blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ شيدا از آن شدم كه نگارم ماه نو ابرو نمود وجلوه گري كرد و رو ببست 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ شيدا از آن شدم كه نگارم ماه نوابرو نمود وجلوه گري كرد و رو ببست تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسیم سحری میآشفت 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست زدامان بدارمت 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تا دامن کفن نکشم زیر پای خاکباور مکن که دست زدامان بدارمت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسیم سحری میآشفت گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت 3 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ تيري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت تا باز چه انديشه كند راي صوابت. 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۱ تيري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفتتا باز چه انديشه كند راي صوابت. تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسیم سحری میآشفت 3 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۱ تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسين منست 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ تو بر مایه ی دانش خود مایست که بالای هر دانشی دانشی است 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ تورا این همه بلبل نوای عشق زند چه اتفات بود بر صدای منکر زاغ 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد ... 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام :5c6ipag2mnshmsf5ju3 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخاست مشکل نشیند 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم لینک به دیدگاه
padrone 1136 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ دارم امید عاطفتی از جناب دوست............کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست:5c6ipag2mnshmsf5ju3 2 لینک به دیدگاه
lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ میزنی تو زخمه و بر می رود تا به گردون زیر و زارم روز و شب 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ باز آي و قدم به روي چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا مي آيي! 3 لینک به دیدگاه
lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه 3 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 لینک به دیدگاه
lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۱ مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده