رفتن به مطلب

مرگ!!!!!


am in

میترسین؟؟؟؟/  

16 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. میترسین؟؟؟؟/



ارسال های توصیه شده

خوب من میخوام بدونم چرا بعضیا از مرگ میترسن (این بعضیا همچین کم هم نیستنا!!!!)!!!!!!

 

مگه غیر اینه که از شر این دنیای چرت و پر کثافت و خیانت راحت میشیم؟؟؟؟؟

  • Like 16
لینک به دیدگاه

شاید می ترسن چون به بخشنده بودن خدا شک دارن!

اما من خدا رو دوست دارم و به رحمتش امیدوار...:ws37:

البته سعی میکنم حق الناس و رعایت کنماااا....که به نظرم مهمه!!:w16:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

من اصلا نمیترسم :icon_redface::banel_smiley_4:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من علاوه بر ترسیدن دروغ هم میگم:Ghelyon::Ghelyon::whistle:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
من از خود مرگ نمیترسم

اما از این میترسم گناهی کرده باشم و اون دنیا جوابشو باید بدم

 

من اصلا نمیترسم :icon_redface::banel_smiley_4:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من علاوه بر ترسیدن دروغ هم میگم:ghelyon::ghelyon::whistle:

 

شاید می ترسن چون به بخشنده بودن خدا شک دارن!

اما من خدا رو دوست دارم و به رحمتش امیدوار...:ws37:

البته سعی میکنم حق الناس و رعایت کنماااا....که به نظرم مهمه!!:w16:

 

خوب شما فقط سعی کنین حق کسی به گردنتون نباشه (چه مادی چه معنوی)

وگرنه خدا انقد بیکار نی که بشینه نماز و روزتون رو حساب کتاب کنه!!!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

به نظره منم ترس نداره!

چیه خب؟

یه تجربه است دیگه!

مثل تولد...

اینا تجربه هایی هستن که فقط یکبار برامون اتفاق میوفته!

 

 

خیلی تفاوتی نداره, داره؟

 

 

 

البته همه چیش بستگی به اعماله خوده انسان داره.

چه حق الله (خیلیا ممکنه اینو قبول نداشته باشن البته) و چه حق الناس (خیلیا هم ممکنه اینو رعایت نکنن تو زندگی)...

اگه ایندو تا حق رو تو دوران زندگی خوب انجام دادی, چه ترسی از مرگ میتونی داشته باشی؟

 

 

 

 

 

یه چیزه دیگه اینکه, خیلی از کسایی که میترسن بخاطر تعلقات و وابستگیاشون به دنیاست که میترسن... میترسن ازینکه اینهمه طمع و حرصی که تو دنیا داشتن رو باید بذارن و برن!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه, ما که نمیترسیم!:banel_smiley_4:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خوب شما فقط سعی کنین حق کسی به گردنتون نباشه (چه مادی چه معنوی)

 

وگرنه خدا انقد بیکار نی که بشینه نماز و روزتون رو حساب کتاب کنه!!!!!

نه دیگه!!! :ws46:

اگه قرار نبود حساب کنه چرا اصلا گذاشت؟:ws52:

اما رو حق الناس سخت گیر تره!!!:w16:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من نمیترسم

فقط...

از اینکه خانوادم بعدش چی میکشن میترسم:ws54:

یعنی چی میکشن؟:shame:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سیگار؟قلیون؟...:ws38:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چرا امشب همه فکر میکنند با مزه شدند؟:ws52:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خوب من میخوام بدونم چرا بعضیا از مرگ میترسن (این بعضیا همچین کم هم نیستنا!!!!)!!!!!!

 

مگه غیر اینه که از شر این دنیای چرت و پر کثافت و خیانت راحت میشیم؟؟؟؟؟

 

اولندش چه قزه شوما خوش خطی.....:girl_blush2:

 

 

نمیدونم....:JC_thinking:من به این موضوع خیلی فک میکنم.....:JC_thinking:فقط نماز و روزه نیس که.....:ws37:

 

من سعی میکنم اخلاقیات و انسانیت و رعایت کنم.... :girl_yes2:اگه همیشه هواسم به کارام تو این دنیا باشه احساس میکنم راحت تر میتونه اینجارو ترک کنم....(شعار نمیدما ...:ws46:.خیلی اوقات منم گند میزنم.....:banel_smiley_4::icon_pf (34):)

نه نمیترسم.....:viannen_38:خیلی اوقات هم ازش میخوام زودتر مرگمو برسونه:banel_smiley_4:(مواقعی که شاکی و اینجوری ام:w74:) ......اما وختی میشینم با خودم فک میکنم میبینم یه سری کارا هست که باید بکنم و دلم میخواد حتما بهشون برسم:girl_in_dreams: و شیرینیشونو حس کنم...اون وخ به خدا میگم غلط کردم مهلت بده.....:banel_smiley_52: :banel_smiley_52:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

 

اولندش چه قزه شوما خوش خطی.....:girl_blush2:

 

 

نمیدونم....:JC_thinking:من به این موضوع خیلی فک میکنم.....:JC_thinking:فقط نماز و روزه نیس که.....:ws37:

 

من سعی میکنم اخلاقیات و انسانیت و رعایت کنم.... :girl_yes2:اگه همیشه هواسم به کارام تو این دنیا باشه احساس میکنم راحت تر میتونه اینجارو ترک کنم....(شعار نمیدما ...:ws46:.خیلی اوقات منم گند میزنم.....:banel_smiley_4::icon_pf (34):)

نه نمیترسم.....:viannen_38:خیلی اوقات هم ازش میخوام زودتر مرگمو برسونه:banel_smiley_4:(مواقعی که شاکی و اینجوری ام:w74:) ......اما وختی میشینم با خودم فک میکنم میبینم یه سری کارا هست که باید بکنم و دلم میخواد حتما بهشون برسم:girl_in_dreams: و شیرینیشونو حس کنم...اون وخ به خدا میگم غلط کردم مهلت بده.....:banel_smiley_52: :banel_smiley_52:

اینو هستم!!!:w16:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ترس نداره که

اتفاقا خیلی هم قشنگه

 

اونایی که میترسن شاید از ناشناخته بودنش میترسن

شاید به این دنیا عادت کردن

یا یه دلخوشی دارن که به اون دلگرمن و نمیخوان ازش جدا شن

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

امروز صبح، درب خانه را باز کردم که بروم سرکار، دیدم از ساختمان روبرویی صدای جیغ و گریه می آید. فرصت نداشتم فضولی کنم و دیر هم بود ... بی اعتنا رفتم سرکار

بعدازظهر که برگشتم پلاکارد مشکی زده بودند، مادری فوت کرده بود...

یکبار دیگر : مرگ!

در تمام سال‌هایی که تاریخ ثبت کرده است و احتمالاْ در تمام سال‌هایی که تاریخ هنوز تاسیس نشده بود تا چیزی را ثبت کند، انسان‌ها به دنبال کمال و جاودانگی بوده‌اند.

اولین پایه‌های آنچه امروز بدان شیمی می‌گوییم را همین حس دوگانه پایان‌ناپذیر رقم زده است. کیمیاگران اولیه که تصویر آنها در ذهن ما همان پیرمردهای پر رمز و راز میان انبوهی از ابزار آزمایشگاهی است که برای ساختن ماده‌ای برای جاودانه کردن و برای تبدیل طلا از مس کم‌ارزش، به هدف ساختن زندگی بهتر و کامل‌تر برای خود و هم‌نوعانشان تلاش می‌کنند.

مرگ در تمام سال‌هایی که از خلقت گذشته است، از معدود پدیده‌هایی بوده که انسان‌ها هنوز در کنترل آن ناتوانند و راهی برای فرار و ایمن بودن از آن نیافته‌اند.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من بستگی به حالم داره....

مثلا شبای امتحان و سر جلسه امتحان دلم میخواد تیری از غیب بیاد و منو از این رنج جانکاه رها کنه!!!:ws3:یا وقتی خیلی دپمممممم!!!:sigh:که این حال کم شده...

اما وقتی در کنار خانواده ام و خنده و شادیشونو میبینم یا خودم از بعضی چیزای کوچیک لذت میبرم دوست دارم زنده باشم!!!!:ws37:

همیشه هم فکر میکنم مرگ وقتی به سراغم میاد که به خواسته هام رسیده ام و وقت استفاده است!!!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

بيشتر ترس ما به خاطر اينه كه نميدونيم بعدش چي در انتظارمونه. يا اينكه نميدونيم توي اون لحظه چه اتفاقي برامون ميوفته. آدم از نادانسته‌هاش ميترسه ديگهlooky.gif

ولي تجربه! به من يكي نشون داده خيلي صحنه ها براي خود فرد به ترسناكي كه بقيه فك ميكنن نيست.

ما وقتي به عنوان ناظر هستيم خيلي حس بدي بهمون دست ميده... ترس، سردرگمي، نگراني و ...

ولي به عنوان نقش اصلي ممكنه لذت بخشم باشه! innocentsmily.gif

 

هميشه فك ميكنم نبايد لحظه‌ها رو پيشداوري كرد!

ترجيح ميدم بهش به عنوان هيجان انگيز ترين تجربه‌ي زندگيم نگاه كنم كه فرصت نميكنم براي كسي تعريفش كنم yesssmileyf.gif

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اگه رفتیم تو 1 کثافت بزرگتر چی؟

 

تو رحم مادر کثافت در حد جایی بود که توش بودیم

 

اومدیم این دنیا کثافت به اندازه ی کل دنیا شد

 

میگن دنیای بعدی دنیای بزرگتریه....:sigh:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من نمیترسم.:icon_redface:

1بار بخاطر بیماریم با تموم دنیا خداحافظی کردم...:hanghead:

حتی یه بارم رفتم و غسال خونه (درست نوشتم؟ :ws3:) رو دیدم. :sigh:

جلوش نوشته بود اینجا آخر دنیاست.:hanghead:

یه مدت رفته بودم تو نخ این چیزا همش قبرستون بودم.:ws3:

اگه جوون مرگ شم :4564: فقط بخاطر ناراحتیه خانوادم و دوستام ناراحت میشم...:hanghead:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مرگ بخشی از زندگیه؛ نباشه زندگی کردن بیخودی می شه.

سوال اینه که واسه زندگی بعد از مرگ هم مرگی در کار هست ؟

اگر جاودانگی باشه و همش عسل و مربا و حال و حول، اینم بعد یه مدت بیخودی می شه !

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...