رفتن به مطلب

بوسه.....تلخ؟....شیرین؟


*mishi*

ارسال های توصیه شده

نخواب امشب

 

 

اگر چشمان بیدارت

 

 

هنوزم چشم در راه است ...

 

 

کجا رفتی، کجا ماندی ... :banel_smiley_4: ...

 

 

تمام سال ها رفت و

 

نیامد یاد من یادت sigh.gif

 

 

(فلورانس)

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 254
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • 3 هفته بعد...

ای رفته از برم!

یک روز پر سکوت

برخاست بانگ زنگ

ناگاه در گشودم و دیدم نگاه تو

چون قطره ی شراب

در چشم من چکید

وز ماه روی تو

مهتاب ریخت در دل معشوقه پرورم

دیدم ستاده لطف خدا در برابرم

لرزیدم از شگفتی بیگاه آمدن

زیرا به هیچ روی

در باورم نبود تو بازآیی از درم.

در جامه ای سپیدتر از نور ماهتاب

با چهره ای گشاده تر از روی آفتاب

از در درآمدی

روی لبان مخملیت خنده ای شکفت

گفتم به خویشتن

«کامی که خواستم ز خدا، شد میسرم»

پرشد فضای خانه ام از عطر زلف تو

نرم و سبک به حالت پروانه ای سپید

با ناز بیشمار، نشستی کنار من

دست تو روی دست عطشناک من خزید

گفتی که: مهر خویشتن از من بریده ای؟

گفتم که: ای پری!

«گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر»

«آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم؟»

آنگاه با نیاز

در انتظار بوسه ی گرم لبان من

بستی دو چشم خویش

لب های ما به شوق و تمنا به هم رسید

شکر شراب بوسه ی تو بر لبم چکید

اشک امید بر سر مژگان ما نشست

خون نشاط در رگ لب های ما دوید

لب ها به کار بوسه، زبان مانده از سخن

بستی لبم به بوسه که دم بر نیاورم

ناگاه با شتاب

برخاستی چو شاخه ی نیلوفری سپید

نوشین لبت ز بوسه ی بسیار سیر شد

وآندم که می چکید نیاز از نگاه من

بر ساعت شتابگرت دیده دوختی

گفتی که: «دیر شد

دیگر ز بوسه بگذر و بگذار بگذرم»

با کاروان ناز

رفتی چنان نسیم و پریدی چو مرغ بخت

در لحظه ی وداع

تو دور می شدی ز شعاع نگاه من

اما نگاه من همه فریاد درد بود

آوار رنج بود که می ریخت بر سرم

هستم بر این امید که روز دگر رسد

ناگاه در گشایم و بینم تو آمدی

در جامه ای سپیدتر از نور ماهتاب

با چهره ای گشاده تر از روی آفتاب

آنگه نگاه گرم تو چون قطره ی شراب

در چشم من چکد

لب های ما به شوق و تمنا بهم رسد

اشک امید بر سر مژگان ما خزد

خون نشاط در رگ لب های ما دود

کاری کنی به بوسه که دم بر نیاورم

اما در این امید به خود گویم: ای دریغ

آیا شود که شاد کند بار دیگرم؟

این نیست باورم.

1324734259_13357603471873360587.jpg

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

بوسه هایم را فروختم

 

دفتر خاطرات و تمام شعر هایم را سوزاندم

 

چمدانم را برداشتم و رفتم دنبال کار خودم

 

به قیمت یک عمر آزادی ...

لینک به دیدگاه

سیگارم را آتش می زنم ،

 

 

و بجای لبانت ،

 

 

با تمام وجود ، به آن پک می زنم !

 

 

 

وقتی تمام شد ،

 

 

با نیم چرخشی ملایم

 

 

اتاقت را ترک می کنم !

.

.

.

.

.

.

.

 

 

کاش می دانستی ،

 

 

آن دورها ،

 

 

هوا سرد است !

 

 

و برف پیری ، همه جا را سفید پوش کرده است .

 

 

کاش می دانستی !

 

 

هر خبری هست ،

 

 

همینجاست ،

 

 

هم اکنون ،

 

 

اینجا ،

 

 

.......... ولی دیگر نیست !

 

.......... ولی دیگر....... !

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مرا ببوس

 

نه یک بار که هـــــزار بار ...

 

بگذار آوازه ی عشق بازیمان

چنان در شهر بپیچد

 

که روسیاه شوند

 

آنها که بر سر جدایی مان

 

شرط بسته اند ...!

 

لینک به دیدگاه

حتــمـا مــرا بـوسـیده ای

قبـل از آنـکه حــس شــآعری ام گـل کــنـد

حتـمـا بـوسـیده ای کــه اینگــونـه

پیچیــده عطــر تنـت لا به لای دلنـوشـتــه هــایـم

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

آه ای مرد که لبهای مرا

از شرار بوسه ها سوزانده ای

هیچ در عمق دو چشم خامشم

راز این دیوانگی را خوانده ای؟

هیچ میدانی که من در قلب خویش

نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟

هیچ میدانی کز این عشق نهان

آتشی سوزنده بر جان داشتم؟

گفته اند آن زن زنی دیوانه است

کز لبانش بوسه آسان می دهد

آری اما بوسه از لبهای تو

بر لبان مرده ام جان میدهد

هرگزم در سر نباشد فکر نام

این منم کاینسان تو را جویم به کام

خلوتی میخواهم و آغوش تو

خلوتی میخواهم ولبهای جام

فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر

ساغری از باده هستی دهم

بستری میخواهم از گلهای سرخ

تا در آن یک شب تو را مستی دهم

آه ای مردی که لبهای مرا

از شرار بوسه ها سوزانده ای

این کتابی بی سرانجامست و تو

صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

لینک به دیدگاه

لبانت

به ظرافت شعر...

شهوانی ترین بوسه ها را به چنان شرمی مبدل می کند..

که جاندار غار نشین از آن سود می جوید...

تا به صورت انسان دراید..!

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

باور کن هیچ کجای دنیا

بوسه

برای اتفاق افتادن نیست

همان طور که تو

برای رفتن نبودی

به خدا راست می گویم

وقتی دست هایت مال من نیست

خط عمر کف دستم

روز به روز کوتاه تر می شود

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

خسته ام

 

 

نبودنت را گریسته‌ام ... تلخ ، تلخ

خسته ام از ماتم نگاه خودم

خسته ام

خسته از چرا چرا‌های نبودن تو

خسته از خلأ سنگین جوابهای تو

شرمگین خانه خالی‌ از حجم تو

دلتنگ داغی‌ بوسه‌های خودم

دلتنگ سرخی گونه‌های تو

خسته از عطر گلهای کاغذی روی دیوار

خسته از تصور مهتاب با دیدن سوسوی چراغ

خسته از داشتن اینهمه آرزوهای محال

 

خسته از تلخی‌ گریه‌های خودم

خسته از کسی‌ که چنین تلخ می گرید

خسته ام

 

 

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

ياد آن بوسه كه هنگام وداع

 

بر لبم شعله حسرت افروخت

 

ياد آن خنده بيرنگ و خموش

 

كه سراپاي وجودم را سوخت

 

رفتي و در دل من ماند به جاي

 

عشقي آلوده به نوميدي و درد

 

نگهي گمشده در پرده اشك

 

حسرتي يخ زده در خنده سرد

 

آه اگر باز بسويم آيي

 

ديگر از كف ندهم آسانت

 

ترسم اين شعله سوزنده عشق

 

آخر آتش فكند بر جانت

 

((فروغ فرخزاد))

لینک به دیدگاه

بوسه يعني وصل شيرين دو لب

 

بوسه يعني خلسه در اعماق شب

 

بوسه يعني مستي از مشروب عشق

 

بوسه يعني اتش و گرماي تب

 

بوسه يعني لذت از دلدادگي

 

بوسه یعنی لذت از شب لذت از ديوانگي

 

بوسه يعني حس طعم خوب عشق

 

بوسه یعنی طعم شيريني به رنگ سادگي

 

بوسه اغازي براي ما شدن

 

بوسه یعنی لحظه اي با دلبري تنها شدن

 

بوسه سر فصل کتاب عاشقي

 

بوسه رمز وارد دلها شدن

 

بوسه اتش مي زند بر جسم و جان

 

بوسه يعني عشق من،با من بمان

 

بوسه شرم در دلدادگي بي معني است

 

بوسه بر ميدارد اين شرم از ميان

 

طعم شيرين عسل از بوسه است

 

پاسخ هر بوسه اي يک بوسه است

 

بوسه بهترين هديه پس از يک انتظار

 

بشنويد از من فقط يک بوسه است

 

بوسه را تکرار ميبايد نمود

 

بوسه يعني عشق و اواز و سرود

 

بوسه يعني وصل جانها از دو لب

 

بوسه يعني پر زدن يعني صعود

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

طــعـــم بـــوســه هــای مـــرا مــی دهـد تــمـــامِ تـــنــَـــت

حــالا مــی خـــواهــی بــــروی ؟!

 

بــــــــــــــــرو !!

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

من دیوانه ی آن لحظه ای هستم

که تو دلتنگم شوی

و محکم در آغوشم بگیری

و شیطنت وار ببوسیم

و من نگذارم.....

بوسه با لجبازی

بیشتر می چسبد

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...