Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ نه بابا مشکل اینه که آقایون طرز رانندگی خانومارو میبینن میگرخن واسه همین اکثرا ترجیح میدن تو جوب شنا کنن اما جلو کنار یه خانوم راننده نشینن(شوخیم نبود جدی جدی گفتم) 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ :icon_razz::icon_razz::icon_razz:همین آدمای بی ادبن که باید 1ساعت زیر بارون بمونم دیگه آره اینم میتونه باشه که خانوما از این که یه وقت طرف ناتو از آب در بیاد سیلم بیاد طرف غرقم بشه سوت میزنن از بغلش رد میشنشوما اون آقایی رو که سوار کردی به من نشونش بده:icon_razz:آشـــــگااااااااال ......یخ کردم دیروز نه اتفاقا من همیشه تو زندگیم کاری که اعتقاد دارم درسته رو انجام میدم از عواقبش نمی ترسم... شما رم اگه میدیدم و تو مسیرم بودین سوار میکردم یعنی واقعیتش اینه که تو اون شرایط مرد و زن واسم فرقی نداره وقتی آدمی داره یخ میزنه باید خیلی مریض باشم که به این چیزا فکر کنم... در باره ی رانندگی ام خیالتون راحت من این یه کارو خوب بلدم... 3 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ سلام خوبین چطورین امروز 54 دقیقه زیر بارون یه ژیانم واسم بوق نزد سوارم کنه ...دیگه رفته بودم رو ویبره بعد یه دخمل خوفی اومد کنارم خندید خیلی ملو(راحت و با حالت تمسخر) گفت خیلی وایسادی اینجا منم با نگاهی مظلومانه گفتم آه آری ....او گفت: داشتم از پنجره محل کارم میدیدمت اومدم نجاتت بدم ....و در عین نا باوری دیدم تمام ماشین ها حالت تاکسی شده ودل سوزانه برای خانوم دارن بوق میزنن سوارش کنن تا سوار یکیشون شد سریع بمنم گفت بیا منم پریدم بالا رانندش کب کرد(گرخید) بدبخت به خیال خودش زرنگی کرده اتو زده بعد دختر 20 متر جلوتر گفت ممنون پیاده میشم ولی راننده در کمال تعجب دید من پیاده نمیشم و تا ته مسیر کنارشمآخرای راه دیگه داشت از عصبانیت میترکید منم داشتم از خنده میمردم..... خب آخه چرا دل هیچ راننده ای تو این بارون واسه من نسوخت ....:icon_razz::icon_razz: تو الان سوال کردی که جواب بگیری یا خاطره تعریف کردی؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ سلام خوبین چطورین امروز 54 دقیقه زیر بارون یه ژیانم واسم بوق نزد سوارم کنه ...دیگه رفته بودم رو ویبره بعد یه دخمل خوفی اومد کنارم خندید خیلی ملو(راحت و با حالت تمسخر) گفت خیلی وایسادی اینجا منم با نگاهی مظلومانه گفتم آه آری ....او گفت: داشتم از پنجره محل کارم میدیدمت اومدم نجاتت بدم ....و در عین نا باوری دیدم تمام ماشین ها حالت تاکسی شده ودل سوزانه برای خانوم دارن بوق میزنن سوارش کنن تا سوار یکیشون شد سریع بمنم گفت بیا منم پریدم بالا رانندش کب کرد(گرخید) بدبخت به خیال خودش زرنگی کرده اتو زده بعد دختر 20 متر جلوتر گفت ممنون پیاده میشم ولی راننده در کمال تعجب دید من پیاده نمیشم و تا ته مسیر کنارشمآخرای راه دیگه داشت از عصبانیت میترکید منم داشتم از خنده میمردم..... خب آخه چرا دل هیچ راننده ای تو این بارون واسه من نسوخت ....:icon_razz::icon_razz: شایعه نساز این مردا تا تاکسی میبینن میدون ما جا میمیونیم 3 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ نه اتفاقا من همیشه تو زندگیم کاری که اعتقاد دارم درسته رو انجام میدم از عواقبش نمی ترسم...شما رم اگه میدیدم و تو مسیرم بودین سوار میکردم یعنی واقعیتش اینه که تو اون شرایط مرد و زن واسم فرقی نداره وقتی آدمی داره یخ میزنه باید خیلی مریض باشم که به این چیزا فکر کنم... در باره ی رانندگی ام خیالتون راحت من این یه کارو خوب بلدم... باریکلــــــــــــــــــــا ایول داری خواهر:w42:بازم مرام آبجیم شاعر میگه: گر بر سر نفس خود امیری مَردی ** ور بر دگری نکته نگیری مَردی مردی نبُود فتاده را پای زدن **گر دست فتاده ای بگیری تو زنی . . . 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ باریکلــــــــــــــــــــا ایول داری خواهر:w42:بازم مرام آبجیمشاعر میگه: گر بر سر نفس خود امیری مَردی ** ور بر دگری نکته نگیری مَردی مردی نبُود فتاده را پای زدن **گر دست فتاده ای بگیری تو زنی . . . بسیار زیبا شعر و اصلاح کردی...بسی لذت بردیم... 2 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ تو الان سوال کردی که جواب بگیری یا خاطره تعریف کردی؟؟؟ سوال اونه که از این علامتها داشته باشه؟؟؟؟ گله ای کردم........ اما نمونه سوالات اینه با جواب چرا دود از دودكش بالا ميرود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نميشه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره یا خیلی سوالات دیگه داشتم اینجا جوابش رو گرفتم... حالا میخوای سرگرم شی جواب این سوال رو بده چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟ 3 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ به نظر بجز دلیل مذکر بودن راننده ها میشه گفت ، همنطور که خیلی شنیدیم از این روش ( به عنوان مسافر کنار راهی جا زدن ) خیلی برای دزدی استفاده شده ... و خطرناک ... 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ به نظر بجز دلیل مذکر بودن راننده ها میشه گفت ، همنطور که خیلی شنیدیم از این روش ( به عنوان مسافر کنار راهی جا زدن ) خیلی برای دزدی استفاده شده ... و خطرناک ... مردم ما خیلی بدبین شدن به هم...چرا این طوری فکر نمی کنیم که درصد آدمای سالم جامعه مون خیلی بیشتر از آدمای بیمارشه...اخبار حوادث تو جامعه ی خیلی بیشتر از اخبار خیریه طرفدار داره خودمون عادت کردیم که ترس رو تو خودمون پرورش بدیم اون قدرکه برای کمک کردن به همنوعمون همیشه اون احتمال خطرناک بودنشو در نظر میگیریم... 4 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ مردم ما خیلی بدبین شدن به هم...چرا این طوری فکر نمی کنیم که درصد آدمای سالم جامعه مون خیلی بیشتر از آدمای بیمارشه...اخبار حوادث تو جامعه ی خیلی بیشتر از اخبار خیریه طرفدار داره خودمون عادت کردیم که ترس رو تو خودمون پرورش بدیم اون قدرکه برای کمک کردن به همنوعمون همیشه اون احتمال خطرناک بودنشو در نظر میگیریم... موافقم ... :icon_gol: یه کی بود که مدتی بود گیر داده بود به صفحه حوادث ، کم کم این قدر متوهم شده بود و اعصاب همه رو خورد میکرد که من تا روزنامه دستش میدیدم صفحه حوادثش رو پاره میکردم ... 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ موافقم ... :icon_gol:یه کی بود که مدتی بود گیر داده بود به صفحه حوادث ، کم کم این قدر متوهم شده بود و اعصاب همه رو خورد میکرد که من تا روزنامه دستش میدیدم صفحه حوادثش رو پاره میکردم ... :icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ قبول دارم حرف دوستان رو ولی وقتی امنیت نباشه ترس همراهش میاد مخصوصا تو ایران که هیچ جایی برای بروز وتخلیه افرادی که دارای شرایط اجتماعی خوبی نیستن وجود نداره واسه همین ممکنه خیلی از این کارها وخلافها تنها برای آرام کردن حس شهوت باشه ... 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ قبول دارم حرف دوستان رو ولی وقتی امنیت نباشه ترس همراهش میاد مخصوصا تو ایران که هیچ جایی برای بروز وتخلیه افرادی که دارای شرایط اجتماعی خوبی نیستن وجود نداره واسه همین ممکنه خیلی از این کارها وخلافها تنها برای آرام کردن حس شهوت باشه ... این درسته... اما من حرفم اینه که بعضی ادما به خاطر رفتار نادرستی که یه بار ازشون سر میزنه یه عمر تاوان میدن...من اعتقادم اینه که باید به ادما فرصت داد شاید با احترام گذاشتن من به ادمی که یه عمر سرخورده بوده مسیر زندگیش تغییر کنه... 3 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ مردم ما خیلی بدبین شدن به هم...چرا این طوری فکر نمی کنیم که درصد آدمای سالم جامعه مون خیلی بیشتر از آدمای بیمارشه...اخبار حوادث تو جامعه ی خیلی بیشتر از اخبار خیریه طرفدار داره خودمون عادت کردیم که ترس رو تو خودمون پرورش بدیم اون قدرکه برای کمک کردن به همنوعمون همیشه اون احتمال خطرناک بودنشو در نظر میگیریم... نه کتی بدبینی نیست واقع گراییه منم تا چند ماه قبل مثل تو قکر میکردم اما به چشم دیدم نه این خانه از ....... این درسته...اما من حرفم اینه که بعضی ادما به خاطر رفتار نادرستی که یه بار ازشون سر میزنه یه عمر تاوان میدن...من اعتقادم اینه که باید به ادما فرصت داد شاید با احترام گذاشتن من به ادمی که یه عمر سرخورده بوده مسیر زندگیش تغییر کنه... :icon_gol: 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ نه کتیبدبینی نیست واقع گراییه منم تا چند ماه قبل مثل تو قکر میکردم اما به چشم دیدم نه این خانه از ....... اخه واقعیت جامعه ی ما گاهی خیلی تلخه اون وقت این تلخیش دهن مارو هم تلخ می کنه اون وقت یاد میگیریم که دیگه هیچکسو دوست نداشته باشیم اون وقت دنیامون مثل جهنم میشه اون وقت......... مینا ما باید از یه جایی شروع کنیم... 3 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ اخه واقعیت جامعه ی ما گاهی خیلی تلخه اون وقت این تلخیش دهن مارو هم تلخ می کنه اون وقت یاد میگیریم که دیگه هیچکسو دوست نداشته باشیم اون وقت دنیامون مثل جهنم میشه اون وقت......... مینا ما باید از یه جایی شروع کنیم... کتایون جان افکارت تو دوست دارم وستایشت میکنم به دلیل این ذهن زیبا ولی وقتی یه مملکت رو بیجنبه بار میارن با افکار زیبایی و نازی مثل تو نمیشه درست شه چون مرد ایرانی 70 سالشم دور از جون بچهای اینجا و خانوادشون عقده ای بار اومده 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ کتایون جان افکارت تو دوست دارم وستایشت میکنم به دلیل این ذهن زیباولی وقتی یه مملکت رو بیجنبه بار میارن با افکار زیبایی و نازی مثل تو نمیشه درست شه چون مرد ایرانی 70 سالشم دور از جون بچهای اینجا و خانوادشون عقده ای بار اومده لطف داری... ولی واقعا این دیدگاه تو ایران منو همیشه آزار میداد...این که به ما دخترا یاد میدن همیشه به مردا به شکل یه موجود...............نگاه کنیم...وحشتناکه واقعا... 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ سوال اونه که از این علامتها داشته باشه؟؟؟؟گله ای کردم........ اما نمونه سوالات اینه با جواب چرا دود از دودكش بالا ميرود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نميشه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره یا خیلی سوالات دیگه داشتم اینجا جوابش رو گرفتم... حالا میخوای سرگرم شی جواب این سوال رو بده چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟ اینم از علامت سوالت!! چـــلا...آخه چـــلا...چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای بانوان می سوزه؟ها.... پس سوال کرده بودی!!!!:Ghelyon: 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ خوب برو سوار اتوبوس و مترو شو که نخوای از یه دختر استفاده کنی و بعدشم بهش توهین کنی......... ظاهرا حقت بوده زیر بارون خیس بشی و سرما بخوری :w00: 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده