felorans666 12046 ارسال شده در 15 اسفند، 2011 نخواب امشب اگر چشمان بیدارت هنوزم چشم در راه است ... کجا رفتی، کجا ماندی ... ... تمام سال ها رفت و نیامد یاد من یادت (فلورانس) 7
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 17 اسفند، 2011 زیر باران باید رفت، شاید قطرهای باران سر بخورد زیر لباسات و به جایی برسد که حریم لبهای من است.. 6
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 7 فروردین، 2012 ای رفته از برم! یک روز پر سکوت برخاست بانگ زنگ ناگاه در گشودم و دیدم نگاه تو چون قطره ی شراب در چشم من چکید وز ماه روی تو مهتاب ریخت در دل معشوقه پرورم دیدم ستاده لطف خدا در برابرم لرزیدم از شگفتی بیگاه آمدن زیرا به هیچ روی در باورم نبود تو بازآیی از درم. در جامه ای سپیدتر از نور ماهتاب با چهره ای گشاده تر از روی آفتاب از در درآمدی روی لبان مخملیت خنده ای شکفت گفتم به خویشتن «کامی که خواستم ز خدا، شد میسرم» پرشد فضای خانه ام از عطر زلف تو نرم و سبک به حالت پروانه ای سپید با ناز بیشمار، نشستی کنار من دست تو روی دست عطشناک من خزید گفتی که: مهر خویشتن از من بریده ای؟ گفتم که: ای پری! «گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر» «آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم؟» آنگاه با نیاز در انتظار بوسه ی گرم لبان من بستی دو چشم خویش لب های ما به شوق و تمنا به هم رسید شکر شراب بوسه ی تو بر لبم چکید اشک امید بر سر مژگان ما نشست خون نشاط در رگ لب های ما دوید لب ها به کار بوسه، زبان مانده از سخن بستی لبم به بوسه که دم بر نیاورم ناگاه با شتاب برخاستی چو شاخه ی نیلوفری سپید نوشین لبت ز بوسه ی بسیار سیر شد وآندم که می چکید نیاز از نگاه من بر ساعت شتابگرت دیده دوختی گفتی که: «دیر شد دیگر ز بوسه بگذر و بگذار بگذرم» با کاروان ناز رفتی چنان نسیم و پریدی چو مرغ بخت در لحظه ی وداع تو دور می شدی ز شعاع نگاه من اما نگاه من همه فریاد درد بود آوار رنج بود که می ریخت بر سرم هستم بر این امید که روز دگر رسد ناگاه در گشایم و بینم تو آمدی در جامه ای سپیدتر از نور ماهتاب با چهره ای گشاده تر از روی آفتاب آنگه نگاه گرم تو چون قطره ی شراب در چشم من چکد لب های ما به شوق و تمنا بهم رسد اشک امید بر سر مژگان ما خزد خون نشاط در رگ لب های ما دود کاری کنی به بوسه که دم بر نیاورم اما در این امید به خود گویم: ای دریغ آیا شود که شاد کند بار دیگرم؟ این نیست باورم. 5
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 بوسه هایم را فروختم دفتر خاطرات و تمام شعر هایم را سوزاندم چمدانم را برداشتم و رفتم دنبال کار خودم به قیمت یک عمر آزادی ... 5
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 22 اردیبهشت، 2012 سیگارم را آتش می زنم ، و بجای لبانت ، با تمام وجود ، به آن پک می زنم ! وقتی تمام شد ، با نیم چرخشی ملایم اتاقت را ترک می کنم ! . . . . . . . کاش می دانستی ، آن دورها ، هوا سرد است ! و برف پیری ، همه جا را سفید پوش کرده است . کاش می دانستی ! هر خبری هست ، همینجاست ، هم اکنون ، اینجا ، .......... ولی دیگر نیست ! .......... ولی دیگر....... ! 6
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 5 خرداد، 2012 مرا ببوس نه یک بار که هـــــزار بار ... بگذار آوازه ی عشق بازیمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند آنها که بر سر جدایی مان شرط بسته اند ...! 5
sweetest 4756 ارسال شده در 12 خرداد، 2012 حتــمـا مــرا بـوسـیده ای قبـل از آنـکه حــس شــآعری ام گـل کــنـد حتـمـا بـوسـیده ای کــه اینگــونـه پیچیــده عطــر تنـت لا به لای دلنـوشـتــه هــایـم 7
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 9 تیر، 2012 آه ای مرد که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ای هیچ در عمق دو چشم خامشم راز این دیوانگی را خوانده ای؟ هیچ میدانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟ هیچ میدانی کز این عشق نهان آتشی سوزنده بر جان داشتم؟ گفته اند آن زن زنی دیوانه است کز لبانش بوسه آسان می دهد آری اما بوسه از لبهای تو بر لبان مرده ام جان میدهد هرگزم در سر نباشد فکر نام این منم کاینسان تو را جویم به کام خلوتی میخواهم و آغوش تو خلوتی میخواهم ولبهای جام فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر ساغری از باده هستی دهم بستری میخواهم از گلهای سرخ تا در آن یک شب تو را مستی دهم آه ای مردی که لبهای مرا از شرار بوسه ها سوزانده ای این کتابی بی سرانجامست و تو صفحه کوتاهی از آن خوانده ای 4
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 9 تیر، 2012 نه پیشانی من به لبهای تو رسید نه لیاقت تو به احساس من چیزی به هم بدهکار نیستیم! 4
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 16 تیر، 2012 لبانت به ظرافت شعر... شهوانی ترین بوسه ها را به چنان شرمی مبدل می کند.. که جاندار غار نشین از آن سود می جوید... تا به صورت انسان دراید..! 3
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 30 تیر، 2012 باور کن هیچ کجای دنیا بوسه برای اتفاق افتادن نیست همان طور که تو برای رفتن نبودی به خدا راست می گویم وقتی دست هایت مال من نیست خط عمر کف دستم روز به روز کوتاه تر می شود 7
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 8 مرداد، 2012 خسته ام نبودنت را گریستهام ... تلخ ، تلخ خسته ام از ماتم نگاه خودم خسته ام خسته از چرا چراهای نبودن تو خسته از خلأ سنگین جوابهای تو شرمگین خانه خالی از حجم تو دلتنگ داغی بوسههای خودم دلتنگ سرخی گونههای تو خسته از عطر گلهای کاغذی روی دیوار خسته از تصور مهتاب با دیدن سوسوی چراغ خسته از داشتن اینهمه آرزوهای محال خسته از تلخی گریههای خودم خسته از کسی که چنین تلخ می گرید خسته ام 7
TA.RA 78 ارسال شده در 28 مرداد، 2012 گناه نه ! چاره ای نبود... طعم سیب می داد لب هایت طاق زدم بهشت را ، با آغوشت...! 7
sweetest 4756 ارسال شده در 12 شهریور، 2012 امشب کفش های پاشنه بلندم را پوشیده ام تا قــَد م به قـَـــدِ لبهایت برسد ... آنگاه که تو را بی هـــوا در یک قدمی ام می یابم. 8
azarafrooz 14221 ارسال شده در 12 شهریور، 2012 ياد آن بوسه كه هنگام وداع بر لبم شعله حسرت افروخت ياد آن خنده بيرنگ و خموش كه سراپاي وجودم را سوخت رفتي و در دل من ماند به جاي عشقي آلوده به نوميدي و درد نگهي گمشده در پرده اشك حسرتي يخ زده در خنده سرد آه اگر باز بسويم آيي ديگر از كف ندهم آسانت ترسم اين شعله سوزنده عشق آخر آتش فكند بر جانت ((فروغ فرخزاد)) 7
azarafrooz 14221 ارسال شده در 12 شهریور، 2012 گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم بعد از این بوسه دگر بار خطائی نکنم بوسه دادی و چو برخواست لبم از لب تو توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم 5
azarafrooz 14221 ارسال شده در 12 شهریور، 2012 بوسه يعني وصل شيرين دو لب بوسه يعني خلسه در اعماق شب بوسه يعني مستي از مشروب عشق بوسه يعني اتش و گرماي تب بوسه يعني لذت از دلدادگي بوسه یعنی لذت از شب لذت از ديوانگي بوسه يعني حس طعم خوب عشق بوسه یعنی طعم شيريني به رنگ سادگي بوسه اغازي براي ما شدن بوسه یعنی لحظه اي با دلبري تنها شدن بوسه سر فصل کتاب عاشقي بوسه رمز وارد دلها شدن بوسه اتش مي زند بر جسم و جان بوسه يعني عشق من،با من بمان بوسه شرم در دلدادگي بي معني است بوسه بر ميدارد اين شرم از ميان طعم شيرين عسل از بوسه است پاسخ هر بوسه اي يک بوسه است بوسه بهترين هديه پس از يک انتظار بشنويد از من فقط يک بوسه است بوسه را تکرار ميبايد نمود بوسه يعني عشق و اواز و سرود بوسه يعني وصل جانها از دو لب بوسه يعني پر زدن يعني صعود 7
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 10 مهر، 2012 طــعـــم بـــوســه هــای مـــرا مــی دهـد تــمـــامِ تـــنــَـــت حــالا مــی خـــواهــی بــــروی ؟! بــــــــــــــــرو !! 6
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 29 مهر، 2012 من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم..... بوسه با لجبازی بیشتر می چسبد 6
ارسال های توصیه شده