رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

Million Dollar Baby

 

esqlyxkhzphoahjru57p.jpg

 

 

کارگردان: کلینت ایستود

بازیگران: هیلاری سوانگ

کلینت ایستود

مورگان فریمن

جی پاروچل

مایک کالتر

 

فیلم خیلی خوب و خوش ساختیه، برنده ی 4 جایزه ی اسکار،

بازی هیلاری سوانگ فوق العادس اینجا.

لینک به دیدگاه

فیلم بازی های مسخره funny games اثری میخکوب کننده از میشائیل هانکه

هانکه بازهم به سینمای اروپا جانی دوباره داده

یک اثر پریشان کننده وروی مخ!

افرادی مثل هانکه ، لارس فون تریر ،بلاتار، وینتربرگ و... باعث میشن سینما هویت خودشو حفظ کنه وهنوز هم از دیدن فیلم های واقعی لذت ببریم

لینک به دیدگاه

مکانی در آفتاب 1951

کارگردان جورج استیونس

 

برای بار سوم دیدم این فیلمو

چهره مونگومری کلیف غوغا میکنه

 

فوق العاده است این فیلم

دلم برای لیز تیلور تنگ شده !!!!!!!

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

من فیلم پرومتیوس رو دیدم اما فیلمم مشکل داشت تقریبا 20 دقیقه آخرشو ندیدم اگه کسی دیده از دوستان خواهش میکنم به من آخر فیلمو بگین چون خیلی کنجکاوم بدونم آخرش چی میشه؟:ws3:با تچکر

لینک به دیدگاه
من فیلم پرومتیوس رو دیدم اما فیلمم مشکل داشت تقریبا 20 دقیقه آخرشو ندیدم اگه کسی دیده از دوستان خواهش میکنم به من آخر فیلمو بگین چون خیلی کنجکاوم بدونم آخرش چی میشه؟:ws3:با تچکر

 

 

این فیلم،تم فلسفی داره، باید با دقت دیدش، صرفا یک فیلم ساینس فیکشن نیست.

هرچند با توجه به موضوع خیلی جدی و خوبی که داره ، به شخصه معتقدم اونطور که باید پرداخت نشده.

 

در مورد آخرش پرسیده بودید، باید بگم که به این صورت بود که ازون جایی که اون engineer که همراه با سفینه ش برای نابودی زمین را میفته،خلبانه کل سفینشون و کل افرادی که اون تو بودن رو منفجر میکنه و باعث میشه که برخورد کنن به هم و سفینه ی engineer سقوط میکنه، فقط چارلیز ترون و نائومی رپیس (الیزابت) که تو سفینه نبودن زنده میمونن که چارلیز ترون سفینه میفته روش و میترکه:ws3:

 

در این اثنا اون جانوری که از نائومی متولد شده و خیلی سریعم رشد کرده میزنه اون engineer رو از بین میبره، و یک جانور جدید و به مراتب پلید تری از ترکیب این دو جانور بوجود میاد که احتمالا در فیلم بعدی بش پرداخته میشه.

و اما الیزابت(نائومی رپیس)... ایشون فکر میکنه که تنها گیر افتاده تو سیاره و راه فراری نداره، اما اون رباته (چارلی) هم هست و با بیسیم بش میگه که بره پیشش و کمکش کنه اونم میره و پیداش میکنه و با هم با یکی از سفینه هایی که از همون مقر engineer ها بر میدارن از اون سیاره خارج میشن و میرن به دنبال یافتن پاسخی برای سوال اصلی فیلم: خالق اصلی ما کیست؟

امیدوارم خوب توضیح داده باشم

:ws3::ws3:

cqcnei7bgf5wz38k6ypo.jpg

لینک به دیدگاه

انیمیشن شجاع Brave

باحال بود در کل البته در بین انیمیشن هایی که جدیدا ساخته میشن به نسبت تبلیغاتی که براش میشد زیاد قابل دفاع نبود ولی در کل خوب بود

لینک به دیدگاه

کارگردان : Ridley Scott Prometheus-429222.jpg

 

نویسنده : Jon Spaihts, Damon Lindelof

بازیگران: Noomi Rapace, Logan Marshall-Green ,Michael Fassbender

خلاصه داستان :

داستان فیلم در مورد دانشمندانی است که پس از تحقیقاتشان به علائم خاصی می رسند ، که از نوعی رابطه بین زندگی بر روی زمین و انسان و موجودات سیاره و کهکشان های دور خبر میدهد . آنها با سفینه ای به نام Prometheus برای بررسی زندگی موجودات بیگانه سفری دراز رو آغاز می کنند. در مقصد ، آنها با ترسی مواجه می شوند که نه تنها آنها، بلکه کل بشریت رو تهدید می کند .

 

Prometheus-429222.jpg

 

 

 

نقدی از جیمز براردینلی

 

در سال 1979، فیلم های علمی تخیلی موفقیت های بسیاری داشتند، اما این رونق، بیشتر متوجه فیلم های سرگرم کننده و نچندان عمیقی همچون "جنگ های ستاره ای" بود. در آن سال ریدلی اسکات، فیلم «بیگانه» را ارائه داد. فیلمی به مراتب سیاه تر و ترسناک تر از سایر فیلم های علمی تخیلی آن دوران که به دلیل فضا و تم کاملا "نو" و "دست اول" خود، اثری متفاوت به شمار می آمد اما متاسفانه بازار آن روزهای سینمای جهان، هنوز آمادگی لازم برای هضم این اثر سینمایی جدید را نداشت. بعدها فیلم سال 1979 ریدلی اسکات به چنان سمبلی تبدیل شد که دنباله های ساخته شده بر فیلم بیگانه، در مقایسه با نسخه اصلی، آثاری به مراتب کم مایه تر به نظر می آمدند. شاید برجسته ترین فیلمی که به عنوان دنباله برای فیلم اسکات ساخته شد، همانی باشد که جیمز کامرون پشت دوربین آن قرار گرفت. اما پس از قسمت دوم فیلم بیگانه، ساخته جیمز کامرون که آن نیز اثری ارزشمند به حساب می آید، فیلم های «بیگانه 3» و «رستاخیز بیگانه» این برند موفق را تا حد امکان تضعیف کردند. پس از آن هم فیلم «بیگانه علیه غارتگر» تیشه نهایی را به ریشه اثری زد که ریدلی اسکات بوجود آورنده آن بود. prometheus-poster01.jpgاما وقتی ریدلی اسکات دوباره تمایل خود برای ساخت دنباله ای دیگر از فیلم بیگانه را اظهار کرد، اینبار دیگر مطمئن بودیم که با دنباله ای تکراری و سست روبرو نخواهیم شد. تاکید اسکات مبنی بر وجود هسته ای مشترک بین فیلم خود و بیگانه اصلی، ما را بیش از پیش به این فیلم امیدوار کرد. Prometheus پیش در آمدی است بر سری فیلم های بیگانه، که علیرقم داشتن داستانی کاملا مستقل، نکاتی را هم برای دنبال کنندگان این سری فیلم ها را بیش از پیش روشن می کند. آیا Prometheus گوهری ارزشمند از مجموعه فیلم های بیگانه است که عدم موفقیت دنباله های بیگانه در 25 سال گذشته را یک تنه جبران می کند؟ پاسخ به این سوال بستگی به میزان انتظاری دارد که شما از این فیلم دارید! Prometheus محصولی بدون اشکال نیست اما خوشبختانه این را هم باید بگوییم که بیشتر این اشکالات نه به خاطر وجود کلیشه های این ژانر یا حرکت فیلمساز در مسیر امن اما تکراری گذشته، بلکه با خاطر جاه طلبی های فیلمساز برای رسیدن به نهایت کمال در فیلم خود است. Prometheus نمایانگر مسیری نا متعارف و عجیب، از روشی است که برای ساخت یک فیلم می توان بکار برد. من ناخودآگاه حین تماشای این فیلم، به یاد فیلم Tree of Life افتادم. ریدلی اسکات موقعیت های جدید و ایده هایی نو را در این فیلم پیاده کرده است، هر چند این ایده ها گاهی کارایی لازم را ندارند، اما هیچ گاه نمی توانند باعث شود ما فیلم را اثری جالب توجه ندانیم. Prometheus بیش از آنچه که تصور می کردم اثری متفکرانه است و از این بابت بسیار خوشحالم. این فیلم، اثری به مراتب سنگین تر از عموم فیلم های علمی تخیلی در ژانر ترسناک، هیجانی و ماجرایی می باشد. وجود صحنه های دلهره آور مربوط به هیولا ی فیلم، با بالا بردن آدرنالین خون، فیلم را از افتادن در ورطه پرحرفی و کسالت نجات می دهد. tumblr_lyuueorRKM1rnm594o1_500.jpgمتاسفانه ایده های Prometheus بیش از حد جاه طلبانه هستند. تمرکز اصلی فیلم، بر روی تئوری های پیچیده ای است که در سر فیلمساز وجود دارد و همین تمرکز فیلم برای پردازش هر چه بیشتر این ایده ها، باعث شده شخصیت های انسانی فیلم، در مرتبه دوم اهمیت قرار گیرند. حتی مهم ترین کاراکتر های انسانی فیلم در بهترین حال،ت شخصیت هایی دو بعدی پیدا کرده امد. اوضاع درباره شخصیت های نقش دوم بدتر است و گاهی تنها اشاره ای به کاراکتر آنها در فیلم می شود. نکته دیگری که فیلم سعی در توضیح آن دارد، چگونگی پیدایش کاراکتر هیولا مانند «بیگانه» فیلم است. هر چند، فیلمساز توجه به این مساله را در درجه چندم اهمیت قرار می دهد اما این مورد و موارد دیگری باعث می شود که بتوانیم فیلم سال 1979 را دنباله ای برای Prometheus محسوب کنیم. نتیجه گیری پایانی Prometheus به نحوی است که دقیقا با ابتدای فیلم بیگانه 1979 همخوانی دارد و اگر قسمت دومی از Prometheus در کار نباشد، می توان این دو قسمت را به همراه فیلم جیمز کامرون، یک سه گانه موفق برای بیگانه محسوب کنیم. prometheus-2012.jpgبخش اصلی Prometheus طی هفته های پایانی سال 2093 اتفاق می افتد. 17 فضانورد سفینه Prometheus ، هنگامی که به مقصد خود می رسند از خواب مجازی بیدار می شوند. مقصد آنها سیاره ای است مخروبه مانند که به دور مدار ستاره ای شبیه خورشید در حال گردش است و گمان می رود می توان نشانه هایی از حیات را در آن پیدا کرد. ماموریت اصلی سفینه، جستجو برای پیدا کردن خالق هستی، و پرسیدن این سوال ایتدایی از او می باشد: واقعا چرا این جهان را آفریدی؟! اگرچه این ماموریتی است که سفینه به خاطر آن اعزام شده است اما اکثر ساکنین این فضاپیما، دلایل شخصی خود را برای این جستجو دارند. دانشمندان ارشد Prometheus دو نفر با نام های الیزابت شاو و چارلی هالووی هستند. دانشمند دیگری با نام مردیت ویکرز (با بازی چارلیز ترون) مسئول این است که اگر بیگانه ای در فضا پیدا شد، از هر گونه عدم تماس یا تهدید وی برای اعضای سفینه اطمینان حاصل شود. کاپیتان کشتی "جانک" نام دارد و اوقات خود را با نظارت بر کار تیم اعزامی برای جستجو در فضا از طریق اتاق کنترل می گذراند. prometheus_01.jpgنتایج اولیه تیم اکتشاف و جستجو غارها و کانال هایی زیرزمینی در سیاره را نشان می دهد. آنها همچنین موفق به کشف جسدی غول پیکر از یک موجود شبه انسان می شوند اما اثری از هیچ موجود زنده ای یافت نمی شود. البته اوضاع به سرعت تغییر می کند و گونه ای خطرناک از حیات برای اعضای سفینه ظاهر می شود. 20-prometheus.jpgاگر تنها و تنها یک عنصر، حلقه گمشده فیلم Prometheus باشد، آن را باید نبود یک ستاره، به عنوان بازیگر یا قهرمان اصلی فیلم بدانیم. نقش آفرینی بازیگران اصلی فیلم، کوچکترین ارتباطی با جالبترین و جذاب ترین قسمت های فیلم Prometheus ندارند. Prometheus درباره حل کردن معمایی از طریق چسباندن تکه های مختلف یک پازل است که نه تنها منشاء تولد موجود بیگانه مرگ آور فیلم کشف را کشف می کند، بلکه انگیزه اصلی اعضای سفینه LV-426 (که البته بعدا نام آن را متوجه می شویم) از این سفر را معلوم می کند. فیلم هم هر چند پایانی باز دارد اما به هیچ عنوان نمی توان آن را فیلمی غیر کامل دانست. Noomi-Rapace-in-Prometheus-2012-Movie-Image1-600x400.jpgتماشای Prometheus به صورت سه بعدی این نکته را به من یاداوری کرد که ساخت یک فیلم از ابتدا به صورت سه بعدی، آن هم توسط کارگردان خبره ای مانند ریدلی اسکات، تا چه حد می تواند با تبدیل یک فیلم از دو بعدی به سه بعدی (که این روزها زیاد اتفاق می افتد) متفاوت باشد. نسخه سه بعدی Prometheus چنان عمقی بدون از دست رفتن جزئیات به به صحنه های فیلم می بخشد که هیچ کدام از سه بعدی های های تبدیل شده از روی نسخه دو بعدی توان نزدیک شدن به آن را هم ندارند. Protagonists بعد از فیلم های «آواتار» و «هوگو» سومین فیلمیست که به ما ثابت می کند هزینه کردن برای ساخت فیلمی سه بعدی از روی اصول (و نه فقط برای کسب فروش بیشتر) می تواند باعث در نظر گرفت جایگاهی محکم برای سینمای سه بعدی از سوی ما شود. متاسفانه تاکنون تنها کارگردانانی مانند جیمز کامرون، مارتین اسکورسیزی و حالا ریدلی اسکات بوده اند که توانسته اند نردبانی قابل اتکا برای ورود به حیطه سه بعدی در اختیار سینما قرار دهند. protagonists توقع شما را برای تماشای فیلم های آتی به صورت سه بعدی بالا خواهد برد و پرداخت پول بیشتر جهت تماشای این فیلم به صورت سه بعدی قطعا ارزش اش را دارد. Prometheus-2012-Movie-Poster1.jpgبدون شک Prometheus یک فیلم بازیگر محور نیست و تعداد لحظات بسیار انگشت شماری در فیلم وجود دارد که یک بازیگر بتواند امکان خودنمایی پیدا کند. Noomi Rapace بازیگری است که بیش از سایرین فرصت حضور در صحنه را پیدا کرده است. او در این فیلم نقشی به طور کامل متفاوت از فیلم «دختری با خالکوبی اژدها» ایفا می کند. شخصیت وی چنان ناملایماتی را در طول فیلم تحمل می کند که در این باره، حتی از کاراکتر زن اولین بیگانه نیز پا را فراتر می گذارد. کاراکتر الیزابت که Noomi Rapace نقش آن را ایفا می کند، منعطف ترین شخصیت فیلم است. ما در طول فیلم متوجه نکاتی از دوران کودکی این کاراکتر می شویم، می فیهمیم که انگیزه اصلی وی برای این سفر اکتشافی چه بوده است و به قدرت و اراده این زن احترام می گذاریم. پیش بینی بزرگترین مشکلی که Prometheus در هنگام اکران باید بر آن فائق آید، کار چندان سختی نیست. بزگترین مشکل این فیلم آن است که باید تماشاگر را به نحوی مجاب کند که بلیط اثری علمی تخیلی، آن هم از نوع متفکرانه و بیشتر مناسب بزرگسالان را که از قضا پیش درآمد (و نه دنباله ای) بر فیلم 33 سال پیش «بیگانه» می باشد را خریداری کند. اگر بخواهم درباره جنسیت و نوع ژانر «علمی تخیلی» این فیلم صحبت کنم؛ من Prometheus را بسیار شبیه به فیلم «2001: یک اودیسه فضایی» اثر جاودان استنلی کوبریک می دانم و ابدا شباهتی بین این فیلم و آخرین نسخه بیگانه (بیگانه علیه غارتگر) نمی بینم. تماشاگران این حق را دارند که بدانند شاهد چه نوع فیلمی خواهند بود: Prometheus فیلمیست که بیشتر درباره اکتشافات و جستجوهای کیهانی برای فهم ریشه و دلیل وجود بشر می باشد و تاکید زیادی بر بر صحنه های اکشن یا لحظات ترسناک شوکه کننده ندارد (هر چند که فیلم خالی از این گونه لحظات هم نیست). این فیلم همچنین شباهتی به نسخه 33 سال پیش فیلم بیگانه هم ندارد و ریدلی اسکات، با آگاهی تمام، از تکرار کار خود (به جز در چند مورد جزئی) خودداری کرده است. کم بیراه نگفته ایم اگر بگوییم Prometheus بیش از آنکه شبیه «بیگانه» باشد، شبیه به دیگر اثر شاخص و بیادماندنی اسکات در ژانر علمی تخیلی، یعنی «بلید رانر» می باشد. عناصر و ایده های سازنده Prometheus هر چه که باشند، یک نکته مشخص است: جنس این فیلم با سایر آثار پر سر و صدا و پرفروش این روزهای داغ تابستان سال 2012 به طور کلی متفاوت است و این فیلم را می توان یک استثنا برای تابستان سال 2012 تلقی نمود. این فیلم از لحاظ جلوه های ویژه و صحنه های بصری خیره کننده، چیزی از آثار پرفروش این روزهای سینمای جهان کم ندارد اما سوال اساسی این است: آیا بینندگان این روزهای سینمای جهان، آمادگی تماشای فیلمی با فیلمنامه ای هوشمند که فکر (و نه چشم شما) را هدف گرفته و اکشن را در درجه بعدی اهمیت قرار داده است را دارند یا خیر؟!

 

منبع : نقد فارسی

لینک به دیدگاه

یکی از موضوعات مهمی که در هنگام اعلام ساخت فیلم « پرومتئوس / Prometheus » در محافل مختلف بر سر زبانها بود، این بود که آیا این فیلم دنباله ای برای سری1.jpg فیلمهای موفق « بیگانه / Alien » که خودِ اسکات استارت آن را در سال 1979 زد خواهد بود یا خیر. ظاهراً در طرح اولیه هم قرار بود تا داستان فیلم مستقیماً به موجودات بیگانه که قبلاً دیده بودیم مرتبط شود اما با اضافه شدن دو فیلمنامه نویس به نامهای دیمون لایندلف و جان اسپیتس به پروژه ، مسیر فیلمنامه به طور کلی دستخوش تغییر شد و در آخر هم عنوان شد که : « داستان فیلم « پرومتئوس » یک عنوان مجزا از سری فیلمهای بیگانه هست اما اشاراتی هم به این موجودات خواهد داشت! ». پس از این اظهار نظر پوسترهای فیلم به مرور منتشر شد که در آن به راحتی می توانستیم رد موجودات بیگانه کلاسیک را در آن مشاهده کنیم. طولی نکشید که بار دیگر کمپانی اعلام کرد که داستان فیلم به قبل از اتفاقات سری فیلمهای بیگانه بر می گردد یعنی به نوعی یک مقدمه یا پیش درآمد برای سری فیلمهای « بیگانه » به حساب می آید! حال با گذشت چند ماه از این اظهار نظرهای گوناگون و تریلرهای رنگارنگی که از فیلم منتشر می شده، نوبت به اکران فیلم رسیده تا ببینیم ریدلی اسکات اینبار چه شاهکاری تحویلمان خواهد داد!

داستان « پرومتئوس » درباره یک زوج باستان شناس به نام الیزابت شاو ( نائومی راپیس ) و چارلی هالووی ( لوگان مارشال –گرین ) هست که در سال 2089 به هنگام تحقیق در یک غار متوجه می شوند که نقش و نگارهای عجیبی در این مکان نقش بسته که در یک جمع بندی ساده می توان گفت که این پیغام را به نسل بشر رسانده اند که ما می دانیم شما چجوری بوجود آمده اید یا بهتر بگوییم خودمان در این کار دست داشته ایم! همین موضوع سبب می شود تا یک میلیاردر به نام پیتر ویلند ( گای پیرس ) علاقه مند شود تا یک سفینه فضایی را به مقصدی مشخص بفرستد تا سر از کار این موجودات ناشناخته در آورند و راز خلقت بشر را هم کشف کنند. اعضای دانشمند تیم اعزام شونده به سیاره مورد نظر شامل الیزابت و چارلی به عنوان باستان شناس ، یک ربات بی احساس و کاملا مرموز به نام دیوید ( مایکل فاسبندر ) ، مدیر اجرایی پروژه که2.jpg با هیچکس هم شوخی ندارد به نام مریدیث ویکرس ( شارلیز ترون ) و کاپیتان سفینه فضایی به نام جنک ( ادریس اِلبا ) هستند. این گروه بعد از طی مسافتی زیاد ، به مقصد مورد نظر می رسند اما هیچکدام از آنها انتظار رویارویی با چیزی را که می بینند ندارند... طرح اولیه داستان می تواند بهانه خوبی برای یک بلاک باستر بزرگ باشد. در تریلرهای فیلم هم به شدت بر روی این نکته تاکید می شد که « ما انسانها تصور اشتباهی در مورد خلفت و گذشته خودمان داشتیم » اما متاسفانه باید بگویم که روایت فیلمنامه در « پرومتئوس » بسیار آشفته و بی نظم هست و تمامی موضوعات مورد اشاره در فیلم بی آنکه توضیح قابل قبولی درباره آنها داده شود ، به حال خود رها می شوند. « پرومتئوس » تا پیش از آنکه سفینه فضایی به سیاره مورد نظر برسد، به معرفی شخصیت های داستان و ارائه اطلاعات مورد نیاز به منظور درک بهتر شرایط ، به مخاطب خودش می پردازد و اینکار را هم به بهترین شکل ممکن انجام می دهد. اما به محض اینکه سفینه مورد نظر به مقصد رسید ، رفتار شخصیت های داستان از حالت منطقی خارج می شود و آنها فستیوالی از رفتارهای خارج از ضوابط را پیش می گیرند که همگی آنها بی آنکه منطقی در اجرا داشته باشند، منجر به ایجاد صحنه های اکشن شده اند! به عنوان مثال اسکات در اوایل به ما شخصیت های مستعد و نترسی را معرفی می کند که همگی آنها کاملا آموزش دیده و آماده برای یک مامویت اکتشافی ( یا حتی با تغییر کاربری، نظامی! ) هستند اما زمانی که سفینه بر مقصد فرود می آید ( فرود آمدن سفینه هم خود جای بحث دارد به دلیل اینکه هیچکدام از خدمه نگران مسئله فرود نیستند؛ گویا می دانند که فرودشان بدون دردسر خواهد بود! ) تمامی دانشمندان هوس بازگشت به سفینه و زمین و ... می کنند و ناگهان یاد مذهب و اعتقادات و ایمانشان می افتند! به مشکلات فیلمنامه باید عدم بررسی مناسب شخصیت ها را هم اضافه کنم که این کمبود در اواسط فیلم به وضوح به چشم می آید. اسکات پیش از این در ساخته های مشهورش ( از « بیگانه » گرفته تا « گلادیاتور/ Gladiator » ) موفق شده بود تا شخصیت هایی را از دل فیلم بیرون بکشد که می شد آنها را باور کرد و به عنوان یک شخصیت مستقل از آن یاد کرد، اما در « پرومتئوس » ما به هیچوجه شخصیت پردازی مشخصی را برای کاراکترهای فیلم نمی بینیم3.jpg و به راحتی می توانم بگویم که امکان ندارد بعدها هیچکدام از آنها را بخاطر بیاورید! در فیلم شخصیتی به نام دیوید وجود دارد که یک روبات اندرویدی می باشد و مطابق معمول کاملا مرموز است و معلوم نیست که چه زمان به حرف می آید! ما قبلا نمونه این شخصیت را به شکلی دیگر در سری فیلمهای « بیگانه » هم شاهد بودیم که بخش های زیادی از ابهامات فیلمنامه را برطرف می کرد اما در « پرومتئوس » این شخصیت به قدری دیر زبان می گشاید که دیگر دانستن حقیقت هم توفیق چندانی برای تماشاگر ندارد! در ادامه هم شخصیت ها به ترتیب طعمه موجودات همیشه عصبانی سیاره ناشناخته می شوند اما فرق مهمی که این فیلم با سری « بیگانه » در این مسئله دارد این هست که در اینجا برعکس « بیگانه » ، چندان به مرگ این افراد اهمیت نمی دهیم! در کل در یک جمع بندی باید بگویم که « پرومتئوس » از لحاظ شخصیت پردازی و فیلمنامه مشکلات بسیاری دارد که اصلاً شایسته کارگردانی مثل ریدلی اسکات نیست. اما بازی بازیگران فیلم در « پرومتئوس » خوب و قابل قبول است. بهترین بازیگر فیلم نائومی رپیس هست که قبلاً بازی تحسین شده او را در فیلم « دختری با خالکوبی اژدها » ( البته نسخه سوئدی ) شاهد بودیم. او در « پرومتئوس » هم از پس صحنه های اکشن برآمده و هم از پس بخش درام فیلم ( البته درام فیلم فراگیر نیست ) و باید بگم که زبان انگلیسی اش هم خیلی خوب هست! شارلیز ترون که اینروزها بسیار پر کار هست و دو فیلم را همزمان بر پرده سینماها دارد، در نقش مردیث بازی قابل پیش بینی ارائه داده اما می توان این بازی کنترل شده وی را به سبب درخواست ریدلی اسکات از وی تعبیر کرد. مایکل فاسبندر هم در نقش یک اندرویدی قابل قبول هست. چهره سرد او که باید پلک نزدن را هم به آن اضافه کرد، باعث شده تا بهترین انتخاب برای یک ربات بودن باشد و بهترین عملکرد را هم در این نقش داشته است. همچنین « پرومتئوس »4.jpgاز لحاظ پرداخت صحنه های اکشن بی نظیر است. ریدلی اسکات با سالها تجربه در ساخت فیلمهای اکشن، به خوبی موفق شده تا با استفاده از صحنه های عظیم درگیری، نفس تماشاگر را در سینه حبس کند. صحنه های اکشن « پرومتئوس » مخصوصاً در اواخر فیلم در ابعاد عظیم رخ می دهد و زیبایی کار طراحان جلوه های ویژه در آن به خوبی نمایان است. ریدلی اسکات در یک مصاحبه عنوان کرده بود که بودجه فیلم حدود 124 میلیون دلار بوده که در مقایسه با آثار پر هزینه امروز هالیوود ( به عنوان مثال فیلم شکست خورده « جان کارتر » ) ، رقم به مراتب کمتری به حساب می آید اما با اینحال طراوت و تازگی در ساخت CG وجود دارد. در انتهای فیلم هم یک صحنه فرار وجود دارد که توصیه می کنم حتماً آن را ببینید تا به عظمت کار تیم سازنده جلوه های ویژه پی ببرید؛ فکر می کنم به یاد ماندنی ترین لحظه فیلم همین فرار باشد! در مجموع باید بگویم که « پرومتئوس » آن شاهکاری که از ریدلی اسکات انتظار داشتم نبود و مشکلات زیادی در بخش فیلمنامه دارد که باعث می شود نتوانم آن را شاهکار بخوانم. شاید اگر کارگردان گمنامی این فیلم را کارگردانی می کرد می شد آن را یک اثر عالی و یک شروع محکم برای او قلمداد کرد اما ریدلی اسکات پیش از این نشان داده که پتانسیل بالایی برای تبدیل یک فیلم ساده به یک شاهکار سینمایی دارد. او در کارنامه فیلمسازی اش در هر ژانری موفق شده تا یک شاهکار خلق کند اما « پروموتئوس » در مقایسه با آثار پیشین اش یک فیلم معمولی به حساب می آید که تنها می توان آن را یک اکشن سرگرم کننده خواند که تماشایش لذت فراوانی دارد و به همه توصیه می کنم که آن را ببینند.

منتقد : میثم کریمی

 

منبع : مووی مگ

لینک به دیدگاه

«Prometheus» ريدلي اسكات يك فيلم علمي تخيلي باشكوه است و پرسشهاي بدون پاسخ زيادي درباره منشاء انسان مطرح مي كند. فيلم در دوران طلايي sci-fi ساخته شده است و با اينكه بازتابي از «Alien» سال 1979 است اما حال و هواي خود را دارد. فيلم تماماً داستان با جلوه هاي ويژه و اجراي كامل بازيگران است، به خوبي فيلمبرداري شده و 3D تأثيرگذاري است. صحنه اي كه دنيا را فقط با يك موجود زنده نشان مي دهد، يك شكل پريده رنگ انساني كه به آرامي از كناره صحنه مي گدرد. اين فرد چيزي كه مي خورد باعث تهوع و از بين رفتن سريع جسم اوست. اينجا كجاست؟ آيا زمين است؟ اين فرد زنده كيست و چرا تنها و برهنه است؟ آيا اين صحنه تجسم آغاز زندگي از فضاست؟

پرش به سفينه فضايي در سال 2093، «Prometheus» را براي رفتن به محدوده زماني سال ها بعد از 2001 آماده مي كند. سفينه ميليارد دلاري پرومتئوس در مسيري به سوي جهاني در دوردستهاست، جايي كه به نظر مي رسد به نقاشي هاي ماقبل تاريخ روي ديواره غار اشاره مي كند. دليلي بر اين باور وجود دارد كه ممكن است زندگي انسان از آنجا آغاز شده باشد. ماهي به ابعاد زمين به دور سياره اي غول پيكر مي گردد و در ابتدا نااميدكننده به نظر مي رسد چرا كه نه گياهي كه رشد كند و نه هوايي براي تنفس وجود دارد. اما خطوط مستقيمي روي سطح وجود دارد و مي دانيم كه طبيعت خط مستفيمي ايجاد نمي كند.

خطوط به يك گنبد يا هرم بزرگ مي رسند و بيشتر زمان فيلم در داخل اين گنبد و پرومتئوس مي گذرد. بياييد فعلاً موضوع را كنار بگذاريم و دو تن از بازيگران را معرفي كنيم: اليزابت شاو (نومي راپيس Noomi Rapace) يك صليب بر گردن دارد و معتقد است كه حيات منشائي الهي دارد. دوست پسر او چارلي هاووي (لوگان مارشال گرين Logan Marshall Green) او را به دانشمند قرون قبل از داروينيسم بودن متهم مي كند. آنچه آنها در هرم پيدا مي كنند پرسشي را بوجود مي آورد. انسان نماهاي بيگانه DNA دارند كه كاملاً منطبق با DNA ماست. بنابراين امكان دارد كه آنها زندگي را به زمين آورده باشند. اما چرا؟ يا از اين ماه يا سياره ديگر ؟ چرا در اينجا توقف كرده اند؟ آنها منتظر چه چيزي بوده اند؟

فيلم صحنه هاي وحشتناكي ار بيگانگان نشان مي دهد اگرچه بيشتر اكشن و بكار بردن سلاح است تا استفاده فيلم از سايه ها و سكوت. براي من، جذاب ترين صحنه ها، آنهايي هستند كه بازيگران راه ها و حفره هايي در هرم پيدا مي كنند كه مسلماً در طول قرنهاي متمادي ديده نشده اند. يكي از اعضاي كليدي اين گروه ديويد (مايكل فاسبندر Michael Fassbender)، بك انسان نما است كه تقريباً همه جيز حتي زبان بيگانگان را هم مي داند.

نژاد بيگانه در «Prometheus» خصوصيات فيزيكي را به جا مي گذارد كه «بيگانه» و فيلمهاي بيشماري از اين دست را به يادم مي آورد: عناصر مي توانند تفكيك شوند و وارد جسم ديگران شوند و به عنوان انگل باقي بمانند. اين موضوع منجر به سكانسي مي شود كه در آن اليزابت، تنها در سفينه، متوجه مي شود كه باردار است و چگونه بايد براي از بين بردن آن يك روبات جراح را كنترل كند. مرحله پاياني او با ذخيره اكسيژن در حال اتمام كارداني او را نشان مي دهد، نومي راپيس (دختري با خالكوبي اژدها 2009) در اينجا قدرت شگفت انگيز زنانه را كه توسط زيگورني ويور Sigourney Weaver آغاز شده ادامه مي دهد.

يك زن قدرتمند ديگر در سفينه، مرديت ويكرز (چارليز ترون Charilize Theron) است، نماينده شركتي كه به طور خصوصي روي پرومتنئوس سرمايه گذاري كرده است.. او با همه مثل كارمندان خود رفتار مي كند و معنقد است كه هميشه منافع شركت خود را در نظر دارد. كاپيتان سفينه جانك (ايدريس البا Ifris Elba) هيچگونه دعوي تخصص علمي مثل ديگران ندارد اما حلبان بي منطقي هم نيست. جانك جالب ترين تكامل را دارد، از فردي مبتذل در صحنه هاي اوليه به مردي با قدرت درك حقيقت آنچه كه مي بيند.

عامل برانگيزاننده اينست كه چگونه با نقش DNA هاي دو قلوها بازي مي شود. آيا آنها زندگي در زمين را بوجود آورده اند؟ امكان وجود دو DNA يكسان غير قابل تصور است. چارلي اليزابت را مورد بررسي قرا مي دهد، نظريه وجود آنها عقايد اليزابت را رد مي كند. پاسخ مشخص اليزابت اين است: آنها از كجا مي آيند؟ اين پازل در فيلمي ماجرايي كه جلوه هاي تصويري و صحنه هاي دلهره آور دارد و ايده هايي كه ذهن را شديداً مشغول مي كنند و پرسش هاي زيادي را بوجود مي آورند، نهفته است.

 

 

 

5xe3u82m64vuf2ygpxlx.jpg

 

نقدی از جیمز ایبرت

 

منبع : سینما سنتر

لینک به دیدگاه
انیمیشن شجاع Brave

باحال بود در کل البته در بین انیمیشن هایی که جدیدا ساخته میشن به نسبت تبلیغاتی که براش میشد زیاد قابل دفاع نبود ولی در کل خوب بود

 

تماشای Brave برای من واقعا لذت بخش بود، همه چیز خیلی خوب بود تو این فیلم ، از داستان گرفته تا موسیقی و جلوه های ویژه و روایت داستان، و اون رابطه ی مادر و فرزندی که تو فیلم وجود داشت ، باعث شده بود که از اون کلیشه های مرسوم خارج بشه و مهم ترین چیزی که این فیلم داشت این بود که ادعا نداشت اصلا.

به نظرم بخت اصلی اسکار بهترین انیمیشن امسال هست و امیدوارم که ببره:ws3:

لینک به دیدگاه
تماشای Brave برای من واقعا لذت بخش بود، همه چیز خیلی خوب بود تو این فیلم ، از داستان گرفته تا موسیقی و جلوه های ویژه و روایت داستان، و اون رابطه ی مادر و فرزندی که تو فیلم وجود داشت ، باعث شده بود که از اون کلیشه های مرسوم خارج بشه و مهم ترین چیزی که این فیلم داشت این بود که ادعا نداشت اصلا.

به نظرم بخت اصلی اسکار بهترین انیمیشن امسال هست و امیدوارم که ببره:ws3:

 

اره انیمیشن خوش ساختیه وهمه چیزش باهم جوره فقط یخورده زیاد در موردش تبلیغات کردن!

من به شخصه عصر یخبندان 4 رو بیشتر دوست داشتم البته صرفا نظر بنده هست ونمیتونه معیار باشه والبته کار جدید تیم برتون frankenweenie و هتل ترانسیلوانیا هم انیمیشن های فوق العاده ای هستن ورقبایی سرسخت

احتمالا به دلیل همون فضای حسی والبته انگلوساکسونی انیمیشن شجاع اسکار بهش برسه:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

اتفاقا من اخیرا انیمیشن frankenweenie

رو دیدم

 

 

t3qaj2sfvn3skwhn78kx.jpg

 

کارهای تیم برتون همیشه خوبن ولی واقعیتش من خیلی از این فیلم خوشم نیومد، برای من خیلی خسته کننده بود، هرچند فضا سازی و داستان خوبی داشت. البته آخرای فیلم 1 چندتا ضعف بد داشت ولی در کل خوب بود. من به این فیلم امتیاز 7.5 میدم

 

پ.ن: عصر یخبندان 4 رو هم من دیدم چند وقت پیش، اون هم خوب بود ولی برای من 1 کم کلیشه بود.که البته کلا سلیقه ای هست(مخصوصا در مورد انیمیشن) .

همین frankweene یا Brave به نظرم ساختار بهتر و نو آوری بیشتری داشتن.

لینک به دیدگاه
اتفاقا من اخیرا انیمیشن frankenweenie

رو دیدم

 

 

t3qaj2sfvn3skwhn78kx.jpg

 

کارهای تیم برتون همیشه خوبن ولی واقعیتش من خیلی از این فیلم خوشم نیومد، برای من خیلی خسته کننده بود، هرچند فضا سازی و داستان خوبی داشت. البته آخرای فیلم 1 چندتا ضعف بد داشت ولی در کل خوب بود. من به این فیلم امتیاز 7.5 میدم

 

پ.ن: عصر یخبندان 4 رو هم من دیدم چند وقت پیش، اون هم خوب بود ولی برای من 1 کم کلیشه بود.که البته کلا سلیقه ای هست(مخصوصا در مورد انیمیشن) .

همین frankweene یا Brave به نظرم ساختار بهتر و نو آوری بیشتری داشتن.

منم کاراشو دوس دارم عروس مردرو 20 بار دیدم

لینک به دیدگاه
تماشای Brave برای من واقعا لذت بخش بود، همه چیز خیلی خوب بود تو این فیلم ، از داستان گرفته تا موسیقی و جلوه های ویژه و روایت داستان، و اون رابطه ی مادر و فرزندی که تو فیلم وجود داشت ، باعث شده بود که از اون کلیشه های مرسوم خارج بشه و مهم ترین چیزی که این فیلم داشت این بود که ادعا نداشت اصلا.

به نظرم بخت اصلی اسکار بهترین انیمیشن امسال هست و امیدوارم که ببره:ws3:

انیمیشن خوبی بود امااااا منم زیاد خوشم نیومد

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...