mani24 29665 ارسال شده در 21 آذر، 2013 من ! سخاوتمندانه "تو" را به قلبم هدیه میدهم.. و سخت لرزانم از هدایه ای چنان با شکوه!! ای بهانه ی زیبای زنده بودنم : سطرهای جا مانده از از شور و احساس قلبم را به تو تقدیم میکنم .. و برای تو مینویسم.. برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست .. برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست… برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد… برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است.. برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست… برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است.. برای تویی که عشقت معنای بودنم است.. برای تویی که آرزوهایت آرزویم است .. دوستت دارم تا .. نه! دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد.. بی حد و مرز دوستت دارم.. 3
sam arch 55879 ارسال شده در 3 دی، 2013 تلخیِ لبخند من از آن ست که باز... عصاره ی غم را به گونه هایم زدی با آن بوسه ی کوچک.. 5
vergil 11695 ارسال شده در 13 دی، 2013 لبخند زد دنیا واژگون شد دلم لرزید برگـــ های خشکیده پرنده شدند... / 6
sam arch 55879 ارسال شده در 11 بهمن، 2013 مرا به لبخندی مهمان کن در این وقتِ تلخ!... تا بشود این خاطره ی تلخند تو...در وقت جدایی... تا بشود شیرینی این تلخی بی پایان! 5
vergil 11695 ارسال شده در 20 بهمن، 2013 حسـاب ِ زنـدگی از دستـم در رفتــه تـو لبخنـــــد می زنـی و ایـن پَـرانتِــــــز تمــــــام ِ مُعادلات را بـه هـــــم می ریـــزد... 7
sam arch 55879 ارسال شده در 4 اردیبهشت، 2014 فرق لبخند من و لبخند تو در طعم آن بود.. لبخند من طعمِ تلخی روزگار بود و لبخند تو طعم تلخِ طمع! خدا آخر عاقبت تو را به خیر نکرد! 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2014 مــی خــواهــم کمــی بــروم آن ســوی دنیــا! آنجــا کــه آسمــان، پنجــره بیشتــر دارد و خــدا هــم، دیــدی بهتــر... روزی می رسد که برگ برنده ات "دل" می شود ولی تو دیگر حاکم نیستی کاش مي شد جاي من باشي تا بداني که چه حسي دارد وقتي آدمي مثل تو را اين همه دوست دارم... 1
mani24 29665 ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2014 گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم ابدش چه زود عفو خورد . . . مخاطب خاص ببین زود عفو خوردی 1
mani24 29665 ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2014 בَرב בارَב … !! وَقــتـے هَمــہ چیز رآ مـے בانـــے و فـِـكـر مـے کـنَـنــב نمـے בانــے! و غـُـصـہ مـے פֿــورے کـِـہ مــے בانــے و مـےפֿـنـבنـــב کـــِہ نـمـے בانـــے ..!! زنـــــ که باشـے عادتــــــ مـے کنـے به نارو خوردסּ به اینکهــ "آدم"ت برود با "حوا"ے دیگرے، و تنها شریک تنهائیت، تنهایت بگذارد و بـےآدم شوے بـے هوا هم نفست،برای دیگرے نفس بکشد تو دیگر
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 20 اردیبهشت، 2014 چقدر دلگیر است نبودنت گویی روح هستی ام را با خود برده ای به دور می دانم که بازگشتی نیست تو را کاش می آمدی به تماشای احتضارم کاش می آمدی تا موسیقی خاموش قلبم را واپسین بار تو گوش فرا دهی 2
sam arch 55879 ارسال شده در 9 خرداد، 2014 تلخ کامیِ روزگار به لبخند یک فرشته دَر می شود... و آنگاه در این ترکیب...تو لبخند می زنی...تلخ! 5
ایلین1366 5544 ارسال شده در 9 خرداد، 2014 دلم کما میخواهد... از انهایی که دکتر میگوید: متاسفم!!!فقط براش دعا کنید....... 4
- Nahal - 47858 ارسال شده در 16 خرداد، 2014 ﻣﻐﺰﻡ، ﻣﻐﺰﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ، ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ، ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺫﻫﻨـــــــــﻢ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ! محمود دولت آبادی 5
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 21 خرداد، 2014 روزگاری بود که لبخندم درد میکرد این روزها اما تنها با یاد تو وبرای تو لبخند میزنم برای تو که نه برای خدا که تو را به من هدیه داد تو عیدی من بودی از طرف خدا 3
sam arch 55879 ارسال شده در 1 تیر، 2015 دردِ دل با دل درد توفیقش در درمان است... یک نبات می خواهد..شیرین! یکی لبخند می خواهد..ولی تلخ! 4
sam arch 55879 ارسال شده در 10 اسفند، 2015 خنده ی از درد...بهتر از... گریه از درد ست... درد می کشی در هر دو... اما با خنده حداقل دشمن شاد نمی شوی ! 1
ZOLEIKHA 542 ارسال شده در 10 اردیبهشت، 2016 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم 2
ZOLEIKHA 542 ارسال شده در 10 اردیبهشت، 2016 ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻧﻮﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺑﯽ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺸﻌﻞ ﻣﻦ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺁﻩ ﻣﻦ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ آﺳﻤﺎﻥ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺍﺳﺖ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻧﻮﺭ !!! 2
ارسال های توصیه شده