رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی

 

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی...

 

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

 

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

  • Like 1
ارسال شده در

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

  • Like 1
ارسال شده در
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

 

یک عمر قفس بست مسیر نفسـم را

حالا که دری هـست مرا بال و پری نیست

 

حالا که مقــــدر شده آرام بگیـــــرم

ســیلاب مرا برده و از من اثری نیـست

  • Like 2
ارسال شده در

تا این غزل شبیه غزل‌های من شود

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

 

گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم

اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است

 

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست

ایا هنوز هم امدنت را بها کم است؟

  • Like 3
ارسال شده در

تحمل کردن اين راز از من زن نمی سازد !

 

که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی

  • Like 4
ارسال شده در

یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

كه از او خصم به دام آمد و معشوقه به كام

  • Like 4
ارسال شده در

مجلس شورای قلبم،طرح چشمانت که دید

 

با دوفوریت به مجنون توگشتن، رای داد

  • Like 3
ارسال شده در

دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان

تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی

/

  • Like 4
ارسال شده در

یک نفر گفت خدا! کاش که عاشق باشم

 

شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد

  • Like 4
ارسال شده در

در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم

لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي

/

  • Like 4
ارسال شده در

یارم تویی در عالم یار دگر ندارم

تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

  • Like 3
ارسال شده در

مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن

 

یاد یک عشق عذابیست که لذت دارد...

  • Like 3
ارسال شده در

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟

 

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

  • Like 2
ارسال شده در
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟

 

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

دلم برایت یک ذره است

کی میشود که

ساعت وقارش را

با بیقراری من عوض کند

عقربه های تنبل!

آیا پیش از من

به کسی که معشوق را در کنار دارد

قول همراهی داده اید؟

  • Like 5
ارسال شده در

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است

شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است

  • Like 5
ارسال شده در

تمام حادثه , یک توده هیمه بود و شرر

و آن چه ماند ز من خاک بود و خاکستر

  • Like 4
ارسال شده در

تو نیایی و نگویی مر مرا

که خرت را می‌برند ای بی‌نوا

 

خر برفت و خر برفت خر برفت

مولانا.

  • Like 4
ارسال شده در

تو از خواری همی‌نالی نمی‌بینی عنایت‌ها

مخواه از حق عنایت‌ها و یا کم کن شکایت‌ها

 

مولانا

  • Like 4
ارسال شده در
تمام حادثه , یک توده هیمه بود و شرر

و آن چه ماند ز من خاک بود و خاکستر

 

روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است

بنويسيد که يک مرغ مهاجر بوده است

بنويسيد زمين کوچه ي سرگرداني است

او در اين معبر پرحادثه عابر بوده است

  • Like 4
ارسال شده در
تو از خواری همی‌نالی نمی‌بینی عنایت‌ها

مخواه از حق عنایت‌ها و یا کم کن شکایت‌ها

 

مولانا

 

آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس در خوان جهان پنجه نیالود،

علی بود شاهی که وصی بود و ولی بود،

  • Like 3
×
×
  • اضافه کردن...