آریوبرزن 13988 ارسال شده در 29 تیر، 2010 در بهار زندگي احساس پيري مي کنم با همه ازادگي فکر اسيري مي کنم بس که بد ديدم ز ياران به ظاهر خوب خود بعد از اين بر کودک دل سخت گيري مي کنم 3
MH.Sayyadi 14584 ارسال شده در 29 تیر، 2010 بر گیر شراب طربانگیز و بیا پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا 3
armstrong 2214 ارسال شده در 30 تیر، 2010 راز سربسته ی ما بین که به دستان گفتند هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر 3
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 30 تیر، 2010 روزگاری شد که در میخانه خدمت می کنم در لباس فقر کار اهل دولت می کنم 3
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 تیر، 2010 در باغ چو شد باد صبا دایۀ گل بربست مشاطه وار پیرایه گل. از سایه به خورشید اگرت هست امان :ws2: خورشید رخی طلب کن و سایۀ گل :ws44: :ws44: 2
armstrong 2214 ارسال شده در 30 تیر، 2010 یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی 3
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 30 تیر، 2010 یارب سببی ساز که یارم به سلامت باز آید و برهاندم از بند ملامت 2
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 تیر، 2010 تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست تا بنده تو شده ست تابنده شده ست. 1
hosein_t 50 ارسال شده در 30 تیر، 2010 یاد دبیرستان بخیر : تا چند زمین نهاد بودن . . . سیلی خور باد و خاک بودن چون باد دویدن از پی خاک . . . مشغول شدن به خار و خاشاک 2
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 تیر، 2010 دست از طلب ندارم تا کام من برآید :w42: یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید. :4564::4564: 2
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 30 تیر، 2010 در حضور خارها هم ميشود يک ياس بود در هياهوي مترسک ها پر از احساس بود 2
Occ.Health 1065 ارسال شده در 30 تیر، 2010 در غریبی دوستان را یاد کردن عار نیست یک ورق نامه نوشتن کمتر از دیدار نیست 2
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 30 تیر، 2010 ترک زرین کمر موی میان بسیار است نه که غیر از تو جوان نیست جوان بسیار است 2
Occ.Health 1065 ارسال شده در 30 تیر، 2010 تا کي به تمناي وصال تو يگانه اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه 3
ارسال های توصیه شده