مشاعره

[Hodaa37 2744]

هرکو عمل نکرد و عنایت امید داشت

دانه نکشت ابله و دخل انتــــظار کرد

[captain 9274]

در کار خود زمانه ز ما ناتوان تر است

با ناتوان تر از تو چه باشد جدال تو

[moh@mad 5513]

وقت آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف میشکند بازارش

[Sh.92 3961]

شايد اين را شنيده اي كه زنان ...در دل اري و نه به لب دارند ....ضعف خود را عيان نميسازند ...رازدار و خموش و مكارند

[Hodaa37 2744]

دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند

 

پنهان خورید باده که تعزیر میکــــــــنند

[ترانه18 8013]

دلم در برگریزانِ محبت

 

تو را از بینِ گلها آرزو کرد

[sarevan 9753]

دلم در برگریزانِ محبت

 

تو را از بینِ گلها آرزو کرد

 

دانی چرا در سیرخود برخویش می لرزد قلم

ترسد که ظلمی را کند در حق مظلومی قلم....!

[sadafv 6584]

من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا

بنده ی معتقد و چاکر دولت خواهم...

[sam arch 55879]

مردم درين فراق و در آن پرده راه نيست

يا هست و پرده دار نشانم نمى دهد

[skalaskala 1624]

دل در جهان مبند و به مستی سال کن

از فیض جام و قصه جمشید کامگار

جز نقد جان به دست ندارم شراب کو

کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

[sadafv 6584]

روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند

زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن...

[skalaskala 1624]

نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو

نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه ای از نفحات نفس يار بیار

[R.Irankhah 25490]

راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از این

می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم

[alirezanabati 177]

ما در ره عشق تو اسیران بلائیم

کس نیست چنین عاشق دیوانه که مائیم

[moh@mad 5513]

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

[sadafv 6584]

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست...

[آریوبرزن 13988]

تا کي به تمناي وصال تو يگانه

اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه

[unique1366 1752]

همچون کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است....

من که به معجزه عشق ایمان دارم،

می کشم آخرین دانه کبریت را در باد....

هر چه باداباد!

[moh@mad 5513]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او کنم جان نیز هم

[captain 9274]

ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست

راحت کجا و خاطر نا آرمیده ای