Salar.Mehr 509 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ روزهای سخت نبودن ِ با تو خلا امید رو تجربه کردم داغ دلم که بی تو تازه می شد همنفسم شد سایه سردم تو رو می دیدم از اونور ابرها که میخای سرسری از من رد شی آسمونو بی تو خط خطی کردم چه جوری می تونی اینقده بد شی سکوت قلبتو بشکن و برگرد نزار این فاصله بیشتر از این شه نمیخام مثل گذشته که رفتی دوباره آخر قصه همین شه روزهای سخت نبودن با تو دور نبودنت رو خط کشیدم تازه می فهمم اشتباهم این بود چهره عشقم رو غلط کشیدم عشق تو دار و ندار دلم بود تو زدی دار و ندارم رو بردی بیا سکوتت رو بشکن و برگرد که هنوزم تو دل من نمردی سکوت قلبتو بشکن و برگرد نزار این فاصله بیشتر از این شه نمیخام مثل گذشته که رفتی دوباره آخر قصه همین شه 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ دلم هواي تو كرده بگو چه چاره كنم 4 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ درد اگر سينه شكافد نفسي بانگ مزن درد خود را به دل چاه مگو استخوان تو اگر آب كند آتش غم آب شو آه مگو 4 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ نازنينا ما به عشق تو جواني داده ايم 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم بقربانت 3 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ شبی غمگین شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من میگفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ اگر روزی نوشته هایم را خواندی مرا سرزنش نکن که همه جا، جار زدم دوست میدارمت 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ وقتی میای قشنگ ترین پیرهنتو تنت کن ناج سر سروریتو سرت کنن:dancegirl2: 3 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ خوشبختي من پيدا كردنِ تو از ميانِ اين همه ضمير بود. 5 لینک به دیدگاه
_nafas 17 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ ای بابا چی بگم..................................... دست رو دلم نذارین که خون 4 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است... مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند. وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها.... 2 لینک به دیدگاه
mjh 243 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ دمت گرم و سرت خوش باد سلامم رو تو پاسخ گوی و در بگشای... 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسمو اون خابه نمی خام بدونه واسه اونه که قلبم این همه بی تابه یک کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیوونه یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی باز م اونو نمی خونه یه روز همین جا توی اتاقم یه دفه گفت داره میره چیزی نگفتم آخه نخاستم دلشو غصه بگیره گریه میکردم درو که می بست می دونستم که میمیرم اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمونم تنها خدایا کمکم کن نمی خام بدونه که دارم جون میدم اینجا سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاک ساعت رو دیوار دوباره نمی خام که بشه باور اون که من دوسش دارم آخه من............................................. 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ اگه که با موندن من غم تو دلت جون میگیره/میمیرم که تا ابد قلب تو اروم بگیره 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد . 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ تاتوانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمیباشد 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ پریشان خاطران آواره در صحرای گیسویت هزاران شب خراب افتاده در کنج سر مویت من از سمت سپاه عشقبازان آمدم سویت که بنویسم خجالت میکشد ماه از گل رویت 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ درد اگر سينه شكافد نفسي بانگ مزن درد خود را به دل چاه مگو استخوان تو اگر آب كند آتش غم آب شو آه مگو 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده