helma.b 3345 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۴ فکر کنم به بوی تو حساسیت دارم همین که در ذهنم می پیچد از چشمم اشک می آید... 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۴ عاشـــــــق که باشی رفتــــن نمیـــدانی میـــــــمانی سرِ حرفت میمانی که گفتـــــــه بودی : تا تـــــــه دنــــــــــیا . . . کنارَش میــــــــمانی! 2 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ این روزهــــــــــــــا … حس می کنم جایی را تنگ کرده ام ! جایـــــی در قلــــــــب تــــو برای آمدن دیـــــــگری … 5 لینک به دیدگاه
m@ry@71 3690 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ هیچگاه فکر نمی کردم فاصله بینمان آنقدر زیاد شود که تو بیخیال زندگی کنی و من با خیالت بیخیال زندگی شوم! ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ گاهی انقدر دلتنگ کسی میشوی که اگر خودش بفهمد از نبودنش خجالت میکشد! 5 لینک به دیدگاه
m@ry@71 3690 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ همیشه دلتنــگ کسی باش که فرصت دلتنگی رو به تو نده... 4 لینک به دیدگاه
hamedc 265 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۴ دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد / من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد 3 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۴ منو جا گذاشتی ته قصّه و به اینکه داری می رسی، دلخوشم برای تو که زندگی منی خودم رو یه روز واقعا می کشم! تنت اولین بخش تنهاییه صدات آخرین رمز آرامشه کسی که هزار ساله مُرده هنوز داره توی دستات نفس می کشه تبر توی مغزش قدم می زنه درختی که در حال عریانیه واسه من که آغوشتو کم دارم چقدر این شبا سرد و طولانیه صدام کن، صدام کن که دیوونتم توو اعماق قلب و سرم خونه کن که آشفته کن موی آشفته تو که دیوونه رو باز دیوونه کن صدام کن از اعماق شب های شب صدام کن که مثل صدات خسته ام جنون تو آغاز آرامشه! به دیوونگی هات وابسته ام شبا یاد تو، خاطراتت هنوز به من مثل کابوس، سر می زنه داره قلبمو منفجر می کنه داره توی مغزم تبر می زنه تویی بی قراری! تویی بی کسی! تویی معنی خوب دلواپسی! یه روز می رسم آخر قصّه و یه روزی به اونکه می خوای می رسی! از : سیدمهدی موسوی 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۴ دفن میکنی مرا زیر بهمن سرد احساساتت… لحظه ای ک برای دیگری آب میشود دلت…! 4 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۴ خیلی وقت است که "بی تابم" ... دلم تاب می خواهد .... ویک هل محکم ... که دلم هری بریزد پایین .......... ... هر چه در خودش تلنبار کرده را..... 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۴ آدمای دلتنگ وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و خوشحالن…. وقتی قهقهه میزنن… یهو روشونو بر میگردونن یه سمتی دیگه… و چشماشون پر اشک میشه… 4 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۴ من فقط سازِ تو ام.........تنها تو نوازشم کن ... تنها تو........ مرا بنواز..... 3 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۴ تو مرا ياد کني يا نکني باورت گر بشود ، گر نشود حرفي نيست اما... نفسم مي گيرد در هوايي که نفس هاي تو نيست ! 1 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۴ آرزو كن با من كه اگر خــواست زمســـتان برود! گرمی دست تو اما باشد "مــا" ی ما "مـــن" نشود سایه ات از سر تنهایی من كم نشود 4 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۴ دختر که باشی میدونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی که محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربون پدرته دختر که باشی میدونی هر کجای دنیا هم باشی چه باشه چه نباشه قویترین فرشته نگهبان پدرته ... ب افتخااااااااااااااااااااااااااااااااار پدرم و همه پدرااااااااااااااااااااااااااااا........... 2 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۴ آنقدر باورت دارم .. که اگر بگویی ; بــــــــــاران .. ; خیس می شوم ... 2 لینک به دیدگاه
helma.b 3345 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۴ فکر کنم به بوی عطر تو حساسیت دارم همین که در ذهنم می پیچد از چشمم اشک می آید.... 4 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۴ نه تقصیر من بود نه تقصیر تو آری... تقصیر روزگار بود! تقصیر سرنوشت... بیچاره روزگار که همیشه کاهلیهای ما را به جان میخرد و دم نمیزند! کاش من هم صبری چون صبر روزگار داشتم... 940229 11:46 3 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۴ هوا آرام شب خاموش راه ِآسمان ها باز خيالم چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز رَوَد آنجا که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي شب را تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت برايت شعر خواهم خواند برايم شعر خواهي خواند تبسم هاي شيرين تورا با بوسه خواهم چيد وگر بختم کند ياري در آغوش تو اي افسوس سياهي تار مي بندد چراغ ِماه لرزان از نسيم سرد پاييز است هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز زمان در بستر شب خواب و بيدار است فريدون مشيري 2 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۴ پیش از خواب میچرخم به سمتش............ حرفی نمیزنیم به هم نگاه میکنیم من و دیوار رو به رو........... 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۴ یکی باش برای یک نفر ، نه خاطره ای مبهم در ذهن صدها نفر ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده