندگی میبخشد...:icon_gol:

هر چه بیشتر از تو نباشم بیشتر از تو میشوم... و هرچقدر بیشتر از تو دور شوم بیشتر به تو نزدیک ...:icon_gol:

لینک به دیدگاه

در خواب های کودکی ام

هر شب طنین سوت قطاری

از ایستگاه می گذرد

دنباله ی قطار

انگار هیچ وقت به پایان نمی رسد

انگار

بیش از هزار پنجره دارد

و در تمام پنجره هایش

تنها تویی که دست تکان می دهی...

لینک به دیدگاه

سر به روی شانه های مهربانت می گذارم

عقده دل می گشاید گریه بی اختیارم

 

از غم نا مردمی ها؛ بغضها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه كردن دوست دارم

 

شانه هایت را برای گریه كردن دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

 

خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تو

من تو رو بالا تر از هر برتر از من دوست دارم

 

عشق صد ها چهره دارد چشم تو آیینه دارش

عشق را در چهره آیینه دیدن دوست دارم

 

در خموشی چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست

من تو رو در جذیه محراب دیدن دوست دارم

 

شانه هایت را برای گریه كردن دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

 

در هوای دیدنت یك عمر در چله نشستم

چله را در مقدم عشقت شكستن دوست دارم

 

بغض سرگردون ابرم ؛ قله آرامشم من

شانه هایت را برای گریه كردن دوست دارم

 

من تو رو بالاتر از هر برتر از من دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

لینک به دیدگاه

بيا كه حادثه ي عشق را شروع كنيم

ز شرق زخمي دل ناگهان طلوع كنيم

براي تنگي دل حجم شب وسيعتر است

بيا شبانه به درگاه او خشوع كنيم

دو دست ابي از اين استين فرا ببريم

فروتنانه در ان استان خضوع كنيم

براي يافتن معني صريح حضور به اصل نسخه ي قاموس خود رجوع كنيم

 

قيصر امين پور ....

لینک به دیدگاه

چه شب ها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم

 

دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم

 

نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی

 

که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم

 

چه شب ها تا سحر با قاصدک بی رنگ

 

نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم

 

به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل

 

نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

:icon_gol:

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vتو يه قلب پاك ميخواستي ايناهاش:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vعاشق و هلاك ميخواستي ايناهاش:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vمگه نه، اونكه ميون عاشقات:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vتو يه سينه چاك ميخواستي ايناهاش:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vآره اون عاشق ديوونه منم:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vاونيكه قدرتو ميدونه منم:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vبخدا اونكه يه لحظه يه نفس:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8vبيخيال تو نميمونه منم:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...