-
تعداد ارسال ها
355 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
اعتبار در سایت
1,809 Excellentدرباره aida.comix
-
درجه
<b><font color="#0000CC" face="Tahoma">کاربر انجمن</b></font>
- تاریخ تولد 30 فروردین 1368
اطلاعات شخصی
-
نام واقعی
آیدا دیگه!!!
اطلاعات شغلی و تحصیلی
-
رشته تحصیلی
مهندسی کامپیوتر
-
گرایش
نرم افزار
-
مقطع تحصیلی
لیسانس
-
ثبت نام مسابقه اطلاعات عمومی (دور اول)
موضوع پاسخی برای aida.comix در یک Mohammad Aref ارسال کرد در مسابقات عمومی انجمن نواندیشان
من و آرمین هم گروهییم میخوایم بترکونیمااااا :gnugghender: اسم گروهمون A&A اینم لوگو! -
یادم میماند! همه چیز را یک بار میشنوی،نه بیشتر! همه چیز را یک بار میگویی،نه بیشتر! همه چیز را یک بار میبینی،نه بیشتر! و من را... من را هم یک بار دوست داشتی،نه بیشتر! من را با همه چیز یکسان کردی! حالا من دیگر هیچ چیز نیستم!
-
گم کرده ام،همه چیز را به یکباره گم کرده ام! همه چیز یعنی من من خودم را گم کرده ام! جای تاول های زیر پایم،تن خسته ام،چشم گریانم... نشان نمیدهد که دلتنگت شده ام؟؟ برگرد من ِ من! برگرد!
-
تبریک به مهناز بابت مدیریت تالار معماری
موضوع پاسخی برای aida.comix در یک Mohammad Aref ارسال کرد در کافه معمارا
مهناااااز جونننننم! تبررررییییک!!!- 35 پاسخ
-
- 2
-
-
این روز ها حسادت همه گیر شده است!! من به خودم حسادت میکنم که تو را دارم... تو به آنهایی که مرا دارند... خدا به هردویمان! عشق و علاقه را بیخیال،خدا را دریاب... این روزهاست که بی دلیل جدایمان کند!
-
╬♥╬ کلوپ هواداران پرسپولیس (شیاطین سرخ آسیا) ╬♥╬
موضوع پاسخی برای aida.comix در یک Mohammad Aref ارسال کرد در فوتبال و فوتسال
-
این لحظه ها دارم سناریویی بازی میکنم از رومئو و ژولیت بدتر! بدون اینکه اجازه داشته باشم عشق واقعی را تجربه کنم! همواره احساس میکنم خدا این سناریوی خاک خورده را روی صحنه ی زندگی اجرا میکند که به من هشدار دهد... "دیگر عاشقان را به تمسخر نگیر!" . . . . . . . . . . . از تلاش برای خوب بازی کردن خسته شده ام خدا! دارم عاشق میشوم انگار!
-
با تو انگار بغض ِشب میشکنه تو کوچه ی دلواپسی هام ستاره بارون میکنه جای قدم های تو رو شبنم صبح وتو با چرخش باد... میری و درد ِ غریبی میمونه روی تنِ خاطره هام بوی گلبرگ اقاقی میشه یاد تو و من با دل ِسرخورده و سرد دیگه تا آخر دنیا همیشه تنهای تنهام!
-
دستم را روی پنجره ها میکشم! روی شیشه های سرد... آخرین زمستان را یادت هست؟ دستم را گرفته بودی و مارپیچ روی شیشه ها می کشیدی! دور تر که ایستادم،بین اسم من تا اسم خودت یک پنجره فاصله بود! حالا که نیستی...میفهمم فاصله بین این پنجره ها یعنی یک دنیا فاصله بین منو تو! دست میکشم روی شیشه ها...امسال چطور بی تو...این شیشه های سرد را با دستانم طی کنم؟! "شیشه بهانه است،دلتنگ گرمی دستانت شده ام!"
-
این شب ها اگر خواب میهمان چشمهایم میشود... اگر تا به تو میرسم پلک هایم سنگین می شود و زود روحم را به آسمان می فرستم ... خیال نکن که خستگی بهانه ی چشم ها ی بسته ام شده... می خواهم کنار تو خوابیدن را به آرشیو خاطراتم اضافه کنم! دلگیر از این همه نا امیدی ام نشو... میدانم که خواهی رفت ، یکی از همین روزها...
-
لیلی و مجنون را میخوانم و از خدا طلب آمرزش میکنم برای نظامی!!! تمام این لحظه ها که تو را ندارم... لیلی و مجنون را برای خود بهانه ای کرده ام دیدنی!! عادت کن به این جمله ؛ذهن ِ خالی ِاز عقل من!!! عاشق ها هیچوقت به هم نمیرسند! . . . . . . . این هم شد راهی برای گول زدنِ دلی که هیچوقت دوست داشته نشد!!
-
تبریک ویژه به مهیار و آرمین عزیز
موضوع پاسخی برای aida.comix در یک Mahnaz.D ارسال کرد در کافه معمارا
ووواااااایییی تبریک تبریک!! ایشالله اینجا موفق باشن دوتاشون! ایشالله تو زندگیتون موفق باشن جفتشونم!!:rose:- 66 پاسخ
-
- 7
-
-
همه از رفتن مینویسند... رفتن ِآنهایی که ناب ترین خاطرات را برای یک عمر ،برایشان رقم زده اند! اما من وقتی از رفتن مینویسم...تو همینجایی...درست در کنار من... بهانه میکنم این نوشته های بی سرو تهِ جدایی را،که بگویی نمیروی... هنوز ساکتی! پس باز مینویسم...تو هم خواهی رفت... "خاطراتت را قبل از اینکه بروی دارم آرشیو میکنم!"
-
برای کسی که دوستش داری ....>د برای کسی که دوستش داری .... >و برای کسی که دوستش داری .... >س برای کسی که دوستش داری .... >ت برای کسی که دوستش داری .... >ت برای کسی که دوستش داری .... >د برای کسی که دوستش داری .... >ا برای کسی که دوستش داری .... >ر برای کسی که دوستش داری .... >م واژه کم می آید... احساس کم می آید... عشق کم می آورد... دل کم می آورد... من کم آوردم... تو کم نمی آوری اما... اینهمه نوشته که من برایت می نویسم برای سال های طولانی عمرت کافیست!
-
حرف به حرف دلتنگت میشوم... نه واژه به واژه و نه جمله به جمله! فقط حرف به حرف! روزی یک حرف،آنهم 3 بار در روز... . . . . . . . . . این روزها آنقدر اوضاع دلم نابسامان شده که دوز مصرف دلتنگی هایم را هم به حداقل رسانده ام!