roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 6 مهر، 2015 تویی که از نگاه من شراب کهنه مینوشی بیا خوبم که میدانم دران غربت نمی مانی.... یا کسی جز تو زیبا نبوده است یا مرا چشم بینا نبوده است هرگزم پیش از این دل سپردن این چنین بی محابا نبوده است ببین چی نوشتم برات سهند خان 2
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 6 مهر، 2015 یا کسی جز تو زیبا نبوده است یا مرا چشم بینا نبوده است هرگزم پیش از این دل سپردن این چنین بی محابا نبوده است ببین چی نوشتم برات سهند خان قربان حست حرف نداری چاکرات سدیم ... [TABLE] [TR] [TD=class: b]تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده[/TD] [TD][/TD] [TD=class: b]چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم[/TD] [/TR] [/TABLE] 2
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 6 مهر، 2015 بهمنی خریدی؟تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی سهیل محمودی قربونت... .................. یوسف مصر را بگو سکه به نام خود مزن هرپسری عزیز شد یاد پدر نمیکند 2
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 6 مهر، 2015 سهیل محمودی قربونت..................... یوسف مصر را بگو سکه به نام خود مزن هرپسری عزیز شد یاد پدر نمیکند اره دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 6
yanāl 2221 ارسال شده در 6 مهر، 2015 دیندار و دوا بر دردهای دردمند دیده و دست خدا ، در دشت و در دریا علی 6
Tamana73 28835 ارسال شده در 6 مهر، 2015 دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود آمد مولوی 5
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 در گوشه ی امید چو نظارگان ماه چشم طلب بر ان خم ابرو نهاده ایم 4
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 6 مهر، 2015 من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده قسمت برون آرد زلیخا را 5
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم... 4
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 6 مهر، 2015 من خموشم حال من ميپرسي اي همدم که باز نالم و از نالهي خود در فغان آرم تو را 5
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو 2
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 6 مهر، 2015 ويرانه نه آن است که جمشيد بناکرد ويرانه نه آن است که فرهاد فرو ريخت ويرانه دل ماست که با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت 3
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 6 مهر، 2015 تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود ... 3
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 درویش را نباشد برگ سرای سلطان مائیم و کهنه دلقی کاتش در ان توان زد 2
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 6 مهر، 2015 در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند... 2
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 6 مهر، 2015 در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی 2
آریوبرزن 13988 ارسال شده در 6 مهر، 2015 در جستجوي فرصت عمري تباه كردم فرصت جوانيم بود من اشتباه كردم ! 2
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت حاش لله که روم من ز پی یار دگر 3
دختر باران 18625 ارسال شده در 6 مهر، 2015 در جستجوي فرصت عمري تباه كردم فرصت جوانيم بود من اشتباه كردم ! مژده ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم 3
Dreamy Girl 6672 ارسال شده در 6 مهر، 2015 یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناختحاش لله که روم من ز پی یار دگر روسری سر کن و نگذار میان من و باد سرِِ آشفتگی موی تو دعوا بشود! مژده ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان گردون کجا به فکر سامان من بیفتد 3
ارسال های توصیه شده