جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مدیریت زمان'.
7 نتیجه پیدا شد
-
دانلود دانستنی هایی در مورد مدیریت زمان
Ghasem Zare پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنی های مدیریت
در این تاپیک دانستنی هایی در مورد مدیریت زمان در قالب فایل پاورپوینت تقدیم عزیزان میگردد امبدوارم مورد استفاده قرار گیرد -
شاید شما هم مثل من مدتی درگیر این مسئله بودید که چگونه باید زمان خود را مدیریت کنید و از تلف شدن وقت جلو گیری کنید. این جستار می کوشد تا فرازی چند از مهارت مدیریت زمان را در اختیار دوستان قرار دهد، باشد که مورد استفاده قرار گیرد. منبع اصلی این مطالب کتاب "قدرت زمان" برایان تریسی و سایت راهکار مدیریت (mgtsolution) می باشد. امیدوارم که مفید باشد.
- 35 پاسخ
-
- 44
-
- موفقیت
- مدیریت زمان
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مديريت زمان يك كارشناس مديريت زمان كه در حال صحبت براي عده اي از دانشجويان رشته بازرگاني بود، براي تفهيم موضوع، مثالي به كار برد كه دانشجويان هيچ وقت آن را فراموش نخواهند كرد. او همانطور كه روبروي اين گروه از دانشجويان ممتاز نشسته بود گفت: "بسيار خوب، ديگر وقت امتحان است!" سپس يك كوزه سنگي دهان گشاد را از زير زمين بيرون آورد و آن را روي ميز گذاشت. پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ كه هر كدام به اندازه ي يك مشت بود را يك به يك و با دقت درون كوزه چيد. وقتي كوزه پر شد و ديگر هيچ سنگي در آن جا نمي گرفت از دانشجويان پرسيد: "آيا كوزه پر است؟“ همه با هم گفتند: بله او گفت: "واقعاً؟“ سپس يك سطل شن از زير ميزش بيرون آورد. مقداري از شن ها را روي سنگ هاي داخل كوزه ريخت و كوزه را تكان داد تا دانه هاي شن خود را در فضاي خالي بين سنگ ها جاي دهند. بار ديگر پرسيد: "آيا كوزه پر است؟“ اين بار كلاس از او جلوتر بود، يكي از دانشجويان پاسخ داد: "احتمالا نه" او گفت: "خوب است" و سپس يك سطل ماسه از زير ميز بيرون آورد و ماسه ها را داخل كوزه ريخت. ماسه ها در فضاي خالي بين سنگ ها و دانه هاي شن جاي گرفتند. او بار ديگر گفت: "خوب است" در اين موقع يك پارچ آب از زير ميز بيرون آورد و شروع به ريختن آب در داخل كوزه كرد تا وقتي كه كوزه لب به لب پر شد. سپس رو به كلاس كرد و پرسيد : "چه كسي مي تواند بگويد نكته اين اين مثال در چه بود؟" يكي از دانشجويان مشتاق دستش را بلند كرد و گفت: اين مثال ميخواهد به ما بگويد كه برنامه زماني ما هر چقدر هم كه فشرده باشد، اگر واقعا سخت تلاش كنيم هميشه مي توانيم كارهاي بيشتري در آن بگنجانيم. استاد پاسخ داد: "نه! نكته اين نيست، حقيقتي كه اين مثال به ما مي آموزد اين است كه اگر سنگ هاي بزرگ را اول نگذاريد، هيچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهيد يافت. فرزندتان، محبوبتان، تحصيلتان، روياهايتان، انگيزه هاي با ارزش، آموختن به ديگران، انجام كارهايي كه به آن عشق مي ورزيد، زماني براي خودتان، سلامتي تان و ..." به ياد داشته باشيد كه ابتدا اين سنگ ها ي بزرگ را بگذاريد، در غير اين صورت هيچ گاه به آن ها دست نخواهيد يافت. اگر با كارهاي كوچك (شن و ماسه) خود را خسته كنيد، زندگي خود را با كارهاي كوچكي كه اهميت زيادي ندارند پر مي كنيد و هيچ گاه وقت كافي و مفيد براي كارهاي بزرگ و مهم (سنگ هاي بزرگ) نخواهيد داشت. پس امشب يا فردا صبح، هنگامي كه به اين داستان كوتاه فكر مي كنيد، اين سوال را از خود بپرسيد: "سنگ هاي بزرگ زندگي من كدام اند؟” آنگاه اول آنها را در كوزه خود بگذاري. منبع:[Hidden Content]
-
ازوقتتان به شايستگي استفاده كنيد. زمان با ارزش ترين منبعي است كه در اختيار داريم . در بعضي از زبانها وقت وزمان متداول ترين كلماتي است كه به كار مي روند. وقت بسيار با ارزش تر از پول است ما مي توانيم زندگي خودرا به مدت زماني كه در دنيا به ما اختصاص داده شده است توصيف كنيم. مهم ترين وظيفه در زندگي آن است كه بيشترين بهره را از اين زمان ببريم. زمان سرمايه ايست گرانبها : • وقت كالا و متاع محدود ، متناهي و فرار است. • وقت را نمي توان خريد. • زمان را نمي توان ذخيره و يا پس انداز كرد. • زمان قابل افزايش نيست. • گذر زمان دائمي واجتناب ناپذير است. • زمان زندگي است. ما نمي توانيم سپري شدن زمان را متوقف كنيم. يك ساعت از عمر شما ، چقدر برايتان ارزش دارد ؟ آيا همانقدر كه مراقب پولتان هستيد ، درباره وقتتان نيز دقت مي كنيد ؟ سرمايه محدود عمر ، فقط قابل تخمين است : يك انسان با اميد زندگي طولاني حداكثر 000/200 ساعت از زمان را به عنوان وقت قابل استفاده در اختيار دارد. طبق تخمين و برآورد به عمل آمده تنها 30 ويا 40 درصد از توان وپتانسيل افراد در كار آزاد شده است. به عبارت ديگر ، طبق محاسبات بيشتر افراد حداقل 60 درصد از زندگي كاريشان را حرام مي كنند. بيشتر وقتها وانرژي ها به هدر مي روند چون اهداف روشن ، برنامه ريزي ، اولويت گذاري ودورنگري وجود ندارد. مديريت زمان واوقات شما به معني مسلط بودن و كنترل كردن زمان وكار شماست به جاي انكه اجازه دهيد آنها شما را تحت كنترل خود درآورند. زندگي به شرطي مي تواند كاملاً موفقيت آميز باشد كه برپايه ديدگاهي صحيح از زمان و زندگي بنا نهاده شود ما بايد تلاشي هوشمندانه بكار بريم تا از وقتي كه در اختيار داريم جهت دستيابي به اهداف شخصي و حرفه اي خود سود جوئيم. • از وقت براي كار استفاده كنيد چرا كه كار بهاي موفقيت است. • از وقت براي تفكر استفاده كنيد چرا كه تفكر سرچشمه قدرت است. • از وقت براي تفريح استفاده كنيد چرا كه تفريح رازجواني جاودانه است. • از وقت براي دوستي استفاده كنيد چرا كه دوستي جاده خوشبختي است. • از وقت براي عشق استفاده كنيد چرا كه عشق لذت زندگي است. • از وقت براي خنده استفاده كنيد چرا كه خنده موسيقي وآهنگ روح است. شناخت سارقين زمان بخشي از اوقات ما به سرقت مي رود و يا در آن تقلب صورت مي گيرد و آنچه باقي مي ماند به نظر مي رسد كه به طور نامشخص ناپديد مي شود «سنکا» هنگامي كه كارها آنطور كه ما برنامه ريزي كرده ايم و يا انتظار داريم واقع نمي شود اغلب ، علت آن است كه بر كرات در كار ها ايجاد وقفه شده و انقطاع حاصل مي گردد بعضي وقتها مقصر خودمان هستيم اما در پاره اي از اوقات اطرافيان و مسائل ديگري مشمول اين قضيه هستند. اهدافتان را مشخص كنيد اگر اهداف روشن نباشد بايد دوچندان تلاش كرد (مارك توآين) مديريت موفق تنها زماني امكان پذير است كه اهداف ، روشن و به خوبي تعريف شده باشند و مراقبتها و بررسي هاي لازم بعدي جهت دستيابي به اهداف به عمل آيد. اهداف ، افراد را به مبارزه فرا مي خواند و محرك ومشوق فعاليتند. مديريت مبتني بر هدف روش كار آمد و پاسخگو است كه در شركتها و مديريت ستادي به كار گيري شده است. داشتن هدف كمك مي كند تا توانائيهايتان و نيروهاي نا خودآگاه را بر روي نقاط حقيقي متمركز كنيد. هدف گذاري پيش شرط لازم و كليد مديريت زمان موفق است. « قانون پارتو » «قاعده 80 : 20 » اين قاعده براي اولين بار توسط اقتصاد دان ايتاليائي به نام « ويلفردوپارتو » در قرن نوزدهم مطرح گرديد. توسط مطالعات آماري پارتو دريافت كه 20% از جمعيت مالك 80% از ثروت ماي هستند. از كل مسائل كه در زندگي با آن دست به گريبان هستيم تنها 20% از مواد داراي اهميت و ويژگي هستند كه اتفاقاً 80% از موفقيت ما در گروي اين 20% است لذا لازم است كه اين مسائل را شناسايي كرده و براي آنها اولويت خواصي را در نظر بگيريم. برنامه هايتان را روي كاغذ بياوريد هر كس در بهار نكارد در پاييز برداشت نخواهد كرد هرچه وقتمان را بهتر سازماندهي كنيم (برنامه) بهتر مي توانيم از آن جهت دستيابي به اهداف شخصي وشغلي استفاده كنيم برنامه ريزي به معني آمادگي جهت تحقق اهداف است. فايده اصلي برنامه ريزي كار شما آن است كه : برنامه ريزي يعني نجات دادن و ذخيره سازي وقت. تجربه دنياي تجارت نشان داده است كه هرچه تلاش بيشتري صرف برنامه ريزي بكنيم در موقع اجرا وعمل ، زمان كمتري مورد نياز است ودر نهايت زمان ذخيره مي گردد. هشت دقيقه آمادگي براي يك روز كاري و ثبات قدم بر روي برنامه ها مي تواند در نهايت در هر روز يك ساعت وقت اضافي جهت استفاده در ديگر كارهاي ضروري براي شما در بر داشته باشد. مهم ترين قاعده در برنامه ريزي آن است كه كارها را به نوشته در آوريم. برنامه نوشته شده به معني كاهش بار از روي حافظه شماست. از فهرست برنامه روزانه استفاده كنيد هر چه دقيق تر برنامه ريزي كنيد ، شانسها و فرصتهاي بيشتري به سراغ شما مي آيد روز كوچكترين وقابل كنترل ترين بخش در سيستم برنامه ريزي زمان است. اگر شما كارهاي روزانه را توسط برنامه ريزي تحت كنترل خود در نياوريد ، امكان ندارد كه مدعي برنامه ريزي براي زمانهاي طولاني تر مثلاً يك ماه و يك سال باشيد. فهرستي واقع بينانه از برنامه روزانه بايد تنها در بر گيرنده آنچه شما مايل هستيد و توانائي انجام آن را داريد باشد. هميشه وظايف و فعاليتها را ليست كنيد از دست دادن زمان را حساب كنيد همانطور كه از دست دادن پول را محاسبه مي كنيد. زمانهايي را براي كارهاي برنامه ريزي نشده و كارهاي غير مترقبه در نظر بگيريد. برنامه زمان شما بايد شامل سه دسته شود : • تقريبا 60% براي برنامه ريزي فعاليتها ( برنامه روزانه ) • تقريبا 20 % براي فعاليتهاي غير منتظره ( انقطاعها ، دزد هاي زمان ) • تقريبا 20 % براي فعاليتهاي بي سابقه و فعاليتهاي اجتماعي ( زمان خلاق ) براساس اولويتها تصميم بگيريد انتخابگر باشيد ، كارها را تعويض كنيد. در پايان روز فهرست كارها را بررسي كنيد و خودتان را از شر كارهاي ناتمام رها كنيد . اولويتها را تعيين كنيد بهتر است كه كاردستي انجام دهيم (اثربخشي) بجاي آنكه «كار» را درست انجام دهيم (كارآيي) « پيتر دراكر » دو مشكل بزرگ در مديريت زمان ، وسوسه هميشگي نسبت به انجام بسيار زياد كارها در يك زمان و خطر پراكندگي قوا به هنگام تقسيم آن بين وظايف مي باشد. مديران موفق از طريق توانايي آنها نسبت به سرو كار داشتن با فعاليتهاي بي شمار وگوناگون شناخته شده اند در حالي كه خود را در هر زمان ، به يك وظيفه مشخص اختصاص داده اند. اولويت گذاري به معني تصميم گيري است ، اينكه كدام وظيفه داراي حق تقدم زيادي است ، كدام در اولويت دوم است الي آخر ، و اينكه كداميك داراي كمترين اولويت است . وظايف داراي اولويت زياد بايستي ابتدا انجام شوند. مزاياي اولويت گذاري با درجه بندي كارهايتان بر اساس اهميت ، مطمئن مي شويد كه : • ابتدا روي كارهاي مهم كار مي كنيد. • در صورت لزوم ، بر اساس ضرورت و فوريت روي وظايف كار ميكنيد. • در يك زمان ، دقيقاً بر روي يك كار متمركز مي شويد. • در برنامه ريزي زمان با كارها به صورت مؤثرتري برخورد مي كنيد. • اهداف تعيين شده به مؤثرترين شكل آن برحسب شرايط محيطي بدست مي آيند. • تمام وظايفي كه ممكن است توسط ديگري انجام شود به به كناري گذاشته شده و تفويض مي گردد. • در پايان يك دوره برنامه ريزي شده ( مثلاً يك روز كاري ) ، مهم ترين موضوعات در بالاترين نرخ محافظت ومراقبت قرار دارند. • ماموريتها و وظايفي كه شما و موفقيتهايتان با آنها سنجيده مي شوند كامل شده اند. تجزيه الف ، ب ، ج تجزيه و تحليل ارزش استفاده از زمان نشان مي دهد كه زمان صرف شده بر روي كارهاي بسيار مهم (الف) ، مهم (ب) و كم اهميت (ج) با توجه به موقعيت افراد ، متفاوت است ( به بيان ديگر مديريت پرسنلي از اين لحاظ با مدير مالي متفاوت است). تجزيه و تحليل ارزش استفاده از زمان (الف – ب – ج ) كارهاي نوع (الف) : مهم ترين وظايف مديريت هستند. اينگونه وظايف تنها توسط فردي كه مسئول آن است ويا توسط يك گروه به نحو شايسته اي انجام مي پذيرد ( به عبارت ديگر قابل واگذاري نيستند ) و از مهم ترين مسائلي هستند كه عملكرد مديريت با آنها مورد سنجش واقع مي شوند. كارهاي نوع (ب) : از وظايف نيمه مهم هستند و مي توانند به ديگري محول شوند. كارهاي نوع (ج) : وظايفي هستند كه داراي كمترين اهميت هستند ، اما از لحاظ كميت بيشترين حجم از كارهاي روزانه را به نمايش مي گذارند ( وظايف روز مره ، تشريفات اداري ، خواندن ، تلفن زدن ، پرونده ها ، مراسلات و ديگر كارهاي اداري) بارفتار وحالت مثبت آغازكنيد قلب شاد چهره را زيبا مي سازد و قلب غمگين روح وجان را مي شكند. تقريباً همان مشكل هميشگي : با عجله به سوي دفتر كار هجوم مي بريد ، بدون خواب كافي و يا صبحانه مرتب ، در فشار وقت و با عجله زياد. دقيقاً همان نوع شروع كردني كه مي تواند تمام روزتان را خراب كند. صبحدم بايد به خودتان فرصت دهيد تا : • به آرامي برخيزيد. • صبحانه دلچسبي با خانواده خود بخوريد. • از استحمام لذت برده و لباس بپوشيد. • آهسته و بدون عجله و با فراقت خاطر به سوي كار برانيد. براي اينكه در هر روز رفتار واحساس مثبت را حفظ كنيد ، بايستي سه قاعده را رعايت كنيد. • در هر روز بعضي از كارهايي را كه از آن لذت مي بريد انجام دهيد. • در هر روز بعضي از كارهايي كه شما را به طور مملوسي به اهداف شخصي تان نزديك تر مي كند انجام دهيد. • در هر روز بعضي از كارهايي را انجام دهيد كه بين زندگي خصوصي و زندگي حرفه اي شما ايجاد توازن كند ( ورزش ، خانواده ، سرگرمي ، و غيره ) مراقب منحني فعاليت باشيد سحر خيز باش تا كامروا باشي در طي روز توان اجرائي هر كس در نوسان وتغيير است . اين تغييرات به طور طبيعي از فردي به فرد ديگر متفاوت است ، اما قابل پيش بيني است . گرچه تفاوتي بين افراد به خاطر گوناگوني در عادات تغذيه و مسائل شخصيتي وجود دارد ولي هنوز هم مطالب ذيل قابل طرح است. • بالا ترين سطح فعاليت معمولا در صبح رخ مي دهد. اين سطح از فعاليت مجدداً در باقي روز به دست نخواهد آمد. • بعد از ظهر ، و بطور مشخص بعد از نهار دوره عدم فعاليت وركود شروع مي شود. بعضي از افراد تلاش مي كنند با خوردن مقادير زيادي قهوه غليظ بر اين سستي غلبه كنند. به هر حال اين كار معمولاً فقط دوره عدم فعاليت را به تاخير مياندازد ، ولي مانع بروز آن نميشود . • بعد از دومين وضعيت فعاليت سطح بالا در غروب ، منحني اجرا بطور پيوسته سقوط ميكند تا اينكه در چند ساعت بعد از نيمه شب به پايينترين نقطه آن ميرسد. ساعت سكوت و آرامشي را براي خودتان اختصاص دهيد بزرگترين وقايع ، ساعات پر هياهوي ما نيستند بلكه آرامترين آنها هستند. « نيچه » بسياري از مديران كار (واقعي ) را بعد از ساعات رسمي دفتري آغاز مي كنند. آنها در طول رو براي انجام وظيفه اصلي وقت ندارند زيرا عوامل عدم تمركز فراواني وجود دارد : همقطاران ، مشتريان ، ملاقات كنندگاني كه وقت قبلي نگرفته اند، ناسازگاريها و اختلافات ، تماسهاي تلفني ، جلسات و غيره . ممكن است كه سياست هميشگي درب باز از نظر ديگران بسيار ستوده باشد ولي مديري كه اجازه مي دهد وقتش با اين روش به تاراج رود به خود صدمه مي رساند. يك قرار ملاقات با خودتان ( زمان آرامش) در دوره سازماندهي بايستي زمان آرامش را در نظر گرفته و بكار بريد ، همچون ديگر ملاقاتهاي مهم كه در آن زمان غايب خواهيد بود و در دسترس نمي باشيد : • ساعت آرامش را در برنامه روزانه خودتان ياد داشت كنيد ، مانند وقتي كه با يك مشتري قرارداريد و يا بايد در جلسه اي شركت كنيد. • در طول دوره آرامش از خودتان مراقبت كنيد ( بهترين روش ، به كمك منشي و يا مسئول دفترتان ) درب اطاق را بر روي دفترتان ببنديد ، و قبل از انجام اين كار به همكاران و همقطاران بگوئيد كه « آنجا نخواهيد بود » از يك برنامه ريز زمان استفاده كنيد تنها كافي نيست كه به قصد گرفتن ماهي خود را به رودخانه برسانيد ، بايستي نيز بياوريد « مثل قديمي چيني» مديران موفق در مديريت وقت خودشان نيز موفق هستند . آنها از آن جهت كه فعاليتهايشان را تحت كنترل در آورند تا در نتيجه وقت بيشتري براي كارهاي اساسي داشته باشند كامياب مي باشند. راز موفقيت بسيار ي از كارمندان و مديران ، استفاده روزمره از يك كمك كار شخصي است كه به آنها اجازه مي دهد تا : • نگرشي جامع و فراگير بر همه وظايفي كه در دست دارند داشته باشيد. • برنامه ريزي كنند وتمام پروژه هاي مهم ، قرار ملاقات وفعاليت ها را با روشي سيستماتيك و هدفمدار با يكديگر هماهنگ و متناسب سازند. • در امر سازماندهي و مراقبت و پيگيري وظايف موفق تر باشند. مديريت زمان پايدار و استوار مزاياي فراواني دارد : مايليد چه چيزي بدست آوريد. * • آمادگي بهتر براي روز كاري آينده • برنامه اي رو به جلو براي همان روز • تصويري روشن و فراگير از اهداف روزانه • سازماندهي امور روزمره • حافظه بهتر • تمركز بر روي مسائل اساسي • پراكندگي كمتر در انرژي. • دستيابي به اهداف روزانه • قائل شدن تفكيك وتمايل بين موضوعات مهم وموضوعات كم اهميت • تصميم گيري بر اساس اولويت ها و بوسيله تفويض • افزايش كارآيي بواسطه هماهنگي در وظايف • كاهش عوامل حواس پرتي و برخورد مناسب تر وبهتر با انقطاعهاي در كار • نظم شخصي • كاهش هيجانات وفشار هاي عصبي • خونسردي وتسلط در مواجه با حوادث غير مترقبه • بهبود كنترل شخصي • احساس مثبت موفقيت در پايان روز • افزايش خشنودي و انگيزش • افزايش توان اجرائي شخصي • و ، بالاتر از همه ، زمان ذخيره و حفظ شده به وسيله روشي مدرن ( زمان آرامش) سعديا دي رفت و فردا همچنان معلوم نيست ******* درميان اين و آن فرصت شمار امروز را
-
- 1
-
- فهرست برنامه روزانه
- قانون پارتو
- (و 9 مورد دیگر)
-
اساس موفقیت سازمان برمبنای نگرش رابطه مداری درمقایسه باوظیفه مداری قراردارد کلیه روابط انسانی صادقانه وپرمعنی براساس اصول کلی حقیقت ، انسجام وتعهد برقرارمی شود روح یک سیستم است که اهمیت بسزایی دارد،نه ضرورتأ شکل ظاهری آن.شرایط خاص جهت ایجاد روابط انسانی پایدارعبارت است از: دارابودن نگرش تفکر وشیوه مثبت. روابط انسانی : اساس موفقیت سازمان برمبنای نگرش رابطه مداری درمقایسه باوظیفه مداری قراردارد کلیه روابط انسانی صادقانه وپرمعنی براساس اصول کلی حقیقت ، انسجام وتعهد برقرارمی شود روح یک سیستم است که اهمیت بسزایی دارد،نه ضرورتأ شکل ظاهری آن.شرایط خاص جهت ایجاد روابط انسانی پایدارعبارت است از: دارابودن نگرش تفکروشیوه مثبت. مهم بودن روابط انسانس دریک مجموعه باعث برقراری جلسات باکارکنان، حلقه های کیفیت، نشست هایی به منظورپویایی اندیشه ، بانک ایده های نو می شود موفقیت سازمان درگرو کامیابی درکارهای گروهی است تعهد صمیمانه برای تحقق یک هدف مشترک ناشی ازتمایل شدید جهت عملکرد بهتروبرای خود کسی شدن ضرورت دارد.اگرفردی به گونه مطلوب رابطه " موفقیت من درگرو موفقیت توست" که براساس روحیه فداکاری ایجادمی شود وبه کاربرد می تواند به قله رفیع موفقیت دست یابد.درنهایت روابط انسانی وکارگروهی خوب، ازعوامل مهم حصول نتایج هماهنگ ومفید درسازمان است. مدیریت استراتژیک " پاسخ مناسب": فرآیند تصمیم گیری به ویژه درزمان گسترش سریع جغرافیایی وتنوع دروظایف اهمیت پیدامی کند.در زمان حاضرمدیریت اثربخش عبارتست ازاقدام مناسبی که درسایه حقیقت گرایی یاتصمیم گیری با استفاده ازعوامل استراتژیکی برای یافتن نتایج موردنیازصورت گیرد.این نوع مدیریت استراتژیک نیازمند اندازه گیری کلیه گزینه های ممکن وانتخاب یک ویاترکیبی ازدوناحیه گزینه است وعوامل ریسک رابه همراه بلند ولی هدف ازآن یافتن بهترین نتایج ممکن موردنیازاست ثانیأ مدیریت استراتژیک به طور ضمنی اشاره براین است که همراه تفاوتی بین یک تصمیم اصولی ویک تصمیم قابل قبول وجود دارد. درحالی که تقسیم اصولی دلالت براین دارد که دوباضافه دو معادل چهارمی شود ، حال آنکه یک تصمیم قابل قبول مارابه پذیرفتن این حقیقت وامی داردکه مواقعی دوباضافه دومعادل پنج می شود .یک تصمیم قابل قبول ممکن است بریک تصمیم اصولی باوجود عامل ریسک ارجعیت داشته باشد که خود مثالی ازیک استراتژی مدیریتی خوب است. استراتژی های مدیریتی می تواند باتوجه به زمان ونیازجهت تحقق هدف نهایی یعنی رفاه دولت وشهر وندان درهرکشورمورد استفاده قرارگیرد. مدیریت ازطریق مصالحه : رابطه بین افراد چه درسطح فردی وچه درسطح سازمانی اهمیت به سزایی جهت رشد آتی وکامیابی در اموردارد دراینجاست که مدیریت برمبنای مصالحه مفهوم خاصی می گیرد زندگی پیچ وخم بسیارداردو فردمی بایست به منظورادامه کارکردن وهمنشینی بادیگران مداراکردن راپیشه خود سازد فردمی بایست درمحیط اجتماعی به احساسات دیگران به اندازه خود توجه نماید ونسبت به دیگران ملاحظه کار ومهربان باشد.این موضوع درحقیقت فرهنگ به معنای واقعی خوداست بعضی ازافراد ممکن است آن را به عنوان فداکاری بیشترمردود بشمارند لکن به معنای واقعی این چنین نیست وهرقدمی که دراین راه برداشته شود فردراازلحاظ روحی ومعنوی بالامی برد هنگامی که این موضوع به حقیقت پیوست چیزی ازفداکاری یامصالحه نامیده می شود تبدیل به یک تجربه لذت بخش وارتقاء دهنده معنویات می گردد فرد نمی تواند درزندگی شخصی وحرفه ای فقط یک نگرش منطقی نسبت به مدیریت داشته باشدالبته مهارت درمذاکره می تواند نقش مهمی درکاهش اثرات مصالحه درهررابطه ای داشته باشد درهررابطه موفقی دارابودن قابلیت انعطاف ازخصوصیات مهم است . نقش اصول اخلاقی درمدیریت : وقتی که مادرمورد نقش اصول اخلاقی درمدیریت بامدیریت توأم بافداکاری صحبت می کنیم فداکاری مفهوم دیگری به خودمی گیردمدیریت ورهبری توأم بافداکاری اشاره برکاربرداصول اخلاقی در مدیریت دارد. اصول اخلاقی براین اصول مبتنی که هرامری که براخلاقیات استوارباشد استمرارپیداخواهد کردودر هر فردی که خودخواهی یاعدم صداقت تسلط یابد عنصری فداکاری وجود نداشته باشد مورد احترام نبوده وازاعمال اوباتکریم یادآوری نخواهد شد. دریک سازمان به سبب اندیشه هاواولویت هایی که افراد شاغل درآن به امورمی دهند شیوه های تفکرمتفاوتی وجود دارد درنتیجه ممکن است شکاف وکشمکش بین گروههای متفاوت به وجود آید که اگرازحدخاصی تجاوز کند برای سازمان خطرآفرین می گردد درچنین مواقعی رهبری توأم باکاربرد اصول اخلاقی که همراه باعامل فداکاری تأثیرماندنی برکارکنان خواهد داشت . یک رهبرایده آل که اصول اخلاقی رادرمدیریت به کارمی برد می بایست به طورخلاصه بگوید" صمیمیت نهائی یعنی رفاه عمومی.” ارتباطات اثرگذار : به طورسنتی ارتباطات سازمانی همواره یک طرفه بوده وازبالابه پائین بوده وازبالا به پایین جریان داشته است فرادستان همواره انتظارداشته اند که زیرمجموعه به حرف های آنان گوش داده وازفرامین آنان اطاعت کنند اگرچه ارتباط اثربخشی به صحبت کردن وگوش دادن به عنوان ابزارهایی بااهمیت یکسان می نگرد یعنی بحث دوطرفه به جای سخنگویی یک طرفه . درحقیقت دربسیاری ازسازمانها مدیریت سازمان بالاممکن است متعهد به برقراری ارتباطات باز وگسترده باشد ولی درانتقال این تعهد به مدیریت میانی وسرپرستان قصور ورزد به طور علمی ثابت شده که ارزش مصرف شده درهردقیقه برای گوش دادن به کلمات بیش ازحرف زدن است درحقیقت گوش دادن کاری مشکل تراست ازحرف زدن است یک بحث آزاد دوطرفه می تواند نقش مؤثری رادرموقعیت های گوناگون زندگی ازجمله درروابط خانوادگی ، روابط بین فرادستان وزیردستان ،زیرمجموعه ها مصاحبه ها،جلسات مهم بحث های گروهی وغیره ایفا می کند این فن رامی توان برای دست یابی به نتایج اثربخش حتی ازطریق شیوه های دیگرارتباطی از قبیل نوشتن ،تلفن کردن وغیره نیزبه کاربرد. موفقیت شمابه عنوان یک رهبربستگی به توانایی شمادر انجام دادن کارهابه وسیله افراد دارد که تنهابه خاطرخواست شمانباشد،بلکه به علت علاقه ای که درآنها به انجام کارایجاد شده انجام دهند. نیروی درون : موقعیت می توان اتمام کارباکیفیت بالاباشد ویاتجربه ای که درشماترکیبی ازاحساس انجام کار، سطح خوب واحساس غرورنسبت به انجام کاربه طریق صحیح بوجود بیاورد.فرد به منظورفراگیری خصوصیات موردنیازمی بایست بعضی ازباورهاومهارتهاراکسب کند تادانش رابه تجربه تبدیل کند فرد می بایست مهارتهای موردنیازحرفه ای راباشوق بی حدچه درمحل کاروچه درخارج ازآن باتمرین پرورش دهد تادرخون اوعجین گردد.شخص به منظورکسب مهارتهای موردنیازمی بایست نظم وترتیب درعادات روزانه، وقت شناسی وغیره رارعایت کند ازلحاظ فکری این عادات شامل سخت کوشی درکار نیروی تحرک وابتکارعمل ، طرزفکرمثبت وتعهد ازصمیم قلب است فردمی بایست به خداایمان داشته باشد وازارتکاب به گناه بترسد انکابه نفسی درصورت ایمان به قدرت برترآسان ترکیب می شود ضمیرروان بزرگترین دشمن بشر است ولی برگترین نیروبرای حفظ زندگی بشرنیزمی تواند باشد . هنرظریف مدیریت : آن دسته ازعادات خوب فیزیکی ونگرش های ذهنی منجربه احساسات خوب یامثبت می گردند که به توجه خودمنجربه یک حلقه صمیمی خانوادگی یک گروه متعهد درمحل کارویاحتی روابط پایداربا مشتری گردد بنابراین برای یک مدیرضروری است که احساسات همکاران زیردستان وفرادستان خود رادرک نموده ونسبت به آنهاهمدری نشان داده ودراحساست آنهاشریک باشد ظریف ترین نکته درمورد احساسات خوب وتشویش درهمه جای دنیاسادگی آن است هرکسی می تواند آن راداشته باشد وهمگی نیزبه آن نیازدارند پس باید دید چگونه یک مدیرمی توانداحساسات منفی خودرامهارکرده واحساسات مثبت راتوسعه دهد؟ متخصصان مدیریت سه اصل پذیرش تجزینه وتحلیل ونقلیل دادن راارائه نمودند. مدیریت با نوآوری : قابلیت انعطاف وپذیرش ایده های جدید، تمایل به دوری ازتعصب، ریسک نمودن واتکای به نفس با تهدیدهای ناشی ازانطباق گرایان روبه روشدن وتوانایی ارزشیابی عینی ازمشخصه های مهمی هستند که نوآوری رادرمدیریت ترویج می کنند محیطی که جستجورابرای یافتن ایده های نوفراهم می آورد و نیزدرهرسازمان اهمیت دارد. خلاقیت پیدایی وتولید یک اندیشه وفکرنواست درحالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه بوده وکلی وبه عبارت دیگرخلاقیت اشاره به قدرت ایجاداندیشه های نودارد ونوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکارنو وتازه است .مادردنیای دائم التغییرکنونی نیازبه مدیران ورهبرانی داریم که آینده نگربوده گرایش هاوجهت آنهاراتشخیص داده و برای همسفران خود الهام بخش باشند. مدریرت تغییر" حرکت همراه بازمان " باید درنظرداشت که تغییرفرد جدایی ناپذیراززندگی سازمانی است غالبأ سازمان توانایی تطبیق دادن شرایط خود باتغییرات ساختاری فرآیندی افراد وارزشهابدون ایجاد تغییرات قابل توجه اجتماعی رادارد برنامه ریزان ومجریان تغییربه ویژه تغییراستراتژیکی می بایست به الزامات منابع انسانی آگاهی داشته باشد سازمانهامشخصات مشابهی نظیرسیستم بیولوژیکی دارند وهرتغییرنیزموجب تغییردرکلیه سیستم فرعی می گردد دراین فضاست که رهبران فوق العاده ای که بتواند سازمان راازآسیبهای تحولات بنیانی هدایت کند اهمیت پیدا می کند. البته ایجاد تغییرخطرات خاص خودرا دارد معمولأ ایده های جدیدبامقاومت سطوح بالاوپایین مواجه می شود زیرااعتقاد دارند که ایده های جدید تنهاادامه ای از ایده های گذشته است وثانیأ ایجاد جاذبه برای مدت طولانی بسیارمشکل است. مدیریت اثربخش زمان معیاری برای سنجش موفقیت : مدیریت زمان به طورساده معنای حداکثربهرگیری ازهرروزکاری دراداره است متخصصان مدیریت ازیک دید تحلیلی دیگرمدیریت زمان رافرآیند بررسی نحوه استفاده اززمان شناسایی استفاده کننده هاوهدر دهندگان عمده زمان وپرورش عادت جدید شخصی ومدیریتی است. برنامه ریزی زمان باتعیین اهداف کوتاه مدت ودرازمدت روزانه تعیین اولویت وفهرست عنوان موارد وحذف آنهاپس ازپایان کاردریک کارگاه موارد زمان بعضی ازعوامل اتلاف زمان راتعیین کنند مدیراثربخش می داند که چگونه وقت خود راتنظیم کند او ابتدا اباید بداند که وقت اوصرف چه چیز می شود درتجزیه وتحلیل نهایی عادت به مدیریت اثربخشی زمان می تواند مدیران درجهت دست یابی به اهداف یاری رساند تابتوانند تعارض فشارعصبی وتنش راکاهش داده وبه یک سبک زندگی متعادل روی آورند. مدیریت همراه باشوخ طبیعی: غالبأ گفته شده مدیریت هم علم است وهم هنرشاید بتوان گفت که مدیریت باتعیین اهداف وبرنامه دقیق عملیاتی یک علم است ولی هنگام اداره افراد وبه دست آوردن نتایج مطلوب تبدیل به هنرمی گردد در بخش دوم شوخ طبعی درمدیریت نقش ویژه ای رابه عهده دارد وبه عنوان یک ابزارمهم ومفید درایجاد روابط بادیگران شناخته می شود درتجزیه وتحلیل نهایی می توان شوخ طبعی رابه طورانحصاری یک عکس العمل انسانی دانست وجودحس شوخ طبعی درمدیران سازمان می تواند دیدگاه اوراروشن تر کرده خلاقیت راترویج بخشند وظرفیت وتوانایی اورادر درک سریع افزایش دهدوعلاقه شدیدبه زندگی دراوایجادکند درحقیقت یک خنده ازته قلب به ورزش خانگی تشبیه شده همجواری گرم نه تنهامی تواند سلامت مدیران اجرایی رابلکه سلامت کل سازمان راحفظ کند جای تعجب نیست که شوخ طبعی رهبر سازمان همانند ضربان قلب نشان دهنده حیات سازمان است. مدیریت بایک رسالت "بیان فرهنگ سازمانی": هرسازمان ،زندگی ، فرهنگ ، ارزشهاوسنت های خاص خودرادارد که مبتنی برشأن تاریخ خوداست فرهنگ سازمانی حاکم رامی توان درلحظه ورود به مؤسسات وبرقراری ارتباط باکارکنان آن حس کرد این فرهنگ سازمانی مشخص است که تعالی عملکرد راحفظ کرده وخلاقیت راپرورش داده ونوآوری را الهام بخشیده بینش سازمانی رامی توان به عنوان امری که دلیل وجودی سازمان راازطریق مقصودو قلمروفعالیت وچهارچوب که روابط راتنظیم می کند وهمچنین باورهاوارزشها هنجارهاورسوم مشترک تشریح می کند . تعریف نمودکه جداازسیاست هاوسبکهای کارکردی می تواند پیوند نزدیک رابین افراد درسطوح مختلف سازمان هدایت کند تنهانیازمهم این است که فرهنگ سازمانی بازمان ازطریق ارزشهایی مجدد باورها، هنجارهاوارزشها حاکم درسایرتغییرنیازهاوشکل دهی مجدد به آنهاحرکت کند همچنین ازوظایف اولیه مدیران است که این نوع فرهنگ سازمانی که مؤسسه رابه سطوح بالاترازلحاظ عملکرد درپیشرفت سوق می دهد ترویج دهند. نحوه درمان یک بیماری رایج : حسادت شغلی خواه درخانواده ویامحل کارمی تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد ودرجات مختلفی بسته به نوع روابط داشته باشد حسادت شغلی دربین رهبران رده بالا ومدیران اجرایی درهرسازمان بسیارمتداول است دلایل حسادت شغلی عبارت است از: رقابت بی رحمانه ، جاه طلبی گسیخته، آرزوی ارتقاء مقام وجستجوی بی پایان برای موفقیت اجتماعی است یک دلیل مهم حسادت شغلی می تواند تمایل شدید فردبه تشکیل گروهی ازپیروان ودنباله روهای خودجهت ارضاء نفس خویش شود قابل پذیرش واقدام برانگیزترین رهبران گروه آنهایی هستند که درارزشیابی های خودواقع گرابوده وقضاوت های آنان برمبنای ارزشهابوده ویافتن آنها درزمانی که بقامناسب ومطلوب سازمان مورد نظراست. جنبه های گوناگون زندگی سازمانی : رهبرسازمان کسی است که سازمان رابه عنوان فردی فکورنوآور وبرانگیزننده ، اداره می کند. فرصت اعمال قدرت سازمانی هیجان شغلی بسیارزیاد وحس پایداررضایت شغلی راهمراه می آورد شایعه پراکنان سازمانی گروهی ازافراد هستندکه به هنگام گرایش رهبرسازمان به اشاعه خبرچینی افزایش می یابد. افراد خرابکار سازمانی سخن گفتن جهت ایجاد جرقه درشنوندگان وآتش زدن بجان آنهابطوری که منجربه پریشانی حال شود لذت می برند .تحقیرسازمانی ممکن است ناشی ازعواملی باشد چون حسادت چاپلوسی سوء استفاده شایعه پراکنی. سیستم اطلاعات مدیریت (mis) : دریک تجزیه وتحلیل می توان گفت که انتقاد سازنده شاخص واقعی برای ایجاد یکپارچگی وتعهد سازمانی است بنابراین گفته شده است که سه الف که عبارتست ازاحتیاط ، انحراف وارجحیت به ناحق همراه باقربانی کردن دیگران برای اداره کنندگان شرکت مطرح شده است هرگاه این سه عامل همراه باانگیزه خود خواهی مورداستفاده قرارگیرد منجربه ازهم پاشی سازمان می گردد درحقیقت دربعضی مواقع به اشتباه تصورمی شود که اگریک شیوه غلط انجام کاردرطی مدت زمان طولانی به کارگرفته شود خصوصیت غیرمشروع بودن خود راازدست می دهد یک روش غیراخلاقی هرگز نمی تواند منجربه نتایج صحیح شود حتی اگردرطولانی مدت هم مرسوم باشد همواره می بایست روشهای مورداستفاده قانونی واخلاقی باشد درتجزیه وتحلیل نهایی موفقیت صادقانه متعادل و متعهد گرایانه رهبری سازمان تنهاحاکی ازموفقیت فردی اونخواهد بود بلکه انعکاسی ازعملکرد کل سازمان است. مدیریت با ایجاد انگیزش: انگیزش به خلاف آنچه که تصور می شود یک فعالیت روزمره شامل سایت تنبیه وتشویق نیست ایجاد انگیزش دردیگران هم یک هنر است وهم یک علم وهم مهارتی که شامل دو عامل مهم به شرح ذیل است : 1- درک انگیزه اساسی افراد که موضوع تحریکات روحی وانگیزش است 2 برقراری ارتباط با افراد به طریق مناسب تا محرکات ارضاء کننده ای برای انگیزه های آنان فراهم شود بنابراین متخصصان مدیریت به طورمکرر اشاره با اثر پیگمالیون در مدیریت دارند به کارگرفتن شیوه های صحیح پی از یک ارزیابی درست از مجموعه نقاط قوت ضعف سابقه واخلاق کارکنان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا کارکنان نگرش مخصوص به خود را نسبت به مسائل دارا می باشند . هدف نهایی می بایست ایجاد یک فرهنگ جدید کاری باشد که در کارکنان انگیزه ایجاد کند تا به کار علاقه مند شوند همچنین صمیمیت وتعهد بیشتری را نسبت به اهداف سازمانی حس کنند ایجاد انگیزش که افراد می تواند هیجان انگیز چالش آورودارای پاداش باشد وجادوی ناشی ازآن نیز برای یک سازمان شکفتی به بار آمد. رهبری در مدیریت: دلایل اصلی مبنی بر ضرورت وجود رهبران 1- موفقیت با شکست یک گروه بستگی به کیفیت مدیران بالا دارد 2- ایجاد هدف ومقصود الهام هدایت توسط رهبران 3 – نیاز به رهبری برای حفظ مسیر کلی سازمان و جلوگیری ازانحراف شخصی در سازمان. درحقیقت ما نیاز به رهبرانی داریم تا فعالیت افراد رادر جهت مثبت هدایت کنند تفاوت های بین مدیرورهبر 1- مدیر اداره می کند رهبر نو آوری 2- مدیر رونوشت است رهبر اصل است 3- مدیر حفظ می کند رهبر توسعه می دهد 4- مدیر دیدگاه کوتاه مدت دارد ولی رهبر بلند مدت 5- مدیر تعلید می کند رهبر مبتکرات خصوصیات رهبر : روحیه ، صداقت ، راستگویی ، رکگویی ، ابتکار عمل ، شجاعت ، اعتماد به نفس ، مهم بودن ، اصالت ، کاردانی ، توانایی هماهنگی، کنجکاوی ، مشاور در نهایت توانایی برانگیختن احساسات الهام بخش راانجام کار پیش به سوی موفقیت: به طور کلی در میان عامه مردم وقتی فردی موفق نامیده می شود که مقدار قابل توجهی ثروت وبرتری اجتماعی دارد اما در حقیقت روابط سالم بین دنیای درونی وتجربه به دنیای خارج است وباید گفت عمل ونتیجه معیاری برای موفقیت انسان محسوب می شود.بنابراین چیزی که مهم است تمایل وعزم راسخ افراد جهت حصول موفقیت است جدا از پرداختهای روز افزون وبه کارگیری تکنیکها ونوآوریهای جدید علاقه مندی بیشتری برای کار ومدیریت مشارکتی واحترام قائل شدن برای افراد رده پایین به صورت ضرورت در آمده است برای رهبر سازمان نیز پذیرفتن این حقیقت الزامی است که اطر افیان او عامل مهمی در ارتقاء موفقیت شخصی او وهمچنین موفقیت سازمان به سطح وسیعتر به شمار می رود رهبر سازمان می بایست این گونه تغییرات وحقایق را به عنوان بخش از ماجراجویی که می توان درآن نقش مثبتی ایفا کرد بپذیرد مدیران موفق براین باورند که بیکار درگوشه ای نایستد وتلاش کنند تا چیزی اتفاق بیفتد این کار آسانی نیست ولی گوش به زنگ باش زیرا در یک اجتماع آزاد اگر حواس خود را جمع کنید به آنچه که می خواهید خواهید رسید همواره از خداوند برای نعمتهایی که به شما اعطاء نموده است سپاسگذار باشد. عنوان کتاب : الفبای مدیریت نویسندگان : دکتر قاسم انصاری رنانی - زهره دهدشتی خلاصه کننده : مصطفی روحی منبع: مدیریار
-
- 1
-
- مدیریت منابع انسانی
- مدیریت مشارکتی
-
(و 19 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- مدیریت منابع انسانی
- مدیریت مشارکتی
- مدیریت از طریق مصالحه
- مدیریت استراتژیک
- مدیریت با نوآوری
- مدیریت با ایجاد انگیزش
- مدیریت تغییر
- مدیریت زمان
- نیروی درون
- نگرش رابطه مداری
- هنر ظریف مدیریت
- وظیفه مداری
- کتاب الفبای مدیریت
- پیگمالیون
- الفبای مدیریت
- ارتباطات سازمانی
- اصول اخلاقی در مدیریت
- خلاصه کتاب الفبای مدیریت
- رهبری در مدیریت
- روابط انسانی
- سیستم اطلاعات مدیریت
-
یافتن راهی برای مدیریت زمان بهطور دقیق به خود افراد بستگی دارد. افرادی که برنامه زندگیشان از نظم برخوردار نیست، اغلب روزهایی ناراحتکننده دارند و ادعا میکنند که نمیتوانند به هیچ یک از کارهایشان برسند. آنها گمان میکنند که همه کارهایشان به یک اندازه مهم هستند. اما برای حل این مشکل میتوان به قانونی توجه کرد که میگوید 80درصد نتایج بهطور معمول از 20درصد کارها به دست میآیند و این در حالی است که 80درصد کارها فقط 20درصد نتایج را به خود اختصاص میدهند. افرادی که نمیتوانند به خوبی زمانشان را مدیریت کنند را میتوان از این نشانهها شناخت: «عجله و دوندگی زیاد، تاخیر داشتن همیشگی، رنجش و خشم زیاد، سستی در انجام کار، به تاخیر انداختن کارها و نداشتن جرات و جسارت.» برای بهبود وضعیت مدیریت زمان باید با توجه به اولویت کارها تشخیص داد که ابتدا باید چه کاری را انجام داد. البته اصل اساسی در مدیریت زمان آن است که مشخص شود در زندگی چه اهداف و ارزشهایی دارید و آنگاه به بهترین نحو از وقت خود استفاده کنید تا به آنها برسید. ارزشها به شما کمک میکنند تا تعیین کنید چه چیزی در زندگی به واقع برایتان مهم است. بعضی ارزشهای مهم عبارتاند از: «امنیت مالی، شغل مناسب، دوستان باوفا، ارتباطات خوب، تناسب اندام، زندگی خانوادگی خوب و… . پس از تعیین ارزشها و اهداف خود، باید فعالیتهایی را که در جهت اهداف شما نیستند به تدریج از دور خارج کنید. این فرآیند نیازمند آن است که نگرشها و رفتارهای جدیدی در پیش بگیرید و با مانعهای تغییر «مانند نداشتن جرات و جسارت» مقابله کنید. گام بعدی این است که ببینید چگونه وقت خود را صرف انجام اولویتها کنید. برای این منظور میتوانید جدول زمانی برای خود تعیین و برنامههایتان را براساس اولویت طبقهبندی کنید. البته واضح است که نمیتوانید به همه کارهای مهمتان در یک زمان رسیدگی کنید. اما با مشخص کردن زمان دقیق اجرای آنها آرامش بیشتری به دست میآورید و خیالتان کمی راحتتر میشود. اگر هم کاری خیلی پیچیده است، انجام آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و برای هر بخش مهلت خاصی درنظر بگیرید. اگر کاری خیلی پیچیده است، انجام آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و برای هر بخش مهلت خاصی درنظر بگیرید اگر سیستم جدید مدیریت زمانی شما خوب کار کند باید شاهد پیشرفتهای زیادی مانند کسب انرژی بیشتر، اشتیاق و قاطعیت بیشتر و افزایش اعتماد به نفس باشید. به علاوه حالا دیگر باید هر روز برای انجام دادن مهمترین فعالیتهایتان به اندازه کافی وقت داشته باشید. توجه داشته باشید مدیریت و مهار صحیح زمان به این معنا نیست که برای هر ثانیه از روزتان برنامهای داشته باشید، بلکه به این معناست که بیشتر وقت خود را به دستیابی به اهدافتان اختصاص دهید. و بهتر است برای کسب نتیجهی بهتر بهطور روزانه بر کار خود نظارت داشته باشید. اما برای انجام هرچه بهتر مدیریت زمان چند ویژگی مورد نیاز است: پشتکار کافی برای داشتن برنامهریزی بهتر و بهرهمندی بیشتر از آن باید پشتکار داشت و زود خسته نشد. در واقع اگر میخواهید در زندگی خود تغییر ایجاد کنید یا به هدفی برسید، پشتکار و مداومت داشتن ضروری است. دست روی دست گذاشتن و انفعال باعث ایجاد تصور تاریکی از آینده میشود و در نتیجه سکونی که در زندگی هست و دوست داریم تغییر کند، به جای خود باقی میماند. اما باید صبور بود و در فرایند تغییر، استقامت داشت. قاطعیت یکی از راههای رسیدن به موفقیت و پذیرفتن تغییر برای بهبود شرایط این است که قاطعانه خواهان آن باشید. با وجود قاطعیت امکان پیروزی بیشتر است. البته با شروع قاطع بودن ممکن است در ابتدا روابط خانوادگی یا شغلیتان با مشکلاتی مواجه شود اما کمکم خودتان و دیگران به این شرایط جدید عادت میکنید و احساس بهتری را تجربه خواهید کرد. قاطعیت به شما کمک میکند که بتوانید بیشتر مواقع آنچه را که میخواهید به دست آورید و از آنچه دوست ندارید اجتناب کنید، هرچند که این رفتار، شما را بهتر جلوه نمیدهد، اما خودتان میتوانید احساس بهتری داشته باشید. مانعهای قاطعیت برخی عاملها مانعی برای قاطعبودن هستند مثل ترس از عدم موفقیت که اعتماد به نفس را از بین میبرد. ترس از طردشدن نیز مانع دیگری برای نداشتن قاطعیت است. هنگامی که میترسیم دیگران ما راطرد کنند و تنها بمانیم به این معنی است که نمیتوانیم مدیریت درستی بر موقعیت خود داشته باشیم و گاهی برای اینکه تنها نمانیم به ماندن در ارتباطی که انرژی زیادی از ما میگیرد، ادامه میدهیم. اما اگر بتوانیم قاطعانه موضع خودمان را مشخص کنیم، بیشتر میتوانیم از وقتمان استفاده کنیم و آن را بیهوده از دست ندهیم. از دیگر مانعهای قاطعیت میتوان به احساس گناه، ترس از اذیتکردن دیگران، ترس از شکست خوردن و موردهایی از این نوع اشاره داشت. یادگیری قاطعیت برای یادگیری قاطعیت و به کاربردن آن در زندگی، نخست مواردی را که در آن مشکل دارید یا نمیتوانید در روابط خود موفق باشید، شناسایی کنید. برای تغییر اهدافی را تعیین کنید و بعد نحوه عملکرد خود را در آن حیطهها ارزیابی کنید. برای مثال فرض کنید به یکی از دوستانتان قرض دادهاید، اما او پول شما را پس نمیدهد. شما هم بهخاطر اعتراض نکردن و نداشتن قاطعیت در این زمینه از دست خود ناراحت میشوید و بعد که نمیتوانید ناراحتی خود را کنترل کنید، عصبانی میشوید و سپس بهخاطر بروز عصبانیت زیاد خود، احساس گناه میکنید. بدین ترتیب به حالت غیرقاطعانه خود برمیگردید و همین موضوع باعث میشود که در بیان درخواست خود بیمیلی بیشتری پیدا کنید. در واقع شما نگران این هستید که اگر پول خود را از دوستتان مطالبه کنید، عصبانی شود و این شما را ناراحت میکند. درست است که ممکن است عصبانی شدن دوستتان برای شما ناخوشآیند باشد، ولی قابل تحمل است. بنابراین باید بتوانید با قاطعیت خواسته خود را مطرح کنید. اما بهطور معمول از این کار میترسید، ترس از طردشدن، احساس گناه، خشم و… برای کاهش حساسیت افراد در مقابل ترسهایی که در بعضی از موقعیتهای اجتماعی ایجاد میشود میتوان با تمرین آنها را از بین برد. اینگونه ترسها در اثر رویارویی تدریجی با موقعیتهای ترسناک کاهش مییابند و اعتماد به نفس و شعور اجتماعی فرد متناسب با آن افزایش مییابد. رفتار قاطعانه به شما کمک میکند تا به گونهای رفتار کنید که نحوه برخورد دیگران با شما تغییر کند و آنها تحت تاثیر شما قرار گیرند. رفتار ظاهری شما آثار درونی مهمی هم دربردارد، یعنی طرز فکر و احساس ما در رابطه با خودمان تغییر میکند. در واقع ما نهتنها از طریق رفتارمان به دیگران نشان میدهیم که انتظار داریم با ما بهعنوان یک آدم ارزشمند رفتار کنند، بلکه نگرش خود را نیز درباره شخصیت خود و اینکه قادر به انجام چه کارهایی هستیم تغییر میدهیم. برای کسب قاطعیت باید به نکتههایی توجه داشت که بهعنوان مثال میتوان به این موردها اشاره کرد: نخست با توجه کامل به طرف مقابل، توجه کامل او را نیز برانگیزید. برای طرف مقابل خود بهطور کامل و مشخص بیان کنید که بهطور دقیق از چه رفتار او ناراحت هستید. البته سعی کنید بهطور خلاصه حرف بزنید زیرا در غیر این صورت ممکن است توجه طرف مقابل شما منحرف شود. سعی کنید احساسات سودمند خود را برای طرف مقابل بیان کنید. اگر از همسر یا دوستتان دلخوری دارید حتمن آن را با او در میان بگذارید. و در نظر داشته باشیدکه عصبانیت و حسادت، تلاشهای شما را برای داشتن اعتماد به نفس و قاطعبودن تضعیف میکنند. همیشه اولویتهای خود را برای طرف مقابل مشخص کنید و از او بخواهید که به خواست شما احترام بگذارد. هنگامی که با قاطعیت حرفتان را زدید، به دقت به جواب طرف مقابل گوش دهید. البته اگر با نظر او مخالفتی دارید حتمن به او بگویید. هیچگاه خود را نیازمند تایید و رضایت دیگران نکنید زیرا در غیر این صورت تحمل شنیدن انتقاد از دیگران برای شما بسیار سخت خواهد شد همچنین هرکار دیگری را که فکر میکنید به بهبود ارتباط شما کمک میکند، انجام دهید. از طرف مقابل هم بخواهید بگوید که دوست دارد واکنش شما هنگام بروز مشکلات چگونه باشد. اما فراموش نکنید هنگامی که مشکل خود را با دیگران مطرح میکنید و از آنها انتظار دارید که به خواست شما توجه کنند، خودتان هم باید در مواجهه با انتقاد دیگران منطقی رفتار کنید و نظرات دیگران را بشنوید و به آنها احترام بگذارید. انتقاد ممکن است درست روی نقطه ضعف شما دست بگذارد و احتمالن به همین دلیل از شنیدن آن برنجید و آزردهخاطر شوید. برای اینکه بتوانید به تدریج با شنیدن انتقاد کنار بیایید و با مطرح شدن مواردی مشابه، عصبانی نشوید و زود از کوره در نروید، در برابر آن مقاومت کنید. نگذارید اعتماد به نفس شما با شنیدن انتقاد دیگران کاهش یابد. هیچوقت شخصیت خود را زیر سوال نبرید، بلکه فقط اعمال و خصوصیات خود را ارزیابی کنید. برخورد صحیح با انتقاد و واکنش سازنده در برابر آن باعث افزایش اعتماد به نفس شما میشود. و آخرین نکته این که هیچگاه خود را نیازمند تایید و رضایت دیگران نکنید زیرا در غیر این صورت تحمل شنیدن انتقاد از دیگران برای شما بسیار سخت خواهد شد. اگر کسی از شما انتقاد میکند به این معنا نیست که حتمن اشتباهی مرتکب شدهاید. سعی کنید با قاطعیت و اعتماد به نفس زیاد نظر خود را اعلام کنید. از دیگران نیز بخواهید نظرشان را بدون هیچگونه تعصبی مطرح کنند و سپس اگر لازم بود، تغییرات لازم در خود به وجود آورید. خوب به این ترتیب میبینید که با افزودن اندکی چاشنی قاطعیت به شخصیتتان قادر خواهید بود در مدیریت کردن زمان، بسیاری از کارهای غیرضروری را از دور خارج کنید و به اولویتها بپردازید.
-
راههاي مختلفي براي بيان درك ما از زمان وجود دارد. براي قرنها مردم از حركت ماه، ساعت آفتابي، اذان، زنگ كليسا براي تنظيم برنامه زماني روزانه خود استفاده كردند تا اينكه در قرن دوازدهم راهبان كاتوليك ساعتهايي را براي تنظيم فعاليتهاي خود ساختند. در طول تاريخ تمدنها به زمان و ابعاد آن توجه داشتهاند و اين توجه در اين دوران نيز وجود دارد و عباراتي مانند «وقت طلاست» گوياي اين توجه است. جوامع امروزي جوامعي هستند كه در آنها تعداد ساعات كافي در طول روز وجود ندارد. فناوريهاي نو محيطي فراهم آوردهاند كه تقريباً در مدت زمان كم ميتوان به خيلي از اطلاعات دسترسي پيدا كرد و خيلي كارها را سريعتر و آسانتر انجام داد اما تمايل به سريعتر انجام دادن كارها و بيشتر كار انجام دادن روز به روز بيشتر ميشود. اين رويكرد كه همواره با بشر همراه بوده است اين احساس را براي او به وجود آورده است كه از زمان عقب ميماند و نميتواند از آن به صورت مؤثر بهره گيرد. تاريخ به ما ميگويد كه مديريت ضعيف زمان يك مسئله قديمي است، مسئلهاي است كه فناوري آن را به وجود نياورده است و آن را نميتواند حل كند. در شرايطي كه ابزار بيشتري براي مديريت زمان در اختيار داريم و فرايندهاي اداري، كمتر درپيچ و تاب تشريفات اداري و كاغذ بازي گم ميشوند، مديريت ضعيف زمان را كمتر ميتوان مخفي كرد. مديريت زمان موضوعي است كه همه ما، چه در زندگي شخصي و چه در زندگي حرفهاي، نياز داريم با آن روبرو شويم تا در زندگي موفق شويم. در ادامه در مورد وجوه مختلف مديريت زمان صحبت ميكنيم. ابتدا نگاهي به اصول عمومي مديريت زمان خواهيم داشت. توجه به اين اصول كمك ميكند كه درك بهتري از مفهوم مديريت زمان داشته باشيم و پيشنهادهايي ارائه ميكند كه ميتوانيد آنها را در حوزههاي مديريت زمان در زندگي خود به كار بريد. پس از ارائه رهنمودهاي عمومي، به حوزههاي مديريت زمان به صورت دقيقتر خواهيم پرداخت. ابتدا راجع به مديريت زمان در زندگي شخصي ميپردازيم و سپس مديريت زمان را در حوزه كسب و كار مدنظر قرار ميدهيم
- 14 پاسخ
-
- 1
-
- مقاله صنایعی
- مهندسی صنایع
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :