.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 املام که همیشه 19 یا 20 بوده ولی قویترین درسم عربی بوده تنها درسی که تو کنکور 100 زدم هم عربی بود آفرین مهلبان:hapydancsmil: منم عاشق عربی بودم:hapydancsmil: متاسفانه تا سوم راهنمایی هم معدلم بیس بود..:hapydancsmil: اما بعد دیگه تنزل کرد الان تو دانشگاه که همیشه در لبه تیز مشروطی راه میرم:hapydancsmil:
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من بالاترين درصدي كه تو كنكور زدم شيمي و فيزيك بود 92 درصد/ چقد بود معصومه:hapydancsmil: آبلین آبلین:hapydancsmil:
masi eng 47044 مالک ارسال شده در 12 مرداد، 2015 چقد بود معصومه:hapydancsmil:آبلین آبلین:hapydancsmil: من سال دوم درصدام بالا بود.. داستان داشتم سر رتبه ام .. و غيره بماند انشالله در يكي از ميتينگها تعريف ميكنم. كه ببينيد چقدر من شانسم خوب بوده...
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من از عربییییییییییییییییییییی متنفرمممممممممممممم..........................عشق من ریاضیییییییییییی........
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من سال دوم درصدام بالا بود.. داستان داشتم سر رتبه ام .. و غيره بماند انشالله در يكي از ميتينگها تعريف ميكنم. كه ببينيد چقدر من شانسم خوب بوده... ای جونم..این دفعه که اصن نتونستیم باهم صحبت کنیم:hapydancsmil:
masi eng 47044 مالک ارسال شده در 12 مرداد، 2015 ای جونم..این دفعه که اصن نتونستیم باهم صحبت کنیم:hapydancsmil: اره خدايي. يه جورايي مثل خواب بود اون روز برام.. نميدونم چرا.. قشنگ دل سير باهم ديگه حرف نزديم.. خودمم اوكي نبودم البته.. ايشالله ميتينگ بعد اگه عمري بود ميتركونيم..
.sOuDeH. 16059 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 اره خدايي. يه جورايي مثل خواب بود اون روز برام.. نميدونم چرا.. قشنگ دل سير باهم ديگه حرف نزديم.. خودمم اوكي نبودم البته.. ايشالله ميتينگ بعد اگه عمري بود ميتركونيم.. ای جان......حتما حتما:hapydancsmil: ایشالا
آرتاش 33340 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من از همون اول ابتدایی روشم این بود که یه بار بخون خوب بخون یعنی فقط یه بار میخوندم میرفتم امتحان الانشم همینجوریم نمره هامم الف میشن امااااا تا سوم چهارم ابتدایی املاهام اکثرا 18 میشدن چون دو سه تا کلمه بود اونارو همیشه اشتباه مینوشتممعمولا دلیلشم این بود که از همون اول عادت نداشتم زیاد سر امتحان بشینم و زود زود مینوشتم اما چون املا رو خود معلم میگفت حوصله ام سر میرفت بیشتر مدادو نیگا میکردم تا نوشته موواس همین شد و شود مینوشتم در عوض عاشق ریاضیم الانشم هندسه و دیفرانسیل و... یادمه یادش بخیر یه بارم دوم ابتدایی که بودم از همن اشتباها انجام دادم املام شد 17چون خواهرمم همون مدرسه بود من دوم ابتدایی اونم چهارم اغا گفتم چیکار کنم چیکار نکنم یه همسایه داشتیم خیلی مهربون بود بهش میگفتم عمه پسرش هم سن من بود با اون میرفتیم مدرسه میومدیم خلاصه اون منو دید گفت دوتا از ورق های دفترتو بچسبون بهم من باهوشم به حرفش گوش دادم با چسب نواری چسبوندم بهم که مثلا من املا نداشتم رفتم خونه دفترمو که دیدن فهمیدن اما به روم نیاوردن بعدش مامانم نصیحتم کرد و گفت نترسم وقتی کم میگیرم منم درسته فسقلی بودم ااما اونقدر به غرورم برخورده بودکه دستم رو شده هیچی دیگه یه چند روز دپرس بودم بعدش تا الان از این کارا نکردمجالبم اینه اصلا تو خونه تنبیه نمیکردن نمیدونم با چه عقلی اون کارو انجام دادم
saba mn 20993 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من زیر 17 نشده بود کلا من تقلب میرسونم ولی اگه کسی بخواد تقلب بهم برسون لو میرم یادمه ترم دو کارشناسی دوستم برگشو داد جوابا رو واسش رو برگه سوالا نوشتم بهش دادم
RAPUNZEL 10430 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 املام خوب بود .... 18-19-20 ریاضی و فیزیکم در دوران مدرسه افتضاح بود ... :icon_pf (34): علوم و زیست و اینا یادم نمیاد زیر 20 شده باشم ولی ریاضی عوضش تک هم شدم تا دلت بخواد ... بهترین نمره ریاضیم فک کنم 17 بود که تازه تفاوت تدریس یک استاد با یک معلم رو بهم نشون داد ... تازه داشتم به ریاضی علاقه مند میشدم اما دیر بود همش 6 واحد ریاضی دوران کارشناسی پاس کردم
VINA 31339 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 دوره ابتدایی 20 یا 19 بود دوره راهنمایی کتاب باز میکردیم زیر میز...میخوند از رو همون نگاه میکردیم میزدیم من فقط تو مدرسه یبار جدول ضرب شدم 7 یبارم هندسه رو شدم 9 یا 10:ws3:
VINA 31339 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 یه بار املا شدم 12 فک کنم :|کلاس اول بودم همیشه تمام نمراتم 20 بود 19 هم نداشتم. مریض بودم دو روز نرفتم مدرسه بعد معلم گفت دفتراتون در بیارید املا هرچی به ض بود رو من ز نوشتم. مریض رو مریز نوشتم:| معلم هم همه مریض هارو غلط گرفت یکی نبود بهش بگه زن حسابی:| (معلم کلاس اول زن بود) خب مریض یه کلمه ست هرچندتا هم غلط بنویسی یه غلط حساب میشه داد بهم 12:| دنیا رو سرم خراب شد حالا چطور برم خونه؟ گفتن چرا انقدر درست بد شده باید بری تو زیر زمین(همون سنگر های زمان جنگ) گفتم شانس گند منو ببین همه یه عمر صفر میگیرن کاریشون ندارن من یه بار اینجوری شدم ببین چی میخوان به سرم بیارن. آقا سیل اشک از چشمام رووووون شد اصن یه وضعی:| برگشتم خونه تو راه گفتم برگه املا رو پاره میکنم میگم ملا نداشتیم وسط راه پاره ش کردم انداختم تو سطل آشغال جلوی یه خونه (اون موقع سطل آشغالا همین قوطی حلبی های 18 کیلویی روغن بود) برگشتم خونه مامانم گفت چرا رنگت پریده چشماتم قرمزه:| گفتم هیچی نیست رفتم نشستم گوشه حوض( یادش بخیر وسط حیاطمون یه حوض آبی بود ) یکم از شیرش آب خوردم رفتم تو تو اتاق که اون سمت خونه بود دور تا دور حیاطمون اتاق بود. کیفمو پرت کردم یه گوشه اومدم رو سکو نشستم پامو انداختم بین نرده ها آسمونو نگاه میکردم. یهو دیدم یکی بالا سرمه مامانم گفت خسته ای؟ گفتم نه گفت املا چند شدی گفتم املا نداشتیم امروز گفت: باشه و رفت. بعد چشامو بستم و زیر آفتاب خوابیدم:| حس کردم آبرا اومدن جلو آفتاب آخه دیگه شدت نورش تو چشم نمیزد:| چشامو باز کردم دیدیم مامانمه:| گفت 12 شدی آره؟ گفتم : نه(خدایا این از کجا فهمید) تا خواستم در برم دیدم نمیتونم چون پاهام بین میله ها بود گیر افتادم گفتم مامان بخدا ض رو بلد نبودم همش اونو غلط داشتم گفت برگه ت کجاس گفتم پاره کردم نبینی:| گفت اگه تا 5 دقیقه دیگه نیاریش دیگه حسابت با کرام الکاتبینه مثل جت دویدم رفتم تو سطل آشغالو نگاه کنم دیدم یکی میگه بچه جون چیزی میخوای تو آشغالا:| خلاصه با هزار بدبختی بردمش خونه و چسپ زدم. فرداش رفتم مدرسه دیدم مدیر گفت ناصر بیاد دفتر گفت باید بندازیمت تو سنگر تا اونجا مارها بخورنت گفتم خانوم مدیر ببخشید. تورو خدااااااااااااا سنگر نهههههههههه داداشم دو سال از من بزرگتر بود و فوق العاده شیطون کل مدرسه از دستش عاصی بودن دیدم اونم آوردن دفتر :| هی میخندید نگو با کشیده زده تو صورت ناظم:| انداختنش تو سنگر (اولین نفری بود تو کل اون سالها انداختنش تو سنگر همه رو فقط میترسوندن) من رفتم تو کلاس نشستم و خدارو شکر میکردم که منو ننداختن تو سنگر مارا بخورنم ولی میگفتم داداشمو بخورن چی:| زنگ دوم آوردنش بیرون اومد دم کلاس گفت ناصر بیا بیرون رفتم بیرون دیدم جیباش پر پاکن و مداد و تراشه:)) گفت از این به بعد همیشه میرم تو سنگر اون ته ته های سنگر پر لوازم تحریره از اون روز به بعد قبح سنگر شکست و همه واسه ایکه بندازنشون تو سنگر سر و دست یشکستن یادش بخیر:| چقدر طولانی شد نوشته م:icon_pf (34): منم همیشه فکر میکردم موش داره انباری؛ گازمون میگره
دختر باران 18625 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 کلا منم بچه درسخون بودم.از اونا که همش ردیف اول میشینن و دستشون بالاس برا درس جواب دادن حالم از خودم بهم خورد الان:84eb3ampc0vsywihe0i املام خیلی عالی بود.اما امان از انشاء خاطره دارم از انشا هر دفه یادش میفتم از خجالت سرخ میشم
Mohammad1675 4635 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من سوم راهنمايي.. املامو شدم 7.. بخاطر كلمه خويش/ كه سيزده تا خيش نوشته بودم.. اون زمان براي يه كلمه مشابه هم غلط املايي ميگرفتن مثل الان نيست كه.. بچه غلطم مينويسه براي علاقه مند كردن دانش اموز ازش غلط املايي نميگيرن.. و من املامو با تك ماده شدم 10.. خانم قصابان.. اولين معلم دماغ عملي مونم بود پر مدعاااا.. ولي تمام درسام 18 بوداااا.. املا نميدونم چرا اينجوري شد.. من تنها درسی که همیشه نمره بالای 18 میگرفتم املا بود
mohitzist iran 2176 ارسال شده در 12 مرداد، 2015 من همیشه 20 میگرفتم:icon_pf (34)::icon_pf (34): یه بار کلاس سوم ابتدایی 19.75 شدم اینقدر اشک ریختم که تا 2 روز چشام باز نمیشد روم به دیوار که همچین آدمی بودم:icon_pf (34)::icon_pf (34):
ارسال های توصیه شده