YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ كفر گيسوي جانان چيره شد به ايمانم تر شد اي مسلمانان، تر ز باده دامانم ساقيا دگر ساغر لبنما نمينوشم ارمني تَرَك پر كن، تازه «نامسلمان»ام شيشه پر كنيد از نو، زآن كهن شراب امشب خندد اين تهي ساغر بر لبان عطشانم زآن سپيد و سرخ اي گل، هر دو ريز و گبري كن ارمني مسلماني، تا ترا بفهمانم تا شدم ارادتمند اين شراب گلگون را هم مراد جبريلم، هم مريد شيطانم مي به من شبي ميگفت: اي گل خزان اميد من بهار تابستان، آتش زمستانم چون خوري ز من جامي، بشكفد به رويت گل پرزنان ترا خوش خوش در جنان بگردانم 4 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ واسه من به هر حال فرقی نداره ولی منو ببخش اگه حرفام تلخی میاره سهم من از خورشید لحظه ی غروب افلاطون هم میگه این زندگی همش دروغ منو ببخش که اینو نمیدونم حیقیت ها کنار امثال شما زنده نمیمونن منو ببخش اگه موهام امروزی نیست، اگه حرفام از رو دلسوزی نیست اگه مثل تو شاد نیستمو اهل ترانه های پاپ نیستمو منو ببخش اگه تورو نمیبخشم و اگه همش میگم نگیر دستمو مثل برگ تو مسیر باد، هرطرفی بوزه راه میری منو ببخش اگه فریاد میکشم داری اشتباه میری 3 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هر وقت من کلید موفقیت رو پیدا میکنم، یه نفر قفل رو عوض میکنه ! 1 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خوشی مال تو و کل غم مال من هر روز مال تو و شب ها مال من بقیه ی عمر من مال تو باشه و یه گوشه از دل بچه ات مال من از اون ذهن کثیفت یه گوشش مال من کل دنیا مال تو و یه کوچش مال من قدرت مال تو و جرات مال من شانس مال تو و فرصت مال من یه درخت مال تو و میوش مال من حرف زور مال تو و کینش مال من یه قصر مال تو و یه کفن مال من اصلا بهشت مال تو و جهنم مال من فقط دست از سرم بردار 2 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ پریشانت نمی خواهم اگر رسوای عالم شم هراسانت نمی خواهم اگر از قصه من مردم من آسانت نمی خواهم هواي عشق داری و دلم دلتنگ باران است هواي گريه دارم من چرا باران نمی بارد چرا باران نمی بارد ... 2 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این منم خســته در این کلـبه ی تنــگــ جســم درمانـــده ام از روح جداســت ! مـــن ، اگر سـایـه ی خویــشم ، یا ربــ روح آواره ی مــن کیـست ؛ کجـاسـت؟ 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تصویرت را در آب دیدم تو رفتی من به دنبال رودخانه راه افتادم ... 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تمام عمر بستیم و شکستیم به جز بار پشیمانی نبستیم 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به شانه ام زده ای که تنهائی ام را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟! تکاندن برف از شانه های آدم برفی ؟! 2 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ پرانتز باز شد من به دنیا آمدم و ناخواسته مهم یك جمله شدم بی هیچ نگارشی بی آنكه حتی در لغت نامه ای زندگی كنم پرانتز بسته میشود من از دنیا میروم بی آنكه در هیچ اثری برده شوم... 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مـن تـمـام هـسـتـي ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت در تـهـاجــم بــا زمـان آتـش زدم كـشـتـم مـن بـهـارعـشـق را ديــدم ولـي بـاور نــكـردم يـك كـلام در جـزوه هـايم هـيچ ننوشتم مـن ز مـقـصـد هـا پـي مقصـود هاي پـوچ افـتادم تا تمام خوبها رفتند و خوبي ماند در يادم 4 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دیگه شعر عاجز از وصف حال من است!تو خود درونم را ببین. 4 لینک به دیدگاه
یک رهگذر 689 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دلتنگی بر قلبم سنگینی می کند... ترسم که آب شود از داغی غصه.. 3 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تا بینی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را ایینه وار آتشی از جان خاموشت برآر هر چه می خواهی به دنیا نگر دشمنی از خود نداری سخت تر برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پیروزت کند بر خویشتن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آتش می زند در ما و من برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را دریاب و خود را واگذار تا بیابی جان نو خورشیدوار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هستی زا و روح افزا بود هر چه فرمان می دهد زیبا بود 2 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیــــــــــــدن یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــی در انتهای خود به قلب زمین می رســــــــــــــــــــد و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــگ یک پنجره که دست های کوچک تنهایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم سرشار می کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد و می شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد یک پنجره برای من کافیســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ از تو فقط خاطره ای دور دست مانده است خاطره ای مثل ابر خاطره ای مثل مه مثل باد خاطره ای که همه تکه هاش ...کم کم از هم گسست در یادم خوب هست روزی کز کوچه ما در باران رد شدی وقتی طوفان نشست بی صدا در پشت پنجره قلبی شکست 1 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم 1 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خدایا ، آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم . . . 2 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اون چیزا که واسه تو ارزشن واسه من فقط یه جورایی چرخشن فکر نکنی که منم مثل اونا دور توام که تو دور من بچرخی و منم دور خودم من دوست ندارم با کسی دیگه بازی رو من دوست ندارم این زندگی عادی رو این زندگی واسه من معنی نداره یعنی چی؟ رک گفتم، معنی نداره 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۰ نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم به آزار دلم کوشد دل آزاری که من دارم وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری دل آزاری دگر جوید دل زاری که من دارم به خاک من نیفتد سایه ی سرو بلند او ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم گهی خاری کشم از چا گهی دستی زنم بر سر به کوی دلفریبان این بود کاری که من دارم دل رنجور من از سینه هر دم میرود سویی ز بستر میگریزد طفل بیماری که من دارم ز پند همنشین درد جگرسوزم فزون تر شد هلاکم میکند آخر پرستاری که من دارم رهی آن مه به سوی من به چشم دیگران بیند نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده