رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون غم

با نعره های قلقلش اندر گلو ببست. :ws44:

  • Like 3
ارسال شده در

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

  • Like 1
ارسال شده در

یاری اندرکس نمیبینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

  • Like 1
ارسال شده در

در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست

خو کرده ی قفس را میل رها شدن نیست

  • Like 3
ارسال شده در

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست

ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

  • Like 2
ارسال شده در

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

  • Like 3
ارسال شده در

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند:icon_gol:

  • Like 1
!ala مهمان
ارسال شده در

دوش در خواب لب نوش تورا بوسیدم

خواب من به بود از عالم بیداری من

ارسال شده در

نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم

و گر پرسی چه می خواهی ؟ ترا خواهم ترا خواهم

 

نمی خواهم که با سردی چو گل خندم ز بی دردی

دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم...

  • Like 2
ارسال شده در

می دو ساله معشوق چهارده ساله

همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر(خارج از مشاعره به نظر شما ضغیر به کدوم و کبیر به کدوم اشاره می کنه)

  • Like 1
ارسال شده در

صغیر به معشوق و کبیر به می!!

 

رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز

غرق گل است بسترم از بوی او هنوز

 

دوران شب ز بخت سیاهم بسر رسید

نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز ...

  • Like 2
ارسال شده در

زان یار دل نوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

  • Like 2
ارسال شده در

تو سوز آه من ای مرغ شب چه میدانی؟

ندیده ای شب من تاب و تب چه میدانی؟

 

بمن گذار که لب بر لبش نهم ای جام

تو قدر بوسه آن نوش لب چه میدانی؟...

  • Like 1
!ala مهمان
ارسال شده در

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم

از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

ارسال شده در

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری مردی

  • Like 4
ارسال شده در

یارم به یک لا پیرهن،خوابیده زیر نسترن

ترسم که بوی نسترن،مست است و هشیارش کند:icon_gol:

  • Like 4
ارسال شده در

دل داده ام به یاری شوخی کشی نگاری

مرضیه السجایا محمودالخصایل

(در ضمن armstrong خان خیلی با این شعر آخرت حال کردم دمت گرم)

  • Like 3
ارسال شده در

لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم

سخن بگفتی و قیمت برفت لولو را

  • Like 2
!ala مهمان
ارسال شده در

آن پریشانی شبهای دراز و غم دل

همه در سایه ی گیسوی نگار آخر شد

ارسال شده در

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود

تا کجا باز دلی غمزده سوخته بود...

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...