رفتن به مطلب

تو می‌خندی! حواست نیست ...


MEMOLI

ارسال های توصیه شده

ساده! خیلی ساده ...

کجا را دنبال چه میگردی؟!

ساده ام !

به سادگی باران ...

به سادگی درست کردن یک فنجان قهوه تلخ !

به سادگی دم کردن یک قوری چای ...

ساده ام من !

به سادگی

پشت پنجره ایستادن ها و زل زدن ها به یك نقطه ی دور ...

.

.

.

به سادگی لبخند هایت ...

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 323
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

من می توانم.....می شود

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست

تا بعد بهتر می شود

فکری برای این دل غمگین می کنم

لینک به دیدگاه

من یک انسانم!

اگر به خانه‌ی من آمدی

برایم مداد بیاور مداد سیاه

می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها

 

نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!

 

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم

شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!

یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم

می‌خواهم ... بدوزمش به سق

... اینگونه فریادم بی صداتر است!

 

قیچی یادت نرود،

می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی!

مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند

تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.

می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !

 

صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!

می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،

برچسب فاحشه می‌زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،

فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،

به یاد بیاورم که کیستم!

ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند

برایم بخر ... تا در غذا بریزم

ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !

 

سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،

بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:

من یک انسانم.

لینک به دیدگاه

بعضی چیزها را نمی شود تمام کرد

بعضی چیزها با آدم میماند تا ...

 

بعضی چیزها واقعا درد دارد ...

هرچه بخواهی دورشان کنی نزدیکتر می آیند

و تو می مانی کجا نگهشان داری تا مدام خودشان را به رخت نکشند !

 

بعضی سوال ها انگار بناست که همیشه بی جواب بمانند ...

مثل محو شدن حست ...

این همه دور ماندنت از من ...

و تمام دل کندنت ...

 

.

.

.

 

بعضی چیزها ماندنیست ...

لینک به دیدگاه

من باران بی چتر می خواهم

تو اما

خلوتِ جغد و شب!

من لحظه ها را بی ثانیه می خواهم

تو اما ...

بی مناسبت می گویی

رفتن همیشه بد نیست ...!!!

لینک به دیدگاه

از "رفتن" گريزی نيست ...

گاهی هنگام رفتن می بينی

کسی را که دوست داری

می رود ...

و گاهی می بيند که می روی

کسی که دوستت دارد !

و گاهی دو نگاه را

در حال دور شدن از هم

و پشت به هم

می بينی

که می ديدند

دارند از هم جدا می شوند ...

لینک به دیدگاه

چله نشين فنا در شب طوفاني ام

 

داغ كدامين گناه خورده به پيشاني ام ؟

 

همسفر بادها ،رفته ام از يادها

 

فاصله ايي بيش نيست تا شب ويراني ام ....

لینک به دیدگاه

ردپای تازه‏ ی من

کجا پرواز می‏کنی ؟!

آسمان تعطیل است

خدا

هم

نیز ...

فرشته‏ ها

گروه ، گروه

پشت به هم

به دیوار خوابیده‏ اند !

ردِ های های من

خدا خواب است

تو

نیز

هم

.

.

.

 

 

 

لینک به دیدگاه

چه فرقي مي کند

به حال قيچي

که مرا از تو ببرد

يا تو را از من

هيچ مي داني تو که رفتي

زن همسايه استامينوفن تجويز کرد

و ابر هاي باراني چتر تعارف کردند

زندگي

به من خنديد

که طناب دار را به شاخهء خشک چنار بسته بودم

دلش به حالم سوخت

آنقدر که خانه را به آتش کشيد

هيچ مي داني تو که رفتي

ديگر هيچ کليدي دهان زن همسايه را نبست

اينجا

همه فرياد زدن ياد گرفتند

و قورباغه ها هفت تير کش شدند...!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...