MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ ببینما فرآیندهای پیچیده تر از این هم پروندش رو بستیم ببین! مکانیکی! برو! برو با هم صنف خودت کل بنداز. وگرنه شیش سال زحمتت برباد میره. :icon_razz: نترسین نترسین ما همه با هم هستییییییم :elivg5ddfqdy8k5mocfچییییی گفتییییییی!!!!!!!؟حاجی شما خودت به خاطر اون بازیه مافیاو... پرونده ت سنگیییینه برو بگو یه تکلیف معلوم بییاد تازه ما با انرژی عادیمون بازی کردیم زیر 10 ثانیه آچمز بودین چه برسه با تمام قوا ببین اگه یار ما و سیبیل لیدر نبود، شما ده ثانیه که خوبه، ده ساعت هم نمیتونستین بگین آدم پروندش سنگین باشه، ولی سرش بالا باشه! :icon_razz: 10 لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ سلام سلام سارا حرف نداشت من مونده بودم با کوله پشتی و وسایل، یه دوربین دیجیتال خفن هم دستش بود از همه صحنه ها و مناظر عکس مینداخت و مسیر هم راحت میرفت انگار خیابون ولیعصر رو داره پیاده روی میکنه دخترا هم حرف نداشتن واقعا، خیلی عالی بودن .. به قول سارا پرچممونو بالا نگه داشتن ... باعث افتخاره:hapydancsmil: :aghosh: یعنی یه دونه ایییی ،اینقدر خندیدم دلم درد گرفت. به خاطر زیاد سفر رفتنه خانمی، دوستام بهم می گن سالیور تو هم انشالله به جایی می رسی که دوتایی دیوار صاف رومی ریم بالا، تازه شروع کردیم:80x7izu87acutttcy9t شیییییییره 13 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ خوب خوب خوب حالا نوبت منههههههههه خیلی روز خوبی بود ..بسی شاد گشتیم از پانتومیم ....ومپایر گرفته و دیو چو بیرون رود فرشته دراید و عجق وجق و زنِ مش ماشاالله تا مافیا و اینکه بعــــــــــــــــضیا از ..... کمترن ثابت شدست نگین خدایی نکرده از خودم میگماا تازه از روو برفا هم رد شدیم بسیار بسیار سپاسگزارم از همههههههههه مهدی عارف که در همه حال در حالِ جذبِ متخصصانِ ارجمند هست مریم که کلی باهم خندیدیم و خوش گذروندیم.....تازه منم اغفال کرد پاهامو گذاشتم توو آب همه خستگیم در رفت متین و علیرضا که مثه همیشه شیطون و پر انرژی بودنو کلی با شیطنتشون بهمون انرژی دادن فرناز که من حتی فکرشم نمیکردم اون فرناز، این فرنازِ خودمون باشه و تازه توو مینیبوس فهمیدمکلی هم باهم یاد خاطرات گذشته کردیم ارزو که ساکت اما شیطنت زیر پوستی داشت .. اولین شهروندی بود که وصیت کرد حمیدرضا که کلا همه رو متعجب کرد و پا به پای همه تازه اون جلو جلو هااا از کوه بالا میرفتتازه تووپم آورده بود کسرا عجق وجق که رقص بلد نبود اصن!! ابراهیم که ژاکتش داشت به رحمت ایزدی میپیوست که نجاتش دادن و تمام طول راه دستش گرفته خشک شه (بسی خندیدیم) محمد حسین با اون بطریِ آب معدنیِ کذایی و گوشیش که پرت شد توو آب و خودشم نفهمیدتازه مجبور شد کلی چیز هم به خودش بگه هادی که کلا خییییلی قشنگ حدس میزنه سجاد ِ آروم و محترم بابک پزشک مافیایی سیاوش مافیای شب زنده دار و البـــــته، راهنما و عقب نگهدارنده بسیار عالی سارای عزیز و همسر گرامیش ، سارا عکاس حرفه ای و پرانرژیمون که کلمات جالب انگیزناکی رو واسه پانتومیم پیشنهاد کرد و همسر گرامیشون آقا محمودرضا که بسیار به بازی مافیا هیجان دادن آقا مجید سرپرستِ خوبِ گروه ، البته نشونه گیریشون زیاد دقیق نیست پسردایی که نفر دوم پینگ پونگ شد والبته مافیایی که خیلی زیرکانه ساکت بود :gnugghender: جاویدِ تند رو که هر لحظه توو جاهای مختلف دیده میشد اسی کمک دهنده طبیعت (شاخ و برگگای خشک و میکند..میگفت باید کنده شن) ممنونم از همهههههههههههههه..امیدوارم بتونیم توورهای خیلی خوبی داشته باشیم 26 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ باشه پس با خودت شروع می کنیم بگو یالا،وکیلم؟:zadan: من که گفتم قصد ازدواج دارم................... و ایشالله شیرینی هم می دم... خوب من گفتم حالا نوبته بقیه هست.. لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ ببین! مکانیکی! برو! برو با هم صنف خودت کل بنداز. وگرنه شیش سال زحمتت برباد میره. :icon_razz: ببین کی داره کی رو تهدید میکنه میترسم دیگه خیلی اسپم بشه اینجا جوابتون رو نمیدم ، وگرنه جلو جمع ضایع میشدید 10 لینک به دیدگاه
s4r4kh 2227 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ ببین اگه یار ما و سیبیل لیدر نبود، شما ده ثانیه که خوبه، ده ساعت هم نمیتونستین بگین آدم پروندش سنگین باشه، ولی سرش بالا باشه! :icon_razz: دیدم اما ریزتر از این حرفاست دیده نمی شه حالا تو ببیییین، اگه احسان تو تیمتون نبود ده ساعت که چه عرض کنم ده سالم به جایی نمی رسیدین در اول در دوم می دهند عدس پلووو محمد حسین تیمتو وردارو برووووو سرت بالاست نیفتی تو جوب من که گفتم قصد ازدواج دارم...................و ایشالله شیرینی هم می دم... خوب من گفتم حالا نوبته بقیه هست.. به یک عدد دختر دم بخت که قصد ادامه تحصیل و اینا نداره نیازمندییم 12 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ خوش به حالتون رفتین تور اخی خیلی بهت خوش گذشته.. غصه نخور بازم میریم :there: 12 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ دیدم اما ریزتر از این حرفاست دیده نمی شهحالا تو ببیییین، اگه احسان تو تیمتون نبود ده ساعت که چه عرض کنم ده سالم به جایی نمی رسیدین در اول در دوم می دهند عدس پلووو محمد حسین تیمتو وردارو برووووو سرت بالاست نیفتی تو جوب به یک عدد دختر دم بخت که قصد ادامه تحصیل و اینا نداره نیازمندییم بابا چی چی نیازمندیم .... من که گفتم هست و این ها .... وقتی هست چرا اطلاع رسانی کنیم... این همه دختر دو بخت را حیرون سرگردون کنیم...چرا بی خودی بهشون خوشحالی واهی بدیم... لینک به دیدگاه
GBG10 2039 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ عههههههههههه من نصف مطالبی که دوستان نوشتن رو یادم رفته بود! من چندتا عکس از طبیعت گرفتم میذارم! 21 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ ببین کی داره کی رو تهدید میکنه میترسم دیگه خیلی اسپم بشه اینجا جوابتون رو نمیدم ، وگرنه جلو جمع ضایع میشدید فرار به جلو. دیدم اما ریزتر از این حرفاست دیده نمی شهحالا تو ببیییین، اگه احسان تو تیمتون نبود ده ساعت که چه عرض کنم ده سالم به جایی نمی رسیدین در اول در دوم می دهند عدس پلووو محمد حسین تیمتو وردارو برووووو سرت بالاست نیفتی تو جوب ببیـــــــــــن کوچه اول در دوم، نه در اول در دوم تور بعدی برای یه سری آدم جدید اجرا میکنم، در کسری از ثانیه میگن. 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ من دارم دق میکنم کم کم !! منم کوه میخوااااااااااااام ................ منم رودخونه میخوااااااااااااااااااام ............ منم پانتومیم میخوام 17 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ فاطمه جون حالشونو میگیریم خودمون میریم پارک ملت....گل لاله 14 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درودصبح رسیدم مترو صادقیه و میخواستم ماشین بگیرم برم تا گلدیس، چون مسیرهای اونطرف رو بلد نبودم از یک پیرمرد مهربون پرسیدم ، برای گلدیس تاکسی های کدوم مسیر رو سوار شم...گفت:دخترم مسیرش دور نیست، پیاده برو..و اینچنین بود که یک روز با پیاده روی شروع شد بچه ها یکی یکی اومدن و آشنا شدیم و راه افتادیم...در مسیر رفت پانتومیم بازی کردیم که عجق وجق های تور هم شناسایی شدن نیم ساعته به کلیگون رسیدیم و مسیر آغاز شد... کل مسیر کوهنوردی در کنار رودخونه بود و صدای شرشر آب قابل شنیدن بود....شکوفه های گیلاس و گل های زرد و قرمز تو حاشیه مسیر ، چشم انداز زیبایی داشت چندین بار از عرض رودخونه گذشتیم که خیلی هیجان انگیز بود صخره های خطرناک رو هم پشت سز گذاشتیم تا به آبشار رسیدیم...ناهار رو همونجا خوردیم و بعدش یکم استراحت و به مسیر ادامه دادیم...توقفگاه بعدی من و مینی پامون رو کردیم تو آب، اینقده چسبیدیکم هم برای محمدحسین در مورد جریان آرام و مغشوش رودخونه توضیح دادم که هیچی نفهمید آخرش بقیه هم بازی پانتومیم اجرا میکردن، ادمین هم که طبق معمول یک متخصص داشت جذب میکرد، کم کم از دور دست ها روستای امامه نمایان شد مسیر پیاده روی حدود 8 کیلومتر بود... در برگشت هم پسرها یکم رقصیدن که سردستشون لباسش عجق وجق بود. بعد از اون مافیا بازی کردیم و اصلا متوجه ترافیک نشدیم..در این میان یک نفر از -- کمتر شد، که مشکل خودشون هست در کل روز خوبی بود... بعدمیگم تبدیلیا هوششون بیشتره میگی چرابرا شهرک سینمایی از مترو تا خود گلدیس چجوری رفتی؟این حافظه س تو داری آخه آقا مهدی با آرامش و متانت خاصشون که هیچ کس تو کوهنوردی به گرد پاشون هم نرسید مینا،مریم،آرزو و فرناز عزیز دوستای عزیز و مهربون جدیدم که واقعا بسیار قوی در عرصه حاضر شدن حتی بهتر از بعضیااااااا،پرچم خانوم ها همیشه بالاااااااست:flowerysmile: حمیدرضا بر خلاف تمام شایعاتی که پشت سرش بود مثل یه مرررررد در عرصه حاضر شد ،خیلی هم عالییییی برادر:yes: بابک شیرمرد ،آقا کار شما تو همه زمینه ها درسته،بسی از آبشار نوردی و کوهنوردیه شما لذت بردیم ابراهیم من یه پیشنهاد خووووب برات دارم،دیگه پانتومیم بازی نکن آقا جان،میدون رو ببوس و بده دست جوونا،ولی مافیات خوب بود سجاد همراه آروم وساکت گروه همگی گل کاشتید رفقا به امید باهم بودنی دیگر ادمین ادمین ههههههه،خیلی باحال بود،به من میگفت تو میخندی من پام میره تو صخره،نخندی من از دیوار راست میرم بالا حالا هی تعریف کنیدا :4564: پ چی،تعریف میکنیم حالشو میبریم مرسییییییییییییییییی مینا جونی:hapydancsmil:دوست خوبمی:aghosh:راستی من برات شکلات تلخ خریده بودم یادم رفت بهت بدم شب تو کوله دیدم اینقده غصه خوردم :icon_pf (34): آتروس آتروسهه،ای ول ،خود آتروسه ای ول ممنون زحمت کشیدی برادر چشم،اما به دلیل مشغله کاری یه فرصت کوچولو بدید در اسرع وقت می زارم شکلاتاشو بده من بهش میدم ببین! مکانیکی! برو! برو با هم صنف خودت کل بنداز. وگرنه شیش سال زحمتت برباد میره. :icon_razz: ببین اگه یار ما و سیبیل لیدر نبود، شما ده ثانیه که خوبه، ده ساعت هم نمیتونستین بگین آدم پروندش سنگین باشه، ولی سرش بالا باشه! :icon_razz: سیدبا مکانیکیا چیکار داشتییکار نکن اون همه خاطرات جبهه پایمال شه ها حمیدرضا که کلا همه رو متعجب کرد و پا به پای همه تازه اون جلو جلو هااا از کوه بالا میرفتتازه تووپم آورده بود کسرا عجق وجق که رقص بلد نبود اصن!! ابراهیم که ژاکتش داشت به رحمت ایزدی میپیوست که نجاتش دادن و تمام طول راه دستش گرفته خشک شه (بسی خندیدیم) آخه برا چی شایعه درست میکنیدهمه یه جوری منو نیگا میکردن انگار انتظار نداشتن اصن من از در ماشین رد بشمباو ما ورزشکاریما،البته ورزشکار قدیماز بابک بپرس،بابک همه ورزشکارا اون ژاکت رو من 10 دیقه دستم گرفتم از کت و کول داشتم میفتادم انقد سنگین شده بود این رفیق بیچاره منو چه کارا که نکردید باهاشگربه گارفیلد و عجق وجق و زیگیل و همه رو با این فلک زده اجرا کردید:vahidrk:اگه دیگه آوردمش ابراهیم میخواست عجق وجق رو اجرا کنه ورداشت پلاستیک آشغالا رو آورد بالا کسری رو هم نشون دادکسری بیچاره دیدم اما ریزتر از این حرفاست دیده نمی شهحالا تو ببیییین، اگه احسان تو تیمتون نبود ده ساعت که چه عرض کنم ده سالم به جایی نمی رسیدین در اول در دوم می دهند عدس پلووو محمد حسین تیمتو وردارو برووووو سرت بالاست نیفتی تو جوب به یک عدد دختر دم بخت که قصد ادامه تحصیل و اینا نداره نیازمندییم ما کلا قَدَر بودیم،دیوار پیش ساخته رو داشتی چجوری از رو پانتومیم ابراهیم حدسیدیمبا اون حرکات موج داری که انجام میدادولی خداییش اون تیکه ش باحال بود،"کلا همه اینا رو که تا الان حدسیدید بریزید بیرون:ws28:" خوش به حالتون رفتین تور آخیچه لوس:vahidrk:آخرشم با من دنس نکردی بابا چی چی نیازمندیم .... من که گفتم هست و این ها .... وقتی هست چرا اطلاع رسانی کنیم... این همه دختر دو بخت را حیرون سرگردون کنیم...چرا بی خودی بهشون خوشحالی واهی بدیم... خب باشه میگیم این صف طولانی با عرض پوزش برگردند خونشون من دارم دق میکنم کم کم !! منم کوه میخوااااااااااااام ................ منم رودخونه میخوااااااااااااااااااام ............ منم پانتومیم میخوام نداریم تموم شد فاطمه جون حالشونو میگیریمخودمون میریم پارک ملت....گل لاله :ws28: 18 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خب نوبت منه منم از دوستان که با تمام انرژی و صبر و حوصله پیش میرفتن تشکر می کنم. مخصوصآ آقا مجید و سارا خانم و همسر محترمه که با رفتار بسیار صمیمانه ای که داشتن نذاشتن احساس غریبی بکنیم با اینکه دوستای خودم نتونستن ثبت نام کنن و من تقریبآ غریب بودم ولی رفتار همه ی دوستان صمیمانه بود و خیلی خوش گذشت از همگی ممنونم و خوشحالم که دوستای جدیدی پیدا کردم امیدوارم دوستیمون پایدار بمونه از آقا مهدی هم تشکر ویژه دارم و امیدوارم موفق باشند. 19 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آخی چه لوس آخرشم با من دنس نکردی رقصیدم که باهات؟نرقصیدم؟ 7 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بعدمیگم تبدیلیا هوششون بیشتره میگی چرابرا شهرک سینمایی از مترو تا خود گلدیس چجوری رفتی؟این حافظه س تو داری آخه پیاده رفتم ولی این سری حوصله نداشتم...در ضمن در مسیر سری قبل یک نفر اینقدر از خاطرات سربازیش گفت که کلا مسیر زده شدم 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده