سین.دخت 366 ارسال شده در 13 مهر، 2019 بگذار چنان از خواب برآیم که کوچه های شهر حضور مرا دریابند... "شاملو" 2
نفحات 1395 ارسال شده در 15 مهر، 2019 در این حیاط خلوت غمگین چه میکنی دلبسته ی کدام درختی پرنده جان ... تکتم 2
نفحات 1395 ارسال شده در 21 مهر، 2019 مصلحت یا حرف مردم یا که بیم آبروست ورنه در ما میل عصیان خارج از درک شماست ... فاطمه موسوی 2
نفحات 1395 ارسال شده در 26 مهر، 2019 دردا که هر چه چشم ببندم نمی رود ردّ تمشک له شده از روی دامنم ...
نفحات 1395 ارسال شده در 8 آبان، 2019 می زند لبخند بر چشمان اشک آلود شمع هر که باشد باخبر از گریه ی پنهانی ام ... 1 1
سین.دخت 366 ارسال شده در 14 آبان، 2019 عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
onemone 49 ارسال شده در 14 آبان، 2019 و ندایی که به من می گوید: گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است 1
moham@d 172 ارسال شده در 13 آذر، 2019 زمودم آشنایان را فغان از آشناییآ آرزو دارم که با هر آشنا بیگانه باشم....!؟ 1
نفحات 1395 ارسال شده در 17 آذر، 2019 بر سر گلدسته اش تورات میخوانند ... آه مسجدی دارم به نام خود به کام دیگری ... 2
moham@d 172 ارسال شده در 17 آذر، 2019 کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم حس خوبیست که من این همه بی آزارم عشق احساس قشنگیست ولی من شخصا دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم خوش ندارم به کسی قولی و قلبی بدهم که به یک حادثه روزی دل از او بردارم این دلیلی است که در این سفر تنهایی از مسیری که به عشقی برسد بیزارم 1
moham@d 172 ارسال شده در 28 آذر، 2019 ز چشم خویشتن آموختم رسم رفاقت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده میگرید 1
نفحات 1395 ارسال شده در 30 آذر، 2019 شعر می گویم مگر یادم بماند زنده ام رود هم روزی اگر از پا نشیند ، رود نیست ...
moham@d 172 ارسال شده در 8 دی، 2019 دل بستهام از همه عالم به روی دوست وز هر چه فارغیم، بهجز گفتگوی دوست
ارسال های توصیه شده