رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

زفر کـیانی یکی تخت ساخت

چو مایه بدو گوهراندر شناخت

چو خورشید تابان، میان هـوا

نشسته بر او، شاه فرمـان روا

جهان انجمن شد، برتخت اوی

شگفتی فرومانده از بخت اوی

سـرسـال نو، هرمز فرودیــن

برآسود از رنج تن، دل زکـین

 

 

ابولقاسم فردوسی..

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟

مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟

 

بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست

ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ماه من!

غصه اگر هست بگو تا باشد!

معني خوشبختي ،

بودن اندوه است...!

اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور

چه بخواهي و چه نه! ميوه يک باغند.

همه را با هم و با عشق بچين...

ولي از ياد مبر

پشت هر کوه بلند

سبزه زاري است پر از ياد خدا!

و در آن باز کسي با صدایی آرام و مطمئن مي خواند

 

که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...