کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا به سرير عرب آن جسم نشست رعب عرب بر همه عالم نشست... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آیی که نیستم 1 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستمروزی سراغ وقت من آیی که نیستم میستانی از خسان تا وادهی ده چارده در هوای شاهدی و لقمهای ای بیحضور مولوی 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ روزگاریست که کس را به کسی یاری نیست جز دل آزاری و نیرنگ و ریا کاری نیست 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب امدی جان من این زودتر می خواستی حالا چرا 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی یک عمر قناعت نتوان کرد الهی لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ زبان خامه ندارد سر بیان فراق مصرع دوم را یادم نیست.... 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق قسمت ما به جهان غیر پریشانی نیست سرنوشت من زلف تو بهم مضمون است 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ تا نقش مهر خویشم بر لوح دل نوشتی یکسر به باد دادی تحصیل و حاصلم را 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ از یاد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست بیاد نرگست مست هنوز 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ زمان ما به سر آورد درد عشق تو جانا هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ از بس که ملول از دل دیوانه خویشم چون گنج نهان خفته به ویرانه خویشم مرید 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی 2 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۸۹ من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفاییعهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی یا مکن با پیل بانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خورد پیل سعدی 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ الان از پنجره اتاقم دارم منظره خروشان دریای خزر رو می بینم. یک دفعه این شعر سهراب به ذهنم رسید: (فقط جهت اطلاع): می خروشد دریا .. هیچ کس نیست به ساحل پیدا لکه ای نیست به دریا تاریک که شود قایق.. اگر اید نزدیک 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده