دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۴ تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر می کنی که نیستی... مقایسه تو را از پا در خواهد آورد "من" می دانم به کجای قلبت شلیک کرده ام "تو" دیگر خوب نخواهی شد... لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۴ گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر میزند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بیجواب ماند حال سؤال و حوصلهی قیل و قال کو؟ لینک به دیدگاه
s.z.e 811 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۴ در دل تیره شب من تو را می جویم ... ای غم انگیز ترین خوشحالی !! 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۴ هوایت دست سنگینی داشت... این راوقتی زد به سرم فهمیدم. 4 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۴ در دنیایی که روزی روح خودم مرا ترک میکند انتظار از دیگران نباید داشت.... 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۴ گـذشتن آســان نـــــیســت از کـسی که گــذشـته هــایت را سـاخــــــت! 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۴ این روزها که می گذرد ریشه های تو در من عمیق تر می شود!! آنقدر اشک به پای تمنای تو ریخته ام که محال است بتوانی پا بیرون بکشی از خاک خیس من...!! آن چنان که تو مرا گرفتار می کنی من نیز تمام ترا در کام می کشم...!! مرا از تو ترا از من گریزی نیست!! 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۴ دلم میگیرد از نبودن هایت... و تو انگار مرا یادت نیست...! راستی..چرا دلت برایم تنگ نمیشود؟... 4 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۴ دلم میگیرد از نبودن هایت...و تو انگار مرا یادت نیست...! راستی..چرا دلت برایم تنگ نمیشود؟... واقعا چرا؟جواب پیدا کردی به منم بگو:icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۴ بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم ...!! کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد...!! آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی...!! آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...!! هـیـچ نـگـویـد...!! هـیـچ نـپـرسـد...!! فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...!! بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم...!! تـا نـبـیـنـم روزهـای بعــــد را...!! روزهـایـی کـه دروغ مـیـگـویـد...!! روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد...!! 5 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۴ مرد و زن ندارد به نقطه ی ما شدن که رسیدی شور انگیز ترین باش برای عاشقانه هایت میان مردمان شهر فریاد زن “دوستت دارم” و اگر کسی چشم غره ایی رفت تنها دعایش کن تا عاشق شود ، همین ! 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۴ نمیتوان دزدید نگاه را از تو تو هوشیارترین عشق را به من دادی نمیشود برداشت حواس را از تو. 2 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 فروردین، ۱۳۹۴ دوباره طفل دلم بهانه تو گرفت شبانه گریه کنان راه کوی تو گرفت 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۴ دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم، خیـــره مـــی مـــاند! 4 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۴ می گویند ماه نمی تواند ترانه بسراید امشب اما من و ماه تا صبح ترانه سرودیم او برای ستارگان من هم برای چشمان تو.... 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۴ باران کمی آهسته تر، اینجا کسی در خانه نیست من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست! 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۴ چقــدر باید بگذرد تا مـن در مـرور خـاطراتم وقتی از کنار تــو رد میشوم، تنـــم نلــرزد… بغضــم نگیــرد… 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۴ در آخرین روز ها می دانستم دیگر به آنجا بر نمی گردم در آخرین روز ها لبخند زدم دشت را به دست چشمه سپردم و دریا را به دست ابرها و او را به دست ماه و درخت توت تا همیشه زیبا و شیرین بماند و بعد رویاهایم را برداشتم و آمدم... 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۴ و چنان آرامم كه كسی فكر نكرد زير خاكستر آرامش من چه هياهويی هست . . . 3 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۴ بيا با هم بخوانيم شكوه لحظهها را بيا با هم ببينيم سكوت ياسها را بيا باهم بخنديم وفاي بيوفا را بيا با هم بگرييم شكست لالهها را بيا با هم بلرزيم شروع بادها را بيا با هم بسازيم تمام سازها را بيا با هم بغريم تمام دردها را بيا با هم هميشه به هم عاشق بمانيم بيا به حرمت عشق من و تو ، ما بمانيم چرا كه بيتو من هم نگاهي سرد دارم دلي پر درد دارم بيا باهم بمانيم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده