Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۹ من نمی دانستم... که سر انجام چه آید به سرم؟ تو مرا خوب نگر... شاید اینبار ببینی که تورا منتظرم! 4 لینک به دیدگاه
اذین25 1494 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من از این فاصــــــــــــــله ها دلگیرم بی تو اینجا چه غریبانه شبــی میمیرم ساعت گریه و غم هیچ نمیخوابد و من در الفبِِــای زمان خسته ی این تقــدیرم 5 لینک به دیدگاه
اذین25 1494 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ يادته وقتي به من رسيدي پاييز بودي ؟ مث شعراي خودم زرد و غم انگيز بودي؟ غصه داشتن چشمات اما ساده و صاف بودن ! حرفايي كه ميزدي روشن و شفاف بودن دلامون روزي هزار بار واسه هم تنگ بودن. وقت ديدن گون ها قرمز كم رنگ بودن ... كو دو تا پرنده كه عاشق و ديوونه بودن؟ واسه پيش هم بودن همش توي خونه بودن؟ چي شد هديه ي پاييزي من بهار شدي؟ يكي پيدا شد واست يار بشه و تو يار شدي؟ كجا رفت اون همه مهربونيا؟ حسودنيا؟ زير چشم من و تو آرزوها كبوديا كجا رفت اون همه شعر پر اسم مهسات؟ من كجا دير رسيدم واسه تكوندن غمات؟ بگو من كجاي عاشقي خطا كرده بودم؟ به جز اين بود كه همش واست دعا كرده بودم؟ چه كنم شبا كه سر و صداها كم ميشه بيشتر از روزا دلم برات تنگ ميشه.. 2 لینک به دیدگاه
اذین25 1494 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ روی دست شب مانده ام منی که تو روی دستم مانده ای ...! شانه های شب می شکند آخر ...!! 5 لینک به دیدگاه
اذین25 1494 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ دیگر حتی فاصله هم رنگی از سراپرده ی خیالت ندارد چه کنم؟ با تویی که در منی و منی که در تو نیستم تویی که با من نبودی و منی که با هر نفسی با تو بوده ام کاش فاصله ای نبود یا که نه ـ رنگی از تو برایش بود آه که دیگر فاصله ها هم رنگ باخته اند ... 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ موضوع رسيدن نيست ! ما هزار سال پيش از آنكه خورشيد كوله بارش را به آسمان ببرد به هم رسيده ايم ! حالا … خدا پشيمان است ! كاري نمي توان كرد ...! 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ شايد تو سکوت ميان کلامم باشي ديده نميشوي اما من، تو را احساس ميکنم شايد تو هياهوي قلبم باشي شنيده نميشوي اما من، تو را نفس ميکشم 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ با مردم این زمانه سلامی و والسلام تا گفته ای غلام توام... میفروشنت! 1 لینک به دیدگاه
//\// 1806 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 دی، ۱۳۸۹ من از این فاصله ها دلگیرم بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد و من در الفبای زمان خسته این تقدیرم سالی ست که میخواهم از اینجا بروم ولی افسوس که در قلب زمین زنجیرم در غم عشق ندانسته خویش روی سجاده احساس تو جان می گیرم ... ! 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۸۹ همیشه فاصله ای هست ... اگر چه منحنی آب بالش خوبی است برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر همیشه فاصله ای هست دچار باید بود... 3 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۸۹ اما ... اینجا که رسیدی ... پلک نزن محبوب من! زندگی ام مردد می ماند میان شب و روز!! 14 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دور باش اما نزدیک ! من از نزدیک بودنهای دور می ترسم ... 16 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ آنچنان هم که می گويند دور نيستی گاهي چنان به من نزديكي و گاهي چنان دور كه محو بودنم در تو عجيب نيست از دلم تا دلت راهي نيست... تو مرا بخواه ... تا بداني فاصله ها بي معني است ! 6 لینک به دیدگاه
Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ امروز هم بی تـو گذشت هنوز دير نشده، راه بازگشت هميشه كوتاه تر است ... 10 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۰ همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود! 10 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۰ کاش می دانستی چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست تازه خواهی فهمید مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست... 6 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۰ ساعتها را جلو می کشند وقت ِ شرعی ِ چشمانت زودتر از راه خواهد رسید رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت ربّنا لااقل آتنا...! 7 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۰ جـا پای فاصلـه ها محکمتـــر میشود هر چه بیشتر درگیــر تـو میشوم...! 8 لینک به دیدگاه
shamim _ thr 505 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۱ برای رسیدن به تو پا پیش گذاشتم خودم را قسمت كردم تو را سهم تمام رویاهایم كردم انصاف نبود تو كه میدانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میكنم پس چرا زودتر از تكه تكه شدنم جوابم نكردی برای خداحافظی خیلی دیر بود خیلی دیر 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ فاصله را تو یادم دادی وقتی با لبخند دور شدی از من عکاس بهتر از ما فاصله را میفهمید تو در عکس نیستی فاصله یعنی تو تو.... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده