رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلامممم فیلممم بعدی که من دیدمممم پرواز با بازی دنزل واشینگتون .... فیلممم فوق العاده زیبااااا البته به نظر من

azadupload.com-13469480781.jpg

 

 

کارگردان: Robert Zemeckis

 

 

 

نویسنده : John Gatins

 

 

 

 

 

بازیگران: Nadine Velazquez, Denzel Washington , Carter Cabassa

 

خلاصه داستان :

 

یک خلبان، پروازی را از سقوط نجات می دهد، اما تحقیقاتی برای فهمیدن علت سقوط صورت می گیرد که باعث فاش شدن رازی وحشتناک می شود

لینک به دیدگاه

نلی و آقای آرنو 1995

کارگردان کلود سوته

خیلی فیلم عجیبی بود از کلود سوته یه فیلم دیده بودم Garconکه خیلی مسخره بود

اما این فیلم خیلی متفاوت بود

من عاشق امانوئل بییر هستم.

لینک به دیدگاه

Silver Linings Playbook 2012

 

با بازی بردلی کوپر و جنیفر لاورنس و رابرت دنیرو , این دختره جنیفر هم بدجوری مد شده رنکش تو آی ام دی بی ۱ هست الان!

فیلم خوبی بود از اون رمانتیکای کلاسیک بود که باید اول روز ببینی فیلم زیاد کمدی نیست ولی ریتم فیلم و آهنگاش آدم رو سرحال میاره

امتیاز جهانی 8 ولی 8 دیگه خیلیه من 7.6 میدم!

 

برم Django رو ببینم بیام نظرم رو بگم :a030:

لینک به دیدگاه

آخرین فیلمی که من دیدم این بود :

the man who knew too much

مردی که زیاد می دانست - اثر آلفرد هیچکاک

فیلم های هیچکاک همه قشنگ هستن. اینم خیلی خوب بود.

داستان هم درباره مردی بود که به همراه خوانوادش به مراکش مسافرت میکنن. اونجا یکی رو ترور میکنن ولی قبل از اینکه بمیره یه چیزی به مرده میگه که همون باعث دردسر مرد و خوانوادش میشه.

 

قبل از اونم فیلم شمال از شمال غربی (از هیچکاک) رو داده بودم که اونم محشر بود.

اون فیلم درباره مردی بود که اشتباها با یه جاسوس روسی اشتباه گرفته میشه و دنبال اینن که بکشنش. فیلم خیلی عالی بود.

لینک به دیدگاه

هفت سامورایی ساخته نماد سینمای شرق اکیرو کوروساوا

سه ساعت ونیم ایجاد چالش بین تاریخ وذهنیت توسط کوروساوا جالب بود

سومین بار بود این فیلم رو میدیدم واین بار چسبید!

 

---------------

 

قرن 17، ژاپن. دهكده‌یی كوچك مورد تهدید راهزنان قرار می‌گیرد. اهالی دهكده كه غالباً دهقان هستند برای مقابله با آن‌ها چند سامورایی اجیر می‌كنند. سامورایی‌ها در ازای روزی سه وعده غذا، مردم را برای مقابله با راهزنان آماده می‌كنند. طی یك درگیری خونین چهار نفر از سامورایی‌ها كشته می‌شوند و تمامی راهزنان از بین می‌روند.

 

فصل برنج‌كاری است و مردم شادمانه مشغول كشت برنج هستند. در حالی كه سه سامورایی باقیمانده بر سر مزار دوستان خود ماتم گرفته‌اند، كشاورزان پیروزتر از همه به نظر می‌رسند.

 

تجربه‌ی 1: استراتژی

 

مبنای استراتژی (طرح ساختاری) این فیلم، حركت است. شكل (فرم) و روایت با هماهنگی ویژه‌یی در كنار هم حركت می‌كنند. آهنگ درونی تصاویر با استفاده از نوع كادربندی‌ها، جابه‌جایی‌های درون‌كادری و پرداخت ویژه به افه‌های تصویری (مثل گرد و خاك و ...) شتاب یافته است، در عین حال ایجاز به گونه‌یی بدیع به كمك خط روایی داستان آمده است. زیبایی این ایجاز كه به یاری تدوین فشرده و خاصی صورت گرفته در بعضی صحنه‌ها به خوبی آشكار می‌شود. صحنه‌های:

 

- ملاقات اهالی دهكده و پیرمرد

 

- هیاهوی «كیكوچیو» و دویدن سامورایی‌ها به سمت میدان دهكده

 

- هجوم راهزنان و متوجه شدن سامورایی شمشیرزن و در نهایت آماده‌باش خطوط دفاعی دهقانان (در چند نما)

 

این موارد به آهنگ برونی نماها نیز شتاب داده است. طول زمانی نماها تحت تأثیر همین حركت كوتاه شده و به خدمت استراتژی یا طرح ساختاری فیلم درآمده است.

 

تجربه‌ی 2: كادربندی (قاب‌بندی)

 

كادربندی‌های «كوروساوا» در این فیلم بی‌شباهت به آثار نقاشان و سینماگرانِ بزرگ نیست. كادربندی صحنه‌های این فیلم در كمال آگاهی صورت گرفته و به اثر، جلوه‌یی پرشكوه بخشیده است. به عنوان مثال، كادربندی:

 

- چشم‌انداز وسیع در آغاز فیلم

 

- صحنه‌ی به خاكسپاری «هیساكی» اولین سامورایی قربانی

 

- صحنه‌ی حمله‌ی «كامبه‌یی» به عده‌یی كه معترض تخلیه‌ی خانه‌های خود در حاشیه‌ی دهكده هستند

 

- صحنه‌ی آسیاب آبی بعد از مرگ پیرمرد و زن، زمانی كه «كیكوچیو» كودك بازمانده را در آغوش می‌گیرد

 

- صحنه‌ی درگیری با راهزنان و به‌خصوص تیراندازی كامبه‌یی و گریه‌ی «كاتسوشیرو» بعد از پایان جنگ

 

- اولین نمای سكانس پایانی در كنار گور سامورایی‌ها

 

تجربه‌ی 3: طراحی صحنه و فضاسازی

 

سكانس آسیاب آبی در فیلم «هفت سامورایی» از جمله سكانس‌های زیبایی است كه در آن «آكیرا كوروساوا» استادی خود را در طراحی صحنه و فضاسازی اثبات كرده است.

 

در این سكانس كه همه چیز با دقت تمام در صحنه چیده شده است، شخصیت‌پردازی «كیكوچیو» نیز به كمال می‌رسد. او به نجات پیرمردی كه در آسیاب گرفتار راهزنان شده است، می‌شتابد و وقتی با مرگ پیرمرد و زن مواجه می‌شود، كودك بازمانده را به سینه می‌فشارد و به‌شدت گریه می‌كند.

 

چرخش آسیابِ آتش‌گرفته در پس‌زمینه، المان‌های خوبی برای القای یك فلاش‌بك (رجوع به گذشته) ذهنی می‌تواند باشد. در واقع این نما رجعتی است به گذشته‌ی كیكوچیو و نمایشگر اتفاقاتی كه برای او افتاده است. این صحنه جواب سؤالی است كه «كامبه‌یی» از او پرسیده بود:

 

- تو فرزند یك روستایی هستی، این‌طور نیست؟

 

پس كودكی كه او اینك در آغوش گرفته، كودكی خویش نیز هست. گریه‌ی تأثیرگذار كیكوچیو نه فقط به خاطر موقعیت كودك، كه به خاطر یادآوری گذشته‌ی خود و تكرار دردبار آن در موقعیت كنونی است. زمان در حال گردش و همه چیز در حال تكرار است، همچون پروانه‌های آسیاب آبی.

 

تجربه‌ی 4: غنای مفهومی درام

 

سامورایی‌ها تجلی اسطوره‌های ملی و سنتی ژاپن هستند. همه‌ی ارزش‌های رو به فنای ژاپن در این فیلم، با ابزارِ وام گرفته ‌شده از جامعه‌ی مدرن از پای درمی‌آیند. در حالی كه در درگیری‌ها همه‌ آماج تیر و شمشیر می‌شوند، سامورایی‌ها مورد هدف اسلحه‌های مجهول و نامعلوم قرار می‌گیرند. كارگردان با دقت نظر و طراحی دراماتیك رویدادها، به روایت و حوادث فیلم، غنای مفهومی و عمق بخشیده است.

 

تجربه‌ی 5: دوران تحقیق در نگارش

 

دوران تحقیق در نگارش فیلمنامه از مقاطع مهم جریان تولید یك اثر سینمایی است. در این فیلم دوران تحقیق نگارش با طراحی دفاع از دهكده‌ی دهقانان توسط «كامبه‌یی» خودی نشان می‌دهد. این طراحی خطوط دفاعی توسط كامبه‌یی مبتنی بر اصول صحیح نظامی است. فرایند روانی این انطباق صحیح، آگاه‌سازی مخاطب از شرایط جغرافیایی داستان، همسویی و باورپذیری مخاطب و روند روایی موفق داستان است.

 

تجربه‌ی 6: پرداخت دراماتیكی

 

هرچند طرح داستانی فیلم، بسیار ساده است اما پیچیدگی حاكم بر پردازش شخصیت‌ها، جنبه‌ی دیگرگونه‌یی به مضمون اثر بخشیده است. شخصیت‌های سیاه و سفید فیلم، ژرف و عمیق هستند و این به رویدادها و آدم‌های واقعه‌ عمق و لایه می‌بخشد. سامورایی‌ها به عنوان نسل باارزش در حال انقراض فضیلت می‌یابند، دهقانان آینه‌ی تمام‌نمای زندگی می‌شوند و محكوم به تداوم چرخه‌ی زندگی، بلاهت ظاهری «كیكوچیو» در ادامه‌ی داستان ارزشی مفهومی و معنایی پیدا می‌كند و ...

 

تجربه‌ی 7: پایان شكوهمند

 

فیلمنامه‌ی «هفت سامورایی» پایان شكوهمندی دارد. داستان در نهایت به سرانجامی با یك تحلیل روانكاوانه از روابط آدم‌ها، منجر می‌شود. زمانی كه آرامش به دهكده بازمی‌گردد و آفتاب بر شالیزارهای آن می‌تابد، زندگی چون موجی از راه می‌رسد و گذشته را به تلِ خاكستری از خاطره بدل می‌كند، اسطوره‌ها از یاد می‌روند و برای بازماندگان نسل مبارزان، تنها خاطره و انزوای تحمیلی باقی می‌ماند. در این میان تنها روستاییان هستند كه پیروز شده‌اند.

 

در سكانس پایانی، چهار سامورایی كشته‌شده بر فراز تپه‌یی دفن شده‌اند و سه سامورایی باقیمانده كنار گور آن‌ها ایستاده‌اند، آن‌سوتر دهقانان كار می‌كنند و سرود می‌خوانند، این میزانسن زیبا و پرمعنی است:

 

حضور سامورایی‌ها در كنار گور دوستان خود، یاد و خاطره‌ی مبارزه یا لذت مبارزه را تداعی می‌كند.

 

فاصله‌ی سامورایی‌ها با دهقانان، زدوده شدن خاطره‌ی اسطوره‌ها را در ذهن روستاییان تداعی می‌كند و از همه زیباتر عشق نافرجام «كاتسوشیرو» و «شینو» تداعی‌كننده‌ی انزوای جبری این انسان‌هاست. «كامبه‌یی» حقیقت تلخی را اعتراف می‌كند:

 

- ما باز هم باختیم ... برنده روستاییان هستند نه ما.

 

تجربه‌ی 8: تأثیرگذاری اثر

 

زمانی كه «كامبه‌یی» رهبر سامورایی‌ها، به هیئت راهبی درآمده و نوزادی را از دست گروگانگیر آزاد می‌كند، خروج گروگانگیر از كلبه و مرگش، با حركت آهسته (اسلوموشن) نشان داده می‌شود. این نما به دلیل كادربندی و ایجاز در بیان و تأكید روی آن در قالب حركت آهسته‌ی تصاویر، رازآمیز جلوه می‌كند.

 

«رابرت وایز»، «اریك رد»، «تاركوفسكی»، «سام پكین‌پا»، «جان استرجس»، «جورج لوكاس» و ... تنها نام عده‌یی از بزرگان سینماست كه این فیلم را ستوده‌اند و حتی به تقلید از آن نیز پرداخته‌اند. برای مثال همین سكانس و همین نما برای پكین‌پا كافی بود تا با بهره‌گیری از كاركرد روانی حركت آهسته‌ی تصاویر، مؤلفه‌یی خاص به آثار خود ببخشد.

 

یكی از شاخصه‌های آثار سام پكین‌پا، نمایش فریم به فریم مرگ است. تنها تمایز آثار «كوروساوا» با پكین‌پا در استفاده از حركت آهسته‌ی تصاویر لحظه‌های مرگ، تفاوت در نگرش آن‌ها به این مقوله است. كوروساوا در جست‌وجوی رازهای نهفته‌ و عمق و غنای مفهومی است و پكین‌پا در كنكاش دستیابی به جلوه‌های زیبایی‌شناسی تصویر.

 

نویسنده: حسن نجفی

لینک به دیدگاه
شب های روشن ساخته لوکینو ویسکونتی (1957)

این فیلم شاهکار واقعی

بی نظیره این فیلم

ویسکونتی نابغه بود.

شب های روشن یک داستان کوتاه عاشقانه از داستایوفسکی بود که به شدت سینماییه

من که هر بار این فیلم رو میبینم یاد عاشقی هام می افتم.

 

فیلم خیلی خوبیه چون هم داستان بسیار پری داره هم کارگردانش خوب تونسته چارجوب کارشو ببنده

داستایوسکی بزرگترین نویسنده تمام دوران هاست اگه کسی بتونه مفاهیم اونو منتقل کنه مطمئنا شاهکار ایجاد میکنه

لینک به دیدگاه

 

 

ee87qwok2fxyjniymyrj.jpg

 

هويت بورن فيلمي كه خيلي وقت بود ميخواستم ببينمش يك كار تميز و شيك و در يك كلام هاليوودي به نوعي جيمز باند امريكايي ها.داستان فيلم همون اول ماجرا يك شخصيت بي هويت به ما معرفي ميكنه و ما با اين شخصيت همراه ميشيم تا هويت واقعي اش رو بشناسيم.از داستان و موضوع اصلي هرچي بگم كم گفتم، معمايي كه همون اول فيلم پيش مياد بيننده رو تا اخر داستان ميخكوب ميكنه و اجازه پلك زدن بهش نميده،شخصيت پردازي جيسون بورن براي يك فيلم 2 ساعته عاليه و راحت ميشه باهاش همذات پنداري كرد.وقتي ميگم همذات پنداري يعني نگرانش ميشي و عين خودش براي شناخت هويتش هيجان داري.همه موضوعات اصلي داستات عالي هستش ولي كاش اون عشق لعنتي پيش نميومد.شخصيت ماريا قشنگ گنجونده شده بود براي رفع تكليف كه يك رمانسي هم تو فيلم باشه،هرجور حساب كردم نتونستم عشق بين بورن و ماريا رو درك كنم.اخه كدوم دختري تو اون شرايط كه خود طرف هم خودشو نميشناسه و ممكنه قاتل خطرناكي باشه حاضر ميشه باهاش همكاري كنه؟تنها ضعف فيلم هم از نظر من همينه.حالا شايد وجور شخصيت ماريا براي شماره هاي بعدي لازم باشه ولي براي اين فيلم كه كاراكتر اضافه اي بود.اكشن فيلم خيلي لذت بخشه و از خيلي از اكشن هاي شلوغ امروزي بهتره.يك صحنه تعقيب و گريز با ماشين داره كه خيلي وقته تو فيلم هاي امروزي نديدم.قشنگ ارضا شدم با اين صحنه ها و ادرنالينم زد بالا.

مت ديمون بدجور تو نقشش جا افتاده و عالي بازي ميكنه و يكي از نقاط مثبت فيلم بدون شك ديمون هستش.

كلا فيلم به همه قشري توصيه ميشه و همه بايد ببيننش.

لینک به دیدگاه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

Limitless یا "نا محدود" محصول 2011 با بازی "بردلی کوپر" و "رابرت دنیرو"

داستان فیلم از اونجائی شروع میشه که با "ادی مورا" آشنا میشیم یک نویسنده ی بیکار که هیچ ایده ای برای نوشتن نداره,در اوج فلاکت و بدبختی دوست دخترش ترکش میکنه در این بین یک روز اتفاقی برادر زن همسر سابقش ورنون رو تو خیابون می بینه که ساقی مواد هست... به توصیه ورنون برای بهبود زندگی شخصی و کاریش قرص هائی رو مصرف میکنه به نامNZT...از این جاست که داستان اصلی شروع میشه و بعد از مصرف این قرص و علاقه مندی ادی به ادامه مصرف و دیدن دوباره ورنون..

 

بنظرم جدا از سرگرم کننده بودن این فیلم یک فیلم واقعا بدرد بخور و آگاه کننده بود! مخصوصا برای قشر جوان امروزی

 

و بنظرم تاثیری مثبتی که این فیلم(و اینگونه فیلم ها) میتونن بزارن خیلی بیشتر از فیلم ها و یا حتی مستند های واقعی داخلی باشه...چون تمام جزئیات و آثار سوئی که این مواد میزارند رو بخوبی نشون میدن در کنار آثار مثبتی که دارند و مقایسه رو به عهده تماشاگر میزارن که تصمیم بگیره

.

.

.

در پایان به دوستانی که این فیلم رو ندیدن توصیه میکنم حتما حتما یک وقتی بزارن و فیلم رو ببینن...

لینک به دیدگاه

[TABLE=width: 625]

[TR]

[TD=bgcolor: transparent][/TD]

[TD=bgcolor: transparent, align: left][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

بینوایان

 

 

uvl0xz8lmq8krf03nsy.jpg

کارگردان:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

نویسنده :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(book),
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

بازیگران:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
,
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
,
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

خلاصه داستان :

ژان وارژان که از زندان آزاد شده، آماده آغاز زندگی شرافتمندانه ای میشود. چند سال بعد او به یک مالک پولدار تبدیل می شود. قول او به فاحشه ای در حال مرگ مبنی بر نگهداری از فرزند او باعث به وجود آمدن جریانی می شود که بازرسی که سالها در پی یافتن وارژان است او را پیدا کند. وارژان اینبار به همراه یک کودک شروع به فرار از دست بازرس می کند. سالها بعد ...

 

 

بعد از فیلم سخنرانی پادشاه ، خیلی کنجکاو بودم که جدیدترین ساخته ی تام هوپر رو ببینم .و خوشبختانه انتظاراتم رو برآورده کرد.

فیلم بصورت تمام موزیکال هست و بازیگران تمام دیالوگا رو به صورت تک خوانی بیان میکنند. و انصافا باید گفت که با مهارت تمام از پسش براومدن.هر کسی پارت خودش رو آواز می خونه و هوپر روشی غیرمعمول در پیش گرفته و ترانه ها رو به صورت زنده و سرصحنه ضبط کرده (به جای اینکه از پیش ضبط کنه و از بازیگران بخواد سر صحنه ی فیلمبرداری لب خوانی کنن).

من خودم اولش فکر میکردم که در نمیاد، ولی اشتباه میکردم. روند داستان و کارگردانی بسیار خوب هست. فیلمبرداری و طراحی لباسا و صحنه ها هم خیلی عالیه.

بازی هیو جکمن و خاصه آن هاتاوی خیره کننده است.

اگر اشتباه نکنم امسال اسکار بهترین صدا گذاری و گریم رو برد در کنار بهترین بازیگر نقش مکمل برای آن هاتاوی.

 

در کل خوب بود

امتیاز من 8

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

14099d1360523192-eastern_promises_ver2.jpg

 

قول های شرقی آخرین فیلمی بود که از دیوید کرانبرگ دیدم....

 

خلاصه داستان:در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی‌شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می‌برد و پله‌های ترقی را طی می‌ کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی‌داند.

 

فیلم بسیار خوب از آب دراومده....از نشون دادن خشونت هم در این فیلم ابایی ندارند...به نظرم این فیلم از فیلم تاریخچه خشونت که فیلم دیگه کرانبرگ هستش بهتر هستش...هر چند امتیازاتی نزدیک به هم رو کسب کرده اند...در کل هم فکر می کنم همین دو تا فیلم اثر قابل قبولی از دیوید کرانبرگ باشن..

لینک به دیدگاه

60v9tc28s7y3l99299hv.jpg

 

خلاصه داستان:لندن، اوايل قرن بيستم. آشنايي نويسنده اي به نام «جيم بري» (دپ) با زني بيوه به نام «سيلويا» (وينسلت) و فرزندانش منجر به خلق نمايش نامه ي «پيتر پن» مي شود...

 

این فیلم یاداوری میکند که زندگی از تصورات ما رنگ میگیرد!تنها کاری که ما باید بکنیم این است که انها را باور کنیم.

 

در مورد فیلم باید بگم که یک بار دیگه بهم ثابت شد که سراغ فیلم های بیوگرافی نرم یا اگه این کار رو می خوام انجام بدم به هیچ وجه توقعاتم رو بالا نبرم...

برنده 1 اسکار و نامزد 6 تای دیگه..با بازی جانی دپ.کیت وینسلت و داستین هافمن

 

ولی خوب مدت زمان فیلم معقول هستش و باعث میشه بتونید فیلم رو تا آخر دنبال کنید

لینک به دیدگاه
14099d1360523192-eastern_promises_ver2.jpg

 

قول های شرقی آخرین فیلمی بود که از دیوید کرانبرگ دیدم....

 

خلاصه داستان:در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی‌شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می‌برد و پله‌های ترقی را طی می‌ کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی‌داند.

 

فیلم بسیار خوب از آب دراومده....از نشون دادن خشونت هم در این فیلم ابایی ندارند...به نظرم این فیلم از فیلم تاریخچه خشونت که فیلم دیگه کرانبرگ هستش بهتر هستش...هر چند امتیازاتی نزدیک به هم رو کسب کرده اند...در کل هم فکر می کنم همین دو تا فیلم اثر قابل قبولی از دیوید کرانبرگ باشن..

 

اتفاقا برعکس

این دوتا فیلم جز کارهای متوسطشه

وبدئو درام

مگس

Crash

اسکنر

اگزیستنس

عنکبوت

 

اگزیستنس که شاهکاره !!

شاید الان کراننبرگ جز 20 کارگردان مهم زنده دنیا باشه -

این فیلم آخرش گند زده کاسموپولیس

لینک به دیدگاه

Silver Linings Playbook 2012

 

silver_linings_playbook-2012.jpg

 

خلاصه داستان : بعد از اینکه انیستیتوی روانی با مشکلات مالی مواجه شد و محدودیت هایی در پذیرش بیماران داشت؛ معلم سابق ؛ پت سولیتانو پیش والدین اش بر می گردد و تلاش می کند روابط اش را با همسر سابق اش بهبود ببخشد. وقتی او با تیفانی ؛ یک دختر عجیب که او هم مشکلات خاص خودش را دارد آشنا می شود اوضاع پیچیده تر می شود …

 

جیزی که تو این فیلم خیلی منو جذب کرد تفاوتی بود با قوانین ایران داشت چون پت وقتی میاد خونه و زنش در حال خیانت می بینه و معلم تاریخ کتک می زنه مجرم شناخته میشه و به بیمارستان روانی فرستاده میشه اما تو ایران نه تنها مجرم نبود بلکه حق داشت زنش و اون مرد هم بکشه :banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

دیشب فیلم pulp fiction رو دیدم عجب فیلمی بود عجب فیلمی بود مخصوصا آخرای فیلم که ساموئل ال جکسون یه آیه از انجیل رو میخونه و اون رو متفاوت تر از قبل تفسیر میکنه یکی از بهترین صحنه هایی بود که توی عمرم دیدم

لینک به دیدگاه

هفته من با مرلین

(My Week With Marilyn)

8kj316y5k9imjofdums.jpg

اتفاقاتی که برای مونرو و اولیویه در طول ساخت فیلم "The Prince and the Showgirl"می‌افتد از زبان یک پسر روایت میشه و تمرکزش روی مشکلاتی که مونرو داشت قرار دارد. درگیری‌های مونرو با شوهر سوم و مشکلات اولیویه برای کارگردانی زنی که هیچ علاقه‌ و استعداد فوق‌العاده‌ای برای بازیگری نداشت.

به نظرم فیلم چیز خاصی نداشت و بیشتر تحت تاثیر بازی ویلیامز و برانا بود. بازی برانا واقعا عالی بود و اینکه نقش یکی از بهترین بازیگرای تاریخ را بازی کنی در حالی که همه آن شخصو در یاد دارند، بسیار کار مشکلیه و برانا از پس این قضیه خوب برآمده. غیر بازی‌ها، خود فیلم چیز خاصی نداشت و حتی بعضی جاها خسته کننده می‌شد.

اگر به بازی در فیلم اهمیت می‌دید حتما ببینید فیلمو، ولی اگر به دنبال شاد شدن و گذراندن وقت هستید سراغ این فیلم نرید.

لینک به دیدگاه

پنجاه/پنجاه

(50/50)

 

361w3ehby5tl7maqggbl.jpg

داستان مردی 27 ساله که متوجه می‌شه دچار بیماری سرطان شده و تقلاش برای شکست دادن بیماری باعث یکسری صحنه‌های کمدی و کمی تا قسمتی درام می‌شه. لازم به ذکر است که فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده.

فیلم خیلی ساده و سر راستی که به هیچ وجه خستت نمی‌کنه و تا آخرش می‌شینی و فیلمو نگاه می‌کنی، بازی‌ها عمدتا خوب کار شده و راضی کنندس. این فیلم ازون مواردی هست که نه با روح و روان بازی می‌کنه و نه حوصله آدم رو سر میبره. نامزد 2 جایزه گلدن گلاب برای بهترین کمدی و بهترین نقش اول مرد-کمدی شد.

اگر حوصلتون سر رفته و نمی‌دونید چه فیلمی نگاه کنید، 50/50 بهترین گزینست و از دیدنش پشیمون نمی‌شید.

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان

پنجاه/پنجاه

(50/50)

 

361w3ehby5tl7maqggbl.jpg

داستان مردی 27 ساله که متوجه می‌شه دچار بیماری سرطان شده و تقلاش برای شکست دادن بیماری باعث یکسری صحنه‌های کمدی و کمی تا قسمتی درام می‌شه. لازم به ذکر است که فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده.

فیلم خیلی ساده و سر راستی که به هیچ وجه خستت نمی‌کنه و تا آخرش می‌شینی و فیلمو نگاه می‌کنی، بازی‌ها عمدتا خوب کار شده و راضی کنندس. این فیلم ازون مواردی هست که نه با روح و روان بازی می‌کنه و نه حوصله آدم رو سر میبره. نامزد 2 جایزه گلدن گلاب برای بهترین کمدی و بهترین نقش اول مرد-کمدی شد.

اگر حوصلتون سر رفته و نمی‌دونید چه فیلمی نگاه کنید، 50/50 بهترین گزینست و از دیدنش پشیمون نمی‌شید.

 

فیلم Now Is Good هم همین مضمون رو داره...اگر خواستید میتونید ببینید...:icon_redface::icon_gol:

لینک به دیدگاه

x0tajgry5ziwktbzjcs7.jpg

Django Unchained 2012

 

یکی از بهترین فیلمهای ۲۰۱۲ هست مطمنن. فیلم عالی بود! داستان فیلم در قرن 17 ام و در یک محیط وسترن اتفاق میوفته. تلفیق داستان جدید با موسیقی کابویی خیلی جالبه.

همه بازیگرا خیلی عالی بازی کردن دیکاپریو هم همچنین و البته هشدار بدم زیاد امیدوار نشین دیکاپریو قهرمان فیلم نیستا شخصیت منفیه فیلم رو بازی میکنه

 

امتیازش 8.6 هستش منم همون 8.5 رو میدم بهش

لینک به دیدگاه

فیلم Les Misérables یا بینوایان محصول 2012 که صفحه قبل شیوای عزیز توضیحاتی پیرامونش دادن

فیلم به نظرم یکی از بهترین اثار سال گذشته بود همراه با ضعف هایی خاص هوپر که سعی میکنم امروز چندسطری در موردش بنویسم

پیشنهاد میکنم این فیلم(تحریف شده:w58:)رو حتما ببینید

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...