ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ مهرتو عكسى بر ما نيفكند آيينه رويا آه از دلت آه 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ معشوق عيان مى گذرد بر تو وليكن اغيار همى بيند از آن بسته نقابست 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز بنیاد بر کرشمه و جادو نهادهایم 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ مه جلوه مى نمايد بر سبز خنگ گردون تا او به سر در آيد بر رخش پا بگردان 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ دل بر گرفته بودم از ايام گل ولى كارى بكرد همت پاكان روزه دار 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ رسید باد صبا غنچه در هواداری ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ نبود نقش دو عالم كه رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند در سر کار خرابات کنند ایمان را 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ اى كه در زنجير زلفت جاى چندين آشناست خوش فتاد آن خال مشكين بر رخ رنگين غريب 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون کجا بکوی طریقت گذر توانی کرد 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ در مقامی که بیاد لب او می نوشد سفله ان مست که باشد خبر از خویشتنش 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ شيوه ء چشمت فريب جنگ داشت ما غلط كرديم و صلح انگاشتيم لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ مقام عیش میسر نمیشود بی رنج بلی بحکم بلا بسته اند عهد الست 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ ترا كه حسن خدا داده هست و حجله ء بخت چه حاجتست كه مشاطه ات بيارايد 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۰ دلبرم شاهد و طفلست و ببازی روزی بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده