sarooneh 2052 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مردمان گوش کنید قلب من یک طرفه است و پر است از امید روی آن این واژه است که ورود همگی آزاد است 3 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ لاله ی داغ دیده را مانم اشک از رخ چکیده را مانم دست تقدیر از تو دورم کرد گل از شاخه چیده را مانم . . . 2 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دین روی تو ظلم است و ندیدن مشکل چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل 5 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هر روز دلم به زیر باری دگر است در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است من جهد همیکنم قضا میگوید بیرون ز کفایت تو کاری دگراست 4 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ کـــــال چیده بودی ام . . روزی که هَوسِ سیبی سُــــ ـــ ـرخ کورتـــــ ـــ ـ کرده بود !! . . 2 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تــو میگذری .. زمان .. میــگـــــذرد !.. چه كنم با دلــــ ـــ ـی .. كه از تو .. توان گذشتنش .. نیستـــــ ـــ ـ !! 2 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ گـُــزارش هـَواشناسی هـَر چه می خواهد باشَد بَعد از تو تَمـــ ـــ ـام روز ها ابریستـــــ ـــ ـ . . 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بــــــه دُنبال کلماتــــــ ـــ ـ نَباش کلَمات فَریبمـــان می دَهَنـد وقتی اَولین حَرفــــــ ـــ ـ ( آ ) سَرش کـُلاه رَفتــــه . . وای به حالِ کلمـــات . . !! 3 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در قلب من ... صدای پای کسی می آید مثل افتادن شبنم بر آب مثل روئیدن رؤیا در خواب مثل آن لحظه که باران آمد چتری از عطر گل یاس که پروانه به سر وا می کرد مثل آن لحظۀ دزدانۀ عشق که کسی جا می ماند که کسی دل می برد و خدائی که تماشا می کرد مثل جیر جیر آن پنجرۀ مهتابی که نسیم دل تنها به باغ خاطره ها وا می کرد مثل نجوای صنوبر در باد شکل تمرین پریدن که به خاطر دارند جوجه ها در لانه مثل ترکهای حبابی بر آب که پر از نفس ماهیهاست شکل آن کولی زنگوله به پا که دلش را می رقصد در مهتاب در قلب من صدای پای کسی می آید ! 3 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به یک پلک تو می بخشم تمام روز و شب ها را که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تب ها را بخوان ! با لهجه ات حسی عجیب و مشترك دارم فضا را یک نفس پُر کن به هم نگذار لب ها را به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را دلیلِ دل خوشی هایم! چه بغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟... نمی فهمم سبب ها را بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم که دارم یاد می گیرم زبان با ادب ها را غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است اي عابر براي هر قدم یک دم نگاهی کن عقب ها را 4 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ زیر باران رفتم ، نه بخاطر طراوتش ، نه بخاطر زدودن غم ها ، و نه از روی هوس !! زیر باران رفتم ، چون تو باران را دوست نداری !! آری برای زدودن تو رفتم . . . 5 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تا سحر ای شمع بر بالین من بیدار باش امشــــب از بـــــحر خـــدا بیـــدار بــاش ســایــــــه ی غــــــم ناگهان بر دل نشت رحـــــم كن امشب مــــــرا غمخوار باش آه ای یــــــــاران به فریــــــــــــادم رسید ور نــــــــــه مرگ امشب به فریادم رسد 5 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ - کجا دستاتو ول کردم که پایان من اینجا شد....؟ 6 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم 4 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آبـــــــ نریختــم که برگردی ! آبـــــــ ریختـم تا پاکـ شود هرچـه رد پای توسـت از زندگیـم 4 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آرزویم مردن در صدای تو بود یارفتن با صدایت یاخاموش شدن در صدایت صدایتو چون باد گذشت و من به دامن تاریکی آویخته ام 2 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ افسوس ما خوشبخت وآرامیم... افسوس ما دلتنگ وخاموشیم... خوشبخت زیرا دوست می داریم دلتنگ زیرا عشق نفرینست... 4 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تا کی در شعرهای من بهدنبال خودت هستی؟ یکبار هم در شعرهای من به دنبال خود من باش. 5 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ زندگی باید کرد گاه بایک گل سرخ گاه بایک دل تنگ گاه باید رویید دربس این باران گاه باید خندید برغمی بی پایان..... لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بگذار .... برود! آنکه نفهمد از چشم تو باران می بارد.... عاقلی بیش نیست! که دیوانگان ، همه خود چشمانشان بارانی است ... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده