رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

عاشـــــــق که باشی

رفتــــن نمیـــدانی

میـــــــمانی

سرِ حرفت میمانی

که گفتـــــــه بودی :

تا تـــــــه دنــــــــــیا . . .

کنارَش میــــــــمانی!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

هیچگاه فکر نمی کردم فاصله بینمان آنقدر زیاد شود که تو بیخیال زندگی کنی و من با خیالت بیخیال زندگی شوم!

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

 

گاهی انقدر دلتنگ کسی میشوی که اگر خودش بفهمد از نبودنش خجالت میکشد!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

منو جا گذاشتی ته قصّه و

به اینکه داری می رسی، دلخوشم

برای تو که زندگی منی

خودم رو یه روز واقعا می کشم!

 

تنت اولین بخش تنهاییه

صدات آخرین رمز آرامشه

کسی که هزار ساله مُرده هنوز

داره توی دستات نفس می کشه

 

تبر توی مغزش قدم می زنه

درختی که در حال عریانیه

واسه من که آغوشتو کم دارم

چقدر این شبا سرد و طولانیه

 

صدام کن، صدام کن که دیوونتم

توو اعماق قلب و سرم خونه کن

که آشفته کن موی آشفته تو

که دیوونه رو باز دیوونه کن

 

صدام کن از اعماق شب های شب

صدام کن که مثل صدات خسته ام

جنون تو آغاز آرامشه!

به دیوونگی هات وابسته ام

 

شبا یاد تو، خاطراتت هنوز

به من مثل کابوس، سر می زنه

داره قلبمو منفجر می کنه

داره توی مغزم تبر می زنه

 

تویی بی قراری! تویی بی کسی!

تویی معنی خوب دلواپسی!

یه روز می رسم آخر قصّه و

یه روزی به اونکه می خوای می رسی!

 

 

 

از : سیدمهدی موسوی

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خیلی وقت است که "بی تابم"

... دلم تاب می خواهد ....

ویک هل محکم ... که دلم هری بریزد پایین ..........

... هر چه در خودش تلنبار کرده را.....

  • Like 5
لینک به دیدگاه

آدمای دلتنگ

وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و خوشحالن….

وقتی قهقهه میزنن…

یهو روشونو بر میگردونن یه سمتی دیگه…

و چشماشون پر اشک میشه…

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دختر که باشی

میدونی اولین عشق زندگیت پدرته

دختر که باشی

میدونی که محکم ترین پناهگاه دنیا

آغوش گرم پدرته

دختر که باشی

میدونی مردانه ترین دستی

که میتونی تو دستت بگیری و

دیگه از هیچی نترسی

دستای گرم و مهربون پدرته

دختر که باشی

میدونی هر کجای دنیا هم باشی

چه باشه چه نباشه

قویترین فرشته نگهبان پدرته ...

 

ب افتخااااااااااااااااااااااااااااااااار پدرم و همه پدرااااااااااااااااااااااااااااا...........

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نه تقصیر من بود

نه تقصیر تو

آری...

تقصیر روزگار بود! تقصیر سرنوشت...

 

بیچاره روزگار که همیشه کاهلی‌های ما را به جان میخرد و دم نمیزند!

کاش من هم صبری چون صبر روزگار داشتم...

 

940229

11:46

  • Like 3
لینک به دیدگاه

هوا آرام

شب خاموش

راه ِآسمان ها باز

 

خيالم

چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز

رَوَد آنجا

که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي شب را

 

تنم را

از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت

برايت شعر خواهم خواند

برايم شعر خواهي خواند

 

تبسم هاي شيرين تورا با بوسه خواهم چيد

وگر بختم کند ياري

در آغوش تو

اي افسوس

سياهي تار مي بندد

چراغ ِماه

لرزان از نسيم سرد پاييز است

 

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان ها باز

زمان

در بستر شب خواب و بيدار است

 

فريدون مشيري

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...