Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سلام پسرم پيمان سلام بابایی :babygirl: بابایی داغه ! بابایی کمک اينم سوال من : :dancegirl2: قربونت برم ایلیا جان، مرسی که اومدی، فدای محبتت 8 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ 100 سال گذشت و هنوز ما از صفحه دوم نیامدیم صفحه سوم بابا تازه 2 روز گذشته ! خداییش سرعت در حد کنکورد ! 7 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سلام سلام، خیلی خوش اومدید خوبی؟ توپ، معرکه، عالی ! کارتونای که تو بچگی میدیدی؟ ایکیو سان، افسانه دوقلوها، فوتبالیست ها، لولک و بولک، هاکلبرفین، تام و جری، پلنگ صورتی و ... این دو تا آخری رو هنوز می بینم خصوصا تام و جری رو از حومونگ خوشت میومد:icon_pf (34): ازش متنفرم. بدترین خبری که تو این یکی دو هفته اخیر شنیدم این بود که سری جدیدش شروع شده. دستم به کارگردانش برسه، قیمه قیمش می کنم. یادته این رقص واسه کدوم فیلم بود؟ بله، پس چی ! من تا حالا فک کنم پنج یا شیش بار بیشتر سری کامل پاورچین و شب های برره رو دیدم، هنوز هم اگه ببینم، برام تازگی داره ! اغلب بازیگرانی که تو این دو سریال بودند، از بازیگران محبوب من هستند. تو چرا هنوز مجردی:w00: اشکالی نداره ! از رفقای هم دانشگاهیم، هنوز یه نفرشون هم نرفته خونه بخت بدبخت ها همشون آسو پاسن ! عینه خودم الان دیگه سوال یادم نمیاد اشکال نداره هر موقع دوست داشتین، بازم بیاین، خوشحال می شم موفق باشید 8 لینک به دیدگاه
VINA 31,339 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سولای منو خارج از نوبت جواب بده این جمله رو دوست داری؟ مبهم گله محمد حسین حسوده 8 لینک به دیدگاه
*هانی* 825 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ بزرگترین تراژدی زندگیت؟ بزرگترین نفطه عطف زندگیت؟ چند بار خواستگاری رفتی؟ چند بار اومدن خواستگاریت؟ مامانی هستی یا بابایی؟ تا حالا گول خوردی؟ تا حالا گول تو رو خورده؟ محمد چرا به تو میگه مشروطی؟ اون چیه پشت سرت؟ از چی میترسی؟ چرا اسمت رو پیمان انتخاب کردی؟ 8 لینک به دیدگاه
nazfar 8,746 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اواااااااااااااا من دیل لسیدم. وایسینننننن منم سوال دالمم سلام پیمان جون خسته نباشی من سوالارو نخوندما.یعنی الان وقت ندارم اگر تکراری بود ببخشید. خوفففففففف:gnugghender: 1.چرا نیومدی نمایشگاه؟ 2.بد قول هستی یا خوش قول معمولا؟ 3.سوالی که از همه میپرسم:دوستی رو برام معنی کن؟! 4.دلت از دنیا؟ 5.انسان متفاوتی هستی؟ 6.توی زندگیت چی برات بیشتر از همه ارزشمنده؟(چه کسی و چه چیزی؟) میسیییییی 8 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خوب خوب خوبکلی سوال یادم اومد بوگو بوگو 81.گروه خونیت چیه؟ O منفی ، نمی دونم، شاید 82. گواهینامه داری؟چه سالی گرفتی؟چندبار رد شدی؟ آره ! 15 اردیبهشت 82 - دفعه سوم قبول شدم. دفعه اول تو شهرک آزمایش امتحان دادم. از اونجایی که خیلی ضایعه آدم دفعه اول قبول شه، با لگد پرتم کرد پایین (کنسرو اعتماد به نفس) دفعه دوم و سوم وسط بیابون ازم امتحان گرفتن. هر دو دفعه هم یه سرهنگ ازم تست گرفت. سرهنگه کاملا قاطی بود. مرتبه آخر تا سوار شدم، گفت بزن 1، دو ثانیه بعد گفت بزن دو، یک ثانیه بعد گفت بزن سه، به میلی ثانیه نکشید گفت بزن 4 ، ماشین حیوونکی به هن هن افتاده بوده ! بعد رو 4 دوباره سر 2 ثانیه گفت بزن 3 و خلاصه به همون نسبت اومدم تا 1 خلاصه زدم کنار، گفت قبولی. بعد که من علت رو از بقیه کسایی که اومده بودن پرسیدم، گفتند این جناب سرهنگ، اساسا تو کار ارزیابی سرعت عمله مرتبه قبلش هم دقیقا همین اتفاق افتاده بود، با این تفاوت که اون موقع رد شدم. 83. اسم دوستان ارشدت رو بوگو؟(صمیمیاش) یه خاطره از ارشد امیر علی، فرشید، علی، امین، دانیال، علیرضا و ... یه درسی داشتیم به نام روش های آنالیز. یه قسمت این درس آشنایی با میکروسکوپ های الکترونیه ! این میکروسکوپ ها تو انجام آزمایشات خیلی کاربرد زیادی دارن. برای جلسه اول که رفته بودیم آزمایشگاه، جناب آقای دکتر دریچه محفظه میکروسکوپ رو باز کرده بود و داشت محتویاتش رو توضیح می داد. منم با خودم دوربین برده بودم. روز هم بود و آزمایشگاه کاملا روشن. وقتی می خواستم عکس بگیرم، یادم رفت فلاش اینو خاموش کنم. دوربین منم با اجازه موقع عکس انداختن، هفت هشت ده تا فلاش می زنه ! فرض کن حین توضیحات، همه هم تو بحر جزییات، من یه دفه عکس انداختم، کلی فلاش زد. این آقای دکتر برگشت منو یه نگاهی کرد. خوشحالم از این که دم دستش نبودم، وگرنه جفت پا میومد تو شیکمم ! خلاصه کلی ضایع شدم همه بهم خندیدن 84. سوال بالا برا کارشناسی امیر علی، فرشید، علی، امین، علیرضا و .... این پنج تا دوستانم مشترکا تو لیسانس و ارشد هستند. چیز خاصی الان یادم نیست، اما شیرین ترین لحظات مربوط به زمان هایی بود که کلاس ها رو می پیچوندیم. اصولا تو این جور مواقع، کیفیت پیچش و همچنین تعداد نفرات شرکت کننده خیلی مهمه. درس ریاضیات مهندسی رو که داری یا احتمالا پاس کرده باشی. یه بار در یک حرکت هماهنگ، از مجموع یه کلاس 30 نفره، هر 30 نفر این کلاس رو پیچوندن. طرف بنده خدا اومد و دید، ای بابا، جا تره و بچه نیست اون یکی از بهترین، لذت بخش ترین و باحالترین پیچش های زندگیم بود. 85. سوال بالایی برا دبیرستان؟ محمد رضا، ادوین، امیر بابک، اشکان، حامد، پویان، فرشاد و .... یه معلم فیزک اوراقی داشتیم، خیلی کارش بد بود. جوونم بود ولی چیزی بارش نبود. با چند تا از بچه ها تصمیم گرفتیم بریم پیش مدیر مدرسه، از دستش شاکی بشیم خیر سرمون. کلاسش که شروع شد، ما نرفتیم سر کلاس، جمع شدیم رفتیم پیش مدیر مدرسه. مدیر مدرسه هم کلا آدم بی خودی بود ولی فکر نمی کردیم اینجوری برخورد کنه ! خلاصه ما چند نفر بابت این کار تا مرز اخراج رفتیم. 86. سوال بالایی برا راهنمایی؟ سعید، علی، سام، محسن، عطا، عطارد، سیامک و .... بذا یه یادی بکنم از یکی از معلمانم که خیلی دوسش دارم. بعد از دوره راهنمایی دیگه ندیدمش، اما امیدوارم هر جا هست، سالم و سر زنده باشه. آقای حاج حسینی، معلم عربی و فارسی دوم راهنمایی که من هر چی از عربی بلدم فقط و فقط از همون کلاسه ! تقریبا با تمام بچه های کلاس رابطه پدری و پسری داشت و همه بچه ها هم دوسش داشتند. 87. حالا برا دبستان؟ مهرداد، برزین :JC_thinking: با برزین تو دوره دبیرستان هم همکلاس بودم، ولی بعد اون دیگه ندیدمش. خاطره یادم نمیاد بوخودا ! چرا یادم میاد، من نیس خیلی بچه زرنگ بودم، همش منو تشویقم می کردن. تو دوره دبستان، یه بار بعد زنگ تفریح صف واستاده بودیم که بریم سر کلاس، ناظم که یه خانومی بود، اسمش یادم نیست، یکی از بچه ها رو آورد بالای سکو به همه نشونش داد. حالا حیوونی چیکار کرده بود ! بدبخت شلوارک پوشیده بود اومده بود مدرسه ! اینو برد بالا به همه نشون داد، بعد گفت کار بدیه، این کار رو نکنید. 88.پیش دبستانی رو نگی شاکی میشم! من اصلا پیش دبستانی نرفتم. نیس خیلی آی کیوم های بود تشخیص دادن که من همون سر کلاس اول بشینم، خوبه ! 89. اسم تمامی معلمهات(اون خوباش) از پیش دبستانیت تا آخره پیش دانشگاهیی با اسلش جدا می کنم از راست به چپ می شه از دبستان تا پیش دانشگاهی. پیش دبستانی که هیچ. خانم فراهانی و محمدی / آقای قاضی / آقای تهرانی، آقای گل محمدی / آقای قنواتی، آقای قاسمی. 90. اسامیه استادای توپت تو مقطع ارشد و کارشناسی زیادن. از هر کدوم چهارتا می گم : دکتر توحیدی و دکتر توکلی مقدم (پایان نامه) - دکتر محمودی - دکتر اخلاقی : ارشد دکتر خمامی زاده - دکتر یوزباشی زاده - دکتر نعیمی، دکتر اکرامی : لیسانس برمیگردم حتما:flowerysmile: چه سوالای خوبی کردی یوحنا، کلی منو یاد خاطراتم انداختی. دست گلت درد نکنه حتما بیا منتظرم 8 لینک به دیدگاه
rahele_s 6,472 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سیلام سیلام سیلام :shad: من انگاری خیلی دیر رسیدم سوالا تمومید حالا من چی بپرسم؟:icon_pf (34): بنظرت یوحنا هنوزم سوالی داره که بپرسه؟ خسته نشدی؟:obm: بنظرت چرا تو رو انداختیم تو اتاخ شیشه ای؟ حالا فلنی اینا باشه اخه هیشی نیس که بپرسم :icon_razz: میسی که انخد دخیخ میجوابی :w72: 8 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ خوب خوب خوب بیب بیب من اومدم وای وای Beep .... Beep ..... برو بریم 91. رابطه ت با خواهر جونت چجورياست؟ زمان بچگی که مثل اغلب خواهر و برادرها می زدیم تو سر و کله همدیگه ! ولی از وقتی که دور شده، خب طبیعیه که آدم پشیمون بشه از عملکردش تو گذشته ! ولی خب یاد اون موقع ها که می افتم که سر چه موضوعات بی خودی با هم جنگ و جدل داشتیم، خندم می گیره 92. با پدرومادرت؟محافل شب نشيني با هم دارين؟ رابطه ام با پدر و مادرم خوبه ! البته فکر می کنم که این یه کم طبیعی باشه که هر از گاهی بر سر برخی موضوعات، اختلاف نظرهایی پیش بیاد. در مورد من هم مستثنی نیست. ولی در مورد من به شخصه، همش ناشی از رفتار و اخلاق گندیه که قبلا راجع بهش گفتم. همینکه زود عصبانی می شم. خداشاهده یه مدت زمان زیادیه که دارم روش کار می کنم، یه کمی هم اوضاع بهبود داشته، بی فایده هم نبوده. محافل شب نشینی نداریم. پدر و مادر من شب ها زود می خوابن بین 10 تا 11، منم قبلن تا 1 یا 2 بیدار می موندم، ولی الان ساعت از 11 که رد می شه، یه وری می شم. ما بیشتر صبح نشینی داریم تا شب نشینی معمولا والدینم ساعت 6 بیدار می شن، منم یه رب، نیم ساعت بعدش و اگه صحبتی باشه، همون صبح انجام می شه. 93. اگه دوست نداشته باشيم يه چيزي بشه بعد بزنه اون چيزه بشه ميدوني چي ميشه؟ خوشحال می شم. اگه جریانی، جزیی از برنامه زندگی باشه، قطعا وقوع آن بسیار خوشحال کننده است و عدم وقوعش گاهی اوقات حتی مایوس کننده. 94. حالا اگه چيزي که رو دوست داشته باشيم بشه بعد بزنه و نشه چي ميشه؟ شانس آوردی یوحنا، الان صبحه اول صبحه دارم به سوالت جواب میدم، وگرنه کینه این دو تا سوالت رو بدجور به دل می گرفتم، البته صرفا جهت جبران در اتاق شیشه ایت در آینده نزدیک که بعد از همین اتاق شیشه ای برگزار می شه. 95. راستي کفش بندي دوست داري؟چسبي؟ساده؟ کفشه بندی. چسبی که عمراً ! ساده منظورت کفش بدون بنده ! کفش بدون بند هم فقط از نوع کفش مرودنه ! از این کفش های کشی یا مدل های دیگه نه ! 96. اسپرت يا رسمي کفش؟ اغلب اوقات کفش مردونه. کفش اسپرت هم فقط برای هر از گاهی که می رم واسه ورزش، دویدن یا از این قبیل، ولی برای بیرون از خونه از مهمونی گرفته تا کار، رسمی پام می کنه ! 97. چند جفت کفش داري و چه مدلي؟رنگهاشم بوگو دو جفت مردونه که الان می پوشم. یکی قهوه ای روشن و یکی هم مشکی. البته مشکیه رو کمتر پام می کنم. یه جفت پوت قراضه مشکی که قبلنا می رفتم کوه یا می زدم به دشت و صحرا می پوشیدمش. یه جفت هم آدیداس کرم و سفید که اونم فقط موقعی که می خوام برم ببیرون یکم بدوم یا از این قبیل. 98. وقتي ميري سر کار کيف مهندسي ميگري دستت؟يا نه هويجوري ميري؟ اگه منظورت کیف سامسونیته، نه ! ولی یه دونه از همین کیف های ساده چرمی دستم می گیرم. ولی در مجموع خیلی از کیف دست گرفتن خوشم نمیاد. هر زمان که ببینم راه داره برای اینکه نبرمش، نمی برم. 99. پولهاتو تو کيفه پول ميذاري يا هويجوري تو جيبت؟ آره تو کیف پول می ذارم. من کلا کیف پول خیلی دوست دارم البته اگر پر پول هم باشه که دمش گرم ولی در مجموع از این کیف های پول مستطیلی دوز دارم (البته فقط کیف پول، از اون کیف دستی ها منظورم نی)، کلکسیون ندارم، ولی کلا دو سه تا هست، هر از گاهی تعویض می کنم که تنوع بدم. ولی همیشه حواسم هست که اگه جایی رفتم و نوعیش رو دیدم که خوب بود، می خرم. من یکی از کیف پول خوشم میاد، یکی هم از کمربند. این دومیش رو زیاد دارم. 100. تا حالا شده يه چيزي که داره ميشه يهو نشه؟(اين تعريف ضد حال بود) خوردم اساسی رکورد رو زدم 100 تا سوال ادامه دارد...:flowerysmile: کارشناسای گینس دیروز ناهار مهمونم بودن زودتر دیده بودم، می گفتم ثبتش کنن ! شوخی کردم سوالات خیلی خوبن. به شدت هر چه تماتر منتظر ادامش هستم 7 لینک به دیدگاه
Yuhana 12,780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ چه سوالای خوبی کردی یوحنا، کلی منو یاد خاطراتم انداختی. دست گلت درد نکنه بسکه من باحالمخواهش میشه مرسی از تو که انقدر خوب و باحوصله جواب میدی:flowerysmile: خاطراتت هم خیلی بانمک بودن بنظرت یوحنا هنوزم سوالی داره که بپرسه؟ بُ جونه خودم بازم سوال اینجا تایپ کردم براش دارم ولی چون خیلی سوال بی جواب داره گذاشتم چندروز دیگه بذارمشون شانس آوردی یوحنا، الان صبحه اول صبحه دارم به سوالت جواب میدم، وگرنه کینه این دو تا سوالت رو بدجور به دل می گرفتم، البته صرفا جهت جبران در اتاق شیشه ایت در آینده نزدیک که بعد از همین اتاق شیشه ای برگزار می شه. :icon_razz::icon_razz: نقل قول بالا رو کاملا تشریح کنید:icon_razz: من خودم وقتی داشتم این دوتا سوال رو تایپ میکردم کلی خندیدم 9 لینک به دیدگاه
salvador 1,932 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اين يوحنا هر چي سوال بود پرسيد . ديگه چيزي براي ما نزاشت كه بپرسيم. ولي ميخواستم بپرسم كه تا حالا عاشق شدي؟ 10 لینک به دیدگاه
*هانی* 825 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ دوستات بهت نمیگن عینکی؟ یه چیزی به محمد بگو همش بهت میگه مشروطی؟ چرا اسمتو نمیگی؟ یعنی اینقدر زشته؟ دایی شدی؟ چند تا خواهرزاده داری؟ اسمشون؟ خاله هم شدی؟ وقتی با پدرت دعوا میکنی چه فحشی بهت میده؟ بزرگترین ارزوت؟ بزرگترین رویات؟ فرق رویا با ارزو؟ 8 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ :icon_razz::icon_razz: نقل قول بالا رو کاملا تشریح کنید:icon_razz: من خودم وقتی داشتم این دوتا سوال رو تایپ میکردم کلی خندیدم منظورش این بود که عجب اتاقی بشه، اتاق شیشه ای یوحنا 6 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سلام من فکر کردم چندتا سوال دیگه هم میتونم بپرسم بپرسم؟ سلا ملکم حتما بپرس خیلی خوش اومدی هدی خانوم خوب سکوت علامت رضایته پس میپرسم :ws3: 1-رو وسایل شخصیت حساسی؟یا نه ؟اوایل فقط روی کامپیوترم و الان فقط روی لپ تابم. علی رغم اینکه خیلی عتیقه اس، ولی تقریبا همه میدونن نباید برن طرفش ! البته چیز خاصی توش ندارم هیچ وقت حتی از پسورد هم استفاده نکردم، چه روی بایوس و چه روی ویندوز. حساسیت دیگه ! 2-یه هدیه که تا حالا گرفتی و خیلی دوسش داشتی چی بوده؟یا چه هدیه ای خیلی خوشحالت میکنه؟اگر منظور شما همین اواخر باشه، برای عید یکی از خاله هام یه ست کیف و کمربند و یه سری مخلفات همراهش مثل کراوات و جاسوییچی و ... بهم هدیه داد. برای یوحنا تو پست قبلی نوشتم، کیف و کمربند همیشه مورد علاقه ام بوده. البته من از قطعات و لوازم جانبی کامپیوتر هم خوشم میاد. از اینا هم بهم هدیه بدن، ذوق می کنم. 3-آخرین هدیه ای که دادی چی بوده؟آخرین هدیه :JC_thinking: اون هدیه هایی که مثلا پدر مادرم از طرف خانواده به یکی می دن هم قبوله ؟ آها ! همین اخیرا، سر یه موضوعی کلی خوشحال بودم، اینقد که موقع رفتن خونه، شرینی گرفتم کلی، البته یه مقدار زیادیش رو هم خودم خوردم این قبوله ؟ 4-معمولا چی هدیه میدی؟من معمولا ترجیح می دم خشکه حساب کنم. اینطوری آدم راحت تره ! چرا که ممکنه چیزی رو تهیه کنم که طرفم بهش احتیاج نداشته باشه ! بنابراین پول هدیه دادن هم راحت تره و هم کاری موثرتر 5-امسال عید بابات چقدر بهت عیدی داد؟رقمش خیلی مهم نیست، چیز زیادی هم نبود. اما پارسال تو آبان پدرم محبت خیلی خیلی بزرگی در حق من کردند. خواهش می کنم فقط سوال نکنید چی بود. اون رو می ذارم به حساب عیدیم از الان تا هوارتا سال دیگه 6-پسر مطیع خانواده ای یا اونجوری رفتار کردی که خودت خواستی؟این چیزی که می گم شاید عجیب باشه، اما من از تربیت خودم راضی نیستم. یعنی همیشه دلم می خواست که پدر و مادرم تو یه سری مسائل بیشتر بهم سخت بگیرن 7-عنوان پایان نامت چی بود؟تو دوره لیسانس درباره خوردگی اتمسفری سازه های فولادی با تست سه صفحه فلزی با پوشش های مختلفتو دوره ارشد هم مدلسازی ریاضی برای انتخاب تکنولوژی و ارزیابی صنایع تولید آهن و فولاد. این موضوع به خاطر گرایشش به سمت صنایع، باعث شد تا از 4 نفر هیت ژوری جلسه دفاعم، 2 نفر از گروه صنایع بیان. پوستمو کندن 8-از چه قومیتی خوشت نمیاد یا کلا فکر نمیکنی بتونی با هاشون بسازی؟بلعکس چی؟این سوالت حسابی جنجالیه ! تو هر قومی و تو هر نژادی آدم های خوب و بد وجود دارن. این حرف مثل شعار در اومده، اما واقعیتش اینه که دقیقا همینطوریه ! آدم ها برای اینکه با هم بسازن، باید به لحاظ اخلاقی به هم نزدیک باشن. قومیت و نژاد خیلی چیز مهم و تاثیر گذاری نیست. 9-اسم صمیمی ترین دوستت؟امیر علی و همچین پویان. امیر علی اینجا عضوه ! 10-به نظرت چجوری میشه که 14تا مجسمه که هرکدوم چند صد کیلو وزن دارن و جرثقیل میخواد واسه حملش دزدید!!!!!!!!!!!!!!:jawdrop::JC_thinking: کار خود خود نامردشونه ! اینکه می گم خودشون، منظورم شخص شهردار نیست. با احترام به تمام کسانی که تو این ادارات، با وجدان کاری و شرافت کاری بالا فعالیت می کنن، اما من به شما یقین می دم که چنین کاری با مجوز یه بخشی از شهرداری داره انجام می شه ! یه عده آدم نامه نگاری می کنند، نامه ها صادر میشه، مجوزها تایید می شه و تو روز روشن با مجوز قانونی چنین کاری می کنند. ببین هدی خانوم، در بین کشورهایی که سرشون به تنشون می ارزه، از نظر منابع و ثروت و دارایی های مادی و معنوی، ایران فاسدترین نظام اداری رو داره ! این فساد فقط تو شهرداری نیست، در قوه قضاییه و دیوان محاسبات، در شرکت های نفتی و .... هم به گستردگی وجود داره ! کسانی که دم از عدل علی و حکومت علی گونه می زنن، علی رغم اینکه به وجود این مشکلات اعتراف می کنن، اما به این مسئله دقت ندارن که این موضوعات کوچیک از نظر اونها و بسیار بسیار بسیار بزرگ از نظر منه حقیر، زمینه ساز نارضایتی مردم از حکومت علی وار است. چرا که نظام اداری یه حکومت یعنی اداره زندگی مردم. در یک جامعه رابطه ای تنگاتنگ تر از ارتباط مردم و نظام اداری هم وجود داره؟ بنابراین سر رو مثل کبک زیر برف کردن و با گفتن این جمله که بله ! ایراداتی هست، مشکلی حل نخواهد شد که هیچ، به جای این چهارده مجسمه، در آینده اشیای دیگری مثل ایستگاهای اتوبوس و ... هم دزدیده خواهد شد. ممنون بابت جوابها ی قبلی:flowerysmile:خواهش می کنم خیلی خوشحالم کردی از اینکه اومدی. موفق باشی 9 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ سیلام پس تو هم سهیلو میشناسی سلا ملکم آری بانو مبهم مگر می شود کسی والا مقام سهیل را نشناسد ! تو باشگاه کیا رو میشناسی 5 تاشو بگو جز سهیل و میلاد و شقایق و میناجوجو . مهرشاداااا عرض به خدمتتون که، بر و بچز با حالی همچون حضرت برنابئو، آرمین خودمون، رضا نسیمی نازنین و گل و همچنین از طیف مخالف هم خدمت چند نفرشون ارادت دارم اسم کاربریت اونجا چی بود؟ اینجا فقط یه هفتاد هشتاد نفر هستند که میدونن اسم کاربری من اونجا چی بوده ! دیگه گفتم بیشتر از این لو ندم. 8 لینک به دیدگاه
Yuhana 12,780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ من از قطعات و لوازم جانبی کامپیوتر هم خوشم میاد. از اینا هم بهم هدیه بدن، ذوق می کنم. خوب پس یادمون باشه برات لوازم جانبی بیاریممن دره کیسم شله احتیاج ندارم برا تو! ببین من کیم 7 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۸۹ اینا هم جواب بده چند بار رفتی خواستگاری به چشم هیچی ! هیچیه هیچی ! موردی پیش نیمده خوشبختانه رتبت تو کنکور ارشد و کارشناسی به ترتیب بگو رتبه ارشد 12 بود. رتبه لیسانس رو یادم نی، ولی فک کنم مازاد بودم از اینا که میگن، حالا جهنم و ضرر، تو هم بیا برو چقدر واسه کنکور خوندی واسه کنکور سراسری خیلی، قبول شدم ولی رشته آزاد بهتر بود ! واسه کنکور ارشد هم، برای سراسری هیچی، برای آزاد هم فک کنم، 20 یا 25 روز در جمع. دوست داشتی پلیس بشی:w410: نه ! پلیس انتظامی یا راهنمای رانندگی ؟ البته من از هیچ کدومش خوشم نمیاد، ولی دوست داشتم تو گروه این پلیس های کماندو برم. از تیپ و شکل و شمایلشون خوشم میاد. نظرت در مورد این کلمه چیه : سهیل بیتربیت است اینا همش توطئه است، می خوان چهره مردمی سهیل رو خراب کنن 8 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۸۹ http://shervinracer.persiangig.com/light1.swf"][flash=quality='high' width='16'height='16']http://shervinracer.persiangig.com/light1.swf اول واست يه آهنگ بگذارم بعد بيام سئوال بپرسم سئوالايي متفاوت از پيماني متفاوت:62izy85: دست گلت درد نکنه سمیرا جان آهنگ فوق العاده قشنیگیه. ازش نقل قول گرفتم تا اینجا هر پخش بشه چقدر لايت بود فكر مي كنم توي يه جنگلم منم همینطور خب سئوالا...اول خدمت پيمان نازنين سلام عرض مي كنم سلا ملکم سمیرا خانوم عزیز 1- شیرین عاشق کی بوده............این شیرین خانم هم قصه ای داره واسه خودش فک می کنم فرهاد بوده یا شاید هم خسرو 2-به نظرت سیاوش مظلومانه مرد........... افتخار آشنایی نداشتم سمیرا اینا همش داستانه ! 3-ایران توی یک کلمه وصف کن.......... چهار فصل 4-اگه تو جای شیرین بودی......... خدا نکنه فرهاد انتخاب می کردی یه کوه کن........ ته همه این قصه های عاشقانه، دختره عاشق اون پسر گدائه می شه ! هر چقد هم که پسر پولداره آدم حسابی باشه و خوب باشه. این داستان ها امروز خریداری نداره ! واقعیت امروز چیز دیگه است. یا خسرو پرویز شاه شاهان ایران زمین........... من اینو ترجیح می دم 5-عشق برات چه رنگیه ؟ درک مشخصی از این واژه عشق ندارم. اینکه می گن طرف هوش و حواسش می پره، واسم غیر قابل فهمه رنگ ها تعریف دارن، می گن رنگ قرمز، رنگ گرمیه و آبی رنگی سرد. اون یکی هم که می گه اصلا مشکی رنگ عشقه اینا تعاریف ثابتی نیست. اگه بخوام به حسی که دوستش دارم یه رنگی بدم، رنگی که دوسش دارم، همون آبی مایل به بنفش رو ترجیح می دم 6-با بچه های سایت راحتتری یا دوستان بیرون نت ؟؟هر کدومش خوبی های خودش رو داره ! دوستانم در اینجا همیشه در دسترس هستند، این خیلی خوبه چون هر موقع بخوام، می تونم باهاشون گپ بزنم و اختلاط کنم. این حالت تماس همیشه یه ایرادی هم داشته و اون هم اینه که حس و حاله حرف زدن رو از طریق نوشتن نمی شه منتقل کرد. گاهی اوقات برداشت خوبی از حرفا نمی شه ! این مشکلات تو گپ و گفت حضوری وجود نداره. به هر حال من در اینجا دوستانی دارم از جمله خود شما که به شدت براشون ارزش قائلم و بهشون احترام میذارم. 7-بزرگترین دلخوشی شما در زندگی؟خانوادم و اینکه برنامه ای که واسه خودم چیندم، محقق بشه. خب اينا رو داشته باش تا بعديااااااااابه شدت هر چه تمام تر منتظرم سوالات هستم 7 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۸۹ 1-انسان خلیفه ی خداست ، جرا به خدای خود پشت نموده است؟ راحت طلبی !!!! واسه خوندن دو رکعت نماز از خواب صبحش نمی زنه ! ولی هیچ وقت فک نمی کنه که خدا چه نیازی داره به اون دو رکعت !؟! اینکه گرفتاری زیاد شده دلیل خوبی نیست. اینم که از همه کاری بزنیم واسه نیایش و دعا، میشه عقب عقب رفتن و افتادن از اونور ! باید بینشون تعادل برقرار کرد ! 2- گویند علی(ع) لنگرگاه عالم معناست از چه بابت؟ این عبارت رو شنیدی که ورد زبون خیلی از آدم هاست: "یا علی". می خوایم از زمین بلند شیم، می خوایم بشینیم، می خوایم کاری رو شروع کنیم، می خوایم باری رو از زمین برداریم و یا حتی وقتی می خواهیم خداحافظی کنیم، می گیم یا علی ! اغلب ما فقط یه چیزایی از خصوصیات حضرت علی شنیدیم، با این حال معتقد و غیر معتقد به دین، بازم می گن یا علی. ویژگی های منحصر به فرد حضرت علی تنها در زهد و تقوا و خدا پرستی نیست، بلکه علاوه بر این در موضوعاتی است که با زندگی جاری مردم مرتبط هستند. به این خاطره که حضرت الگویی هستند بی چون و چرا برای هر انسانی، تا در پرورش ابعاد وجودی خود به ایشان اقتدا کند ! 3-هفتاد سال عبادت یک آن ز عشق لبریز یعنی چه؟ ارزش عشق به مدت زمان دوامش نیست بلکه به کیفیتشه 4-کدام حالت را میپسندید؟چرا؟خلصه ، شیدایی ، جنون شیدایی و جنون :JC_thinking: من فرق این دو حالت رو نمی دونم اگر منظور از جنون، دیوانگی است و عقل رو به باد دادن، نه، آدم ها باید در مقابل اعمال و رفتار خودشون مسئولیت پذیر باشند. فک می کنم شیدایی ورژن خفیف تره جنون باشه این باز بهتره ! عالم خلصه ماله امثال من نیست 5-خود را تعریف نمایید؟چشم خب می دونم سمیرا منظورت خصوصیات اخلاقیه، اما به خاطر اینکه چند بار تو پست های قبلی گفتم، برای اینکه بچه ها حالشون از من بهم نخوره اگه اجازه بدی اینطوری بگم که تا حالا نگفتم. اینجانب، کوچکترین عضو، مخلص همه بر و بچز باصفای سایت، پیمان هستم، اخیرا 28 ساله شده، متولد محله نظام آباد تهران، کوچه بالایی پارک فدک، تو یه ساختمون 4 طبقه با کلی همسایه های خوب. :w165: چقدر رسمي سئوال پرسيدم آره خیلی رسمی بود. 6 لینک به دیدگاه
Peyman 16,150 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۸۹ 1-گویند حسین (ع) با خونش انقلابی کرد آیا خانه نشینی علی (ع) انقلاب نیست و یا هست ؟از چه بابت؟ سکوت و خانه نشینی حضرت علی در طول 25 سال به معنای کناره گیری ایشان از جامعه و فعالیت های اجتماعی نبود، بلکه سکوت در آن زمان خردمندانه ترین کار بود برای جلوگیری از شکاف بین جماعت مسلمانان و حفظ یکپارچگی. 2- طریقت و شریعت و حقیقت چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ اجازه بده سمیرا یه تعریفی ازشون بدیم. ارتباط در تعاریفشون نهفته است. شریعت اعمال و احکام دینی است که خداوند از زبان پیامبرانش تعیین فرموده و تبعیت از آن، خیر دنیوی و اخروی را به همراه دارد و شامل حال همه انسان ها اعم از خاص و عام می شود. طریقت مسیری است برای رسیدن به معبود و فقط مخصوص سالکان راه خدا. نهایت مسیر طریقت، وصول به حقیقت است. حقیقت ذات اقدس خداوند است. 3- چگونه می توان بر تعصبات کورکورانه دینی فائق آمد؟تعصبات مذهبی و همچنین قومی عواقب بسیار خطرناکی برای جامعه داره. نمونه واضحش توهماتی است که بر پایه آن، مقایسه ای بین حکومت حضرت علی و شرایط فعلی انجام می شه ! نتیجه این کار فقط و فقط تخریب عقاید و اعتقادات مردم خواهد بود ولا غیر. راهش استفاده بهتر از عقل و خرد است 4-تا کنون از ترس چیزی گریستی؟گریه نه ! اما بارها پیش اومده، خصوصا شب ها، زمانیکه می رم می خوابم، به یه چیز فک می کنم. فکری که گاهی اوقات چنان بهم شوک میده که از سر جام بلند می شم، ده دقیقه یه رب، یه کم تو خونه راه می رم، بعد که آروم شدم، بر می گردم سر جام موضوعش رو تو تالار فلسفه خودت سمیرا راه انداختی و من متاسفانه هنوز نتونستم توش شرکت کنم چیزی که به شدت برای من دلهره آوره، مبحثه زمانه ! اینکه بعد از مُردنم زمان چگونه سپری می شه و مفهوم زندگی جاودانه همیشه برام سوال بوده ! 5- چرا ما بندگان به خدا نمیگوییم ، دوستت دارم و عاشقت هستم؟ ديد موسي يك شباني را به راه كو همي گفت اي خدا واي اله تو كجايي تا شوم من چاكرت چارقت دوزم كنم شانه سرت دستك بوسم بمالم پايكت وقت خواب آيد بروبم جايكت اي فداي تو همه بزهاي من اي به يادت هي هي و هي هاي من زين نمط بيهوده مي گفت آن شبان گفت موسي با كه هستت اي فلان .... داستان ما هم همینه ! 6-در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد.حالتی رفت که محراب به فریاد آمد "یعنی چه؟ سمیرا اوضاع ادبیات من به شدت دِرامه ولی فک می کنم منظورش ذوب شدن در معشوق باشه ! . 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده