Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۲ امروز رفته بودم برا مصاحبه .. تو قسمت نام و نام خانوادگی برا اینکه من رو با اقا اشتباه نگیرن و ممکن بود مثه همیشه تو رزومه ها خاک بخوره و یادشون نباشه، تو پرانتز زدم ( خانم) .. بعد خودم از کارم خندم گرفته بود حواسم نبود جلوش نوشتم :دی نام : متین (خانم) :دی بعد به خودم اومدم خطش زدم 30 لینک به دیدگاه
Ashkan_ad72 1891 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۲ دیروز رفته بودیم خونه دختر داییم بابام گفت دیگه کم کم رفع زحمت کنیم دختر داییم در جواب بابام: حالا چرا انقد زود میخواید زحمتو........زحمت کشیدید خیلی خوش تشریف آوردید راضی به زحمتتون نبودیم من 18 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۲ همه دور هم نشسته بودیم داشتیم فلیم نگاه میکردیم مامانم از اتاق اومد بیرون :girl_angel: خواهرم برگشت گفت مامان نمازت قبول باشه:girl_blush2: منم که خواستم یه چیزی بگم حواسم نبود گفتم مامان خدافظ:icon_pf (34): خواهرم :lol: مادرم بابام :2i1d1co: من:w821::w888: 31 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۲ همین الان یه سوتیه دیگه دادم خفن عصری تنها تو خونه بودم که یکی زنگ زد خونه گفت به بابات بگو افشورید زنگ زد منم گفتم باشه بهشون میگم الان همه اومدن خونه به بابام میگم بابا بنفشه زنگ زده بود گفت بهش زنگ بزنی بعد بابام اینجوری شد:JC_thinking:گفتم نه بنفشه نبود فرشته بود یه مکثی کردم گفتم آره آره فرشته بود گفت کارت داره حالا مامانم اینجوری شد:guntootsmiley2:و بابام اینجوری:banel_smiley_52: بعد گفتم بابا نمیدونم که صدای یه آقا بود که اسمش الف ,ش,و,ر داشت گفت افشوریدو میگی گفتم آره مامان:spiteful: بابام:1111: بعد دیدم اونجا بمون ممکنه بلایی سرم بیاد اومدم اینجا:4chsmu1: 22 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ دوستم تعریفید که با مخاطب خاصش تو پارک در حال دلو قلوه دادن بودن که یهو مخاطب خاصش سرشو میکنه اون وری میگه یا خدا الله اکبر یا جد سادات یا جد بی بی بتول خلاصهههههههه میگه تا اینارو گفت کیفشو برداشت دوید من شوک شدم روموبرگردوندم ببینم چی دیده گفت داداش داشت میومد سمت ما منم گرخیدم خواستم فرار کنم گفت داداشش بنده خدا مونده بود طرف من بیاد یا خواهرش که درحال دووووو بوده گفت نشست رو زمین زد زیر خنده ماهم در حالا فرار :))))) 12 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ روز اﻭﻝ ﺗﺮﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻤﯿﻠﻬﺎﺗﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻦ ﺍﯾﻨﺎ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻫﺎﺷﻮﻧﻪ: ﮔﻮﺩﺯﯾﻼ 125 ﺟﯽ ﺟﯽ ﺳﻮﺳﻮﻝ ﭘﯿﺸﯽ ﻣﻠﻮﺱ ﻧﺎﺯﯼ ﺟﯿﺠﻠﺘﻮ ﺑﻮﺧﻮﻟﻢ 112_ i want closer wooow2231 sharj midam _web migiram 69 ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﻩ |: 8 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ اعتراف میکنم بزرگترین افتخارم تو زندگی اینه که هر سه قسمت فیلم اخراجیهارو قبل از اینکه برن سینما , تماشا کردم! 5 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ اعتراف میکنم بزرگترین افتخارم تو زندگی اینه که هر سه قسمت فیلم اخراجیهارو قبل از اینکه برن سینما , تماشا کردم! منم بزرگترن افتخارم اینه اخراجیهای 3 رو نگاه نکردم 2 لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ منم بزرگترن افتخارم اینه اخراجیهای 3 رو نگاه نکردم کار خوبی کردی 1 لینک به دیدگاه
..!Alfa!.. 2854 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ برا کلاس تمرین مربی ها رو برا هنرآموزها تقسیم می کردن و رو یه تیکه کاغذ اسمشو می نوشتن می دادن دستمون! مال من رو هر جوری نگاش کردم نتونستم بخونم، چون فکر نمی کردم اونی که می بینم باشه! نوشته بود: "آبــشار" اومدم خونه ولی بازم اینطوری بودم! زنگ زدم به همون خانم خوش خط (اینجاش سوتیه!) پرسیدم: اسم مربی آبشاره؟؟ گفت: نه! آتیشباره! 19 لینک به دیدگاه
..!Alfa!.. 2854 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۲ رفتم پست، برا ارسال مدارک مامانم ! آقاهه گفت کد ملیتونو هم بنویسین! دوباره مدارکو درآوردم یه نگاه به کدملی مامان و دوباره گذاشتم پاکت و نوشتم رو پاکت! رسیدو داد دستم پولشو گرفت و اومدم! نگاه می کنم جلو شماره تلفن توو رسید کد ملی رو تایپ کرده! موندم سوتی منه یا اون؟ نگفت شماره ملی که بگم من اشتباه شنیدم بجا شماره تل! گفت کد ملی! 19 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۲ داداشم امروز اعصابش خرد شده بود همینجوری هی داشت از آدمای عوضی و نامرد حرف میزد که یه دفعه گف"اینا سر مردمو کلاه میمالن" من هنوز موندم میخواسته بگه "سر مردمو شیره میمالن" یا "سر مردم کلاه میزارن":whistle: عصبانیت چه میکنه با آدما 20 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۲ خب یه سوتی تصویری براتون دارم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 20 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۲ سوتی داداشمه تابستونا که میام خونه چاق می شم بعدش که میرم خوابگاه لاغر می شم دیروز تو آشپزخونه داشتم غذا می خوردم مامانم بم گفت شکمت گنده شده یهو داداشم بم گفت برو بوکسری بزنش بعدش با لحن عصبی(می خواستم مسخره اش کنم فیلم بازی می کردم) گفتی چی؟ گفت بوکسری بزنش با همون لحن گفتم چی رو ؟ گفت موهاتو بعدش زدم زیر خنده (ترسش از بین رفت) 15 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۲ امروز آبجیم یه آهنگی گذاشت گفت حدس بزن خواننده ش کیه دوستم هم کنارم نشسته بود گفتم نمیدونم فت شاهین جمشیدی یهو دوستم عصبانی شد گفت یعنی چی همه خواننده شدن رادان،حامد بهداد ،کویسی گفتم کییییییییی؟؟؟؟؟؟؟ دیدم خودش غش کرده گفت بابا فتحعلی اویسی منظورمه انقدر عصبانی شدم قاطی کردم:icon_pf (34): 18 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۲ امروز ظهر رفتم وضو بگیرم وقتی اومدم تو دیدم دامادمون گفت تو چطور وضو گرفتی آبش خیلی داغ بود من بالای اتاق نشسته بودم اونم کنار در بود منم دست کشیدم پایین اتاق گفتم با این وضو گرفتم این شیر آب دیدم دامادمون نگاه کرد گوشه اتاق گفت کدوم؟ گفتم این نه اون بیرونی (اصن تو اتاق شیر آب وجود داره که من هم میخوام درستش کنم میگم این نه اون بیرونی) 19 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۲ دو شاخه ی اتو رو زدم به پریز هی می گم چرا چراغ خوابم روشن نمی شه.... 19 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۲ با دوستم رفته بودیم خرید بعد فروشگاهش دوتا در داشت...ماشینو سمت در اول پارک کردم و اومدیم تو فروشگاه و حرید کردیم و اینا...بعد از اون یکی در رفتیم بیرون...حالا هر داریم دنبال ماشین می گردیم.... میگه: مهنار ماشینت کـــــــــــــــــــــو؟ دزدیدنش؟ هی وای من حالا من خودمم شوکه شدم...چون ماشین من تا کلید خودش نباشه اصن روشن نمیشه..... بعد کلی گشتن گفتم: نسیم ما از این در اومدیم تو؟ اینجا که این شکلی نبود گفت ای خدا خفت نکنه منو سکته دادی گفتم توام هی کولی بازی در میاری چرا؟ خلاصه به خیر گذشت 19 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۲ بالاخره سوتی هم یقه ی منو گرفت داشتم اطلاعات ثبت نام رو وارد میکردم که .... من آخر سر هم هدف از اینکه موقع نصب کیبورد زبان فارسی جای بعضی حرف کیبورد جابجا میشه چیه؟ "پ" و "ژ" هر بار جاشون یه طرفه .......که باعث شد درثبت مشخصات فردیم سوتی بدم اصلا" نمیدونم چرا سازمانهای دولتی ایران کیبورد مجازیشون جای " پ " و "ژ" فرق داره خلاصه اینکه الان حالم اینجوریه فکرشو بکن اطلاعاتم که بیاد چه اسم خونوادگی پیدا میکنم 15 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۲ سوتیه مامان مامانم رفته کت و دامن برا خودش خریده دیروز اورد پوشید دید کت آستیناش یکم بزرگه حالا آورده خودش درستشون کنه بعد نیم ساعت صدام کرده بیا اینو بپوش ببینم چطور شد رفتم میگم ماشالله خیاطی شدی برا خودتامیگه شماها از اول استعداد منو نادیده گرفتین حالا خواستم بپوشم هر کاری کردم دستمو از آستین بیارم بیرون نشد که نشد میگم مامان نمیتونم بپوشمش برگشته میگه ای وای کتمو خراب میکنی نکشش:vahidrk: آستینمو اوردم بالا نگاه کنم دیدم بهلههههههههههه مامان خیاط من ته آستینو بهم دوخته دیگه جای اوردن دست به بیرون نیست حالا من دارم بدو بدو میرم به خواهرمم نشون بدم مامان از پشت داره داد میزنه اگه بری حسابتو میرسم بهشون نشون نده خلاصه همه کلی خندیدن بعد کت و برداشتم دادم به مامانم میگم دستت طلا روحمون شاد شد برگشته میگه خودم از قصد این کارو انجام دادم تا بخندیدن:viannen_38: منم گفتم آره بابا میدونم بعد دیگه فرار کردم امنیت جانی نداشتم 28 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده