roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هردم آید غمی از نو به مبارک بادم... مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور 1 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غاف از احوال دل خویشتنم 2 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ روزها فکر من این است و همه شب سخنمکه چرا غاف از احوال دل خویشتنم غافل من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد ویرانه نشینم من و بیت غزلم را هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد 2 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد 2 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ غافل من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد ویرانه نشینم من و بیت غزلم را هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 2 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد دلخوش به قفس می کنم و قرن پس از قرن چشمم به در و پنجره ی باز کسی نیست از من بگریزید که دیوانه ام امشب ناز ِ نفسم در خور ِ آواز کسی نیست تضمین نکند هیچ کسی ، خانه ات آباد ویرانی من ، خانه برانداز کسی نیست 4 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود 4 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ دردم از یار است و درمان نیز همدل فدای او شد و جان نیز هم ماه وقتی در شب موهای تو گم می شود کاروانی بین ابروهای تو گم می شود ناخدا هر قدر دریا رابلد باشد شبی کشتی اش در موج گیسوهای تو گم می شود 4 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ ترسم که اشک در غم ما پرده در شودوین راز سر به مهر به عالم سمر شود در خیابان در اتاقم روی کاغذ پشت میز شعر تازه آنقدر می آید و من نیستم بعدها اطراف جای شب نشینی های من بوی یک سیگار زر می آید و من نیستم 3 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ در خیابان در اتاقم روی کاغذ پشت میزشعر تازه آنقدر می آید و من نیستم بعدها اطراف جای شب نشینی های من بوی یک سیگار زر می آید و من نیستم من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟؟ 3 لینک به دیدگاه
helma.b 3345 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ من غریبانه به این خوشبختی می نگرممن به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟؟ یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش 3 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ من غریبانه به این خوشبختی می نگرممن به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟؟ یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده کوچه ی چشم تو یک مشت ستمگر دارد فاصله درد عجیبی ست میان ِ من و تو ... عابری در قفس تنگ ، کبوتر دارد 2 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده کوچه ی چشم تو یک مشت ستمگر دارد فاصله درد عجیبی ست میان ِ من و تو ... عابری در قفس تنگ ، کبوتر دارد درست اول اين نوبهار عاشق شد دلم ميان همين گير و دار عاشق شد 2 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ درست اول اين نوبهار عاشق شد دلم ميان همين گير و دار عاشق شد درد ها سر به هم اورده خدایا چه کنم مثنوی واژه کم اورده خدایا چه کنم 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم 3 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ درد ها سر به هم اورده خدایا چه کنم مثنوی واژه کم اورده خدایا چه کنم مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم 4 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم که حتی در بیابانها به دنبال تو می گردم 3 لینک به دیدگاه
itgirl70 545 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم که حتی در بیابانها به دنبال تو می گردم حالا که به منم منم رسیدم خو منم میگم: دی: منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۴ نی جدا زان لب و دندان چه نوایی دارد من ز بی هم نفسی ناله به دل میشکنم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده