"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ گاهی زن باش انقدر زنانه عشقت را نشان بده با ناز سخن بگو وقتی اخم میکند خودت را برایش لوس کن وقتی صدایش بغض دارد ارام تمام پرده هارا بکش تا کسی نبیند مردت بر شانه تو تکیه کرده و وقتی نوبت توست تمام پرده های را کنار بزن تا خورشیدو ماه و ستارگان و اسمان تماشایت کند زمانی که در اغوش مردت هستی و به او تکیه میکنی بگذار تمام هستی بدانند او تکیه گاه توست 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۲ حالا كه دستهایم شروع به نوشتن كرده است... حالا كه ابر چشمهایم برای تو می بارد... حالا كه قلب عاشقم فقط برای تو می تپد... حالا كه وجودم از عشق تو لبریز است... بگذار برای تو بنویسم... تویی كه نگاهت بهانه ی شعرهای عاشقانه ام شده... تویی كه آوایی كلامت موسیقی لحظاتم شده... تویی كه عشقت را عاشقانه بیان كردی... و عشقم را صادقانه پذیرفتی... بگذار برای تو بنویسم... بگذار گل های سرخ عشقم فقط برای تو باشد... دنیا را نمی بخشم اگر تو را از من دور كند... زمان را نمی بخشم اگر یاد مرا از یاد تو ببرد... باران را نمی بخشم اگر گونه هایمان را خیس و عشقمان را پاك كند... و.... كاش زمان وجود نداشت... تا عشق را بعد از تجلی می شد بلافاصله بروز داد... و تو... حالا برای من... همان گلی... تو برای من خود عشقی... 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ همه شعرها را گشتم . . نشانی از تو نیافتم برای تو باید شعری دیگر سرود . تو . . خود منی در قالبی دیگر . . ساده تر . . پاک تر . . غریب تر . . مسحور تر . یا نیمه ی منی فرسنگها دورتر از من . . چونان که امتداد بهت نگاه من در همه چیز حسرت نشانی از تو یافتن است . 6 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۲ راستش امروز انقد دلم گرفته بود که فقط دوست داشتم یه جایی پیدا کنم که حرف بزنم اما الان که اینجا رو دیدم،انگار همه حرفها پرواز کردن و رفتن و این خیلی درد داره ولی خب کاری نمیشه کرد 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نبودنت را پا برهنه قدم میزنم با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است برای تنهایی بزرگ پاهایم... ! 6 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آبجی کوچیکه گفت زودی یه آرزو کن زودی آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد آبجی کوچیکه گفت چپ یا راست آبجی بزرگه گفت م م راست آبجی کوچیکه گفت درسته آرزوت برآورده میشه هورا بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت آبجی بزرگه گفت تو که از زیر چشم چپ ورداشتی که آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت خوب اشکال نداره دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت دیدی؟ آرزوت می خواد برآورده شه دیدی حالا چی آرزو کردی آبجی بزرگه گفت آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه بعد سه تایی زدن زیر خنده آبجی کوچیکه آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی با آرزوی سلامتی برای همه ی بیماران علی الخصوص کودکان سرطانی 6 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۲ وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست … 5 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تو را برای لبخند تلخ لحظه ها پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم 6 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آدم ها باهــم ها و بی هــم ها زوج و فــــرد و منـی که انگــــار با پـــلاک تـــنهــــائی هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد نـدارم...! 5 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از بهار بی گل بی گلاب بی تو بیزارم ! از : م . محمدی مهر 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تو : نهایت آرزو ... می بینی با چه وسواسی ازتو می نویسم ؟! ... هنوز وسوسه نشدی ؟! 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران ! ولــــــــــــــــی... آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت... مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد... 4 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گاهی دلت میخوآد همه بغضآت از تو نگاهت خونده بشه ... که جسآرت گفتن کلمه هارو نداری .. اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثه : چیزی شده؟! اونجاست که بغضت ُ با لیوان سکوتت سر میکشی و با لـــــبخنـــد میگی: نــــه هیچی ..! 4 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ هـمـیـشه سـلـیـقـه مـن و خــُـدآ یــکـی بــود هـر کـه رآ مـن دوسـت دآشـتـم بــآ خـودش بــُـرد 3 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • • جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • • راســــتــــ مــــی گــــفــتــــ شـــــامــــلو: " دســـــتـــِــ خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد " 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۲ براے دل خـــودم مے نویسم ... براے دلتنگــے هایــم براے دغدغــہ هاے خـــودم براے شانہ اے کہ تکیہ گاهــم نیستــــ ! برای دلے کہ دلتنگم نیست ... براے دستے کہ نوازشگــ ـــر زخـم هایم نیست ... براے خودم مے نویســـم ! بمیـ ــرم براے خـ ـودم کہ اینقـــدر تنهاستـــ !.!.!.! حـــتـــــــی دیــــگر نمیـــخواهـــــم آرزویــت باشــم آرزو مــــیـــــکـنــم او آرزوی تـــو باشــــــــــد و آرزوی او دیــگـــــــــــــری در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ، بگذار در گوشت بگویم ” میـــخواهــمــــــــت ” … این خلاصه ی ، تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست … آنـقـدر دلـم از رفـتـنـت بـــــد شکـسـت کـه نـمـیـدانـم وقـتـی بـیـایـی، کـدام تـکـه اش خـوشـحـال خـواهـد شـد! شنیده بودم " پـــا "، " قــلب دوم " است امّا باور نداشتــــــــم تا آن زمــــان كه فهمیــــدم وقتـــــی دل مانـــدن ندارم ... پای ایســــتادن هــــــــــم نیست ...!!! ♥♥ دلـــ درد گــرفــتــ هـ ام از بــس فــنـجــان هــای قــهــوه را ســر کــشــیـده ام و تــو تـــه هــیــچــکـــدام نــبـــودی با تو هستم ای مسافر ای به جاده تن سپرده ای که دل تنگی غربت منو از یاد تو برده هنوزم هوای خونه عطر دیدار تو داره گل به گل گوشه به گوشه تورو یاد من میاره 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من عاشق بارانم شب های بارانی را دوست دارم وقتی که شهر با آب شسته میشود من پنجره را دوست دارم ، وفتی که باران با اشتیاق به آغوش شیشه می رودوقتی که تنها صورت خود را به پنجره سرد میچسبانم و با دانه های باران هم دردی میکنم … دیگر از صدای صاعقه نمیترسم ، حالا خوب میدانم این صدای مهیب ، همان لحن خیس و ساده باران است . من عاشق گریه کردن زیر بارانم عاشق دویدن و چرخیدن با تو زیر بارانم من عاشق بارانم ولی ولی حیف … بوی خیسی را دوست دارم باران بوی خاطره هایم را میدهد … خاطره های شیرین شاید هم کمی تلخ من عاشق بارانم 5 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ تو پشت شیشه ای دست هایت کو ؟ تا با دستان من برای هم بودن را گره بزنیم بیا با هم دیوار از هم جدایی را بشکنیم فریادی در مشت و نسیمی در نگاه به تو رسیده ام بلور نگاهت افسانه تنهایی را خاموش می کند و پیامت را در دست هایم می ریزد این تویی.... 3 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دوست دارم تو را نظاره کنم زیر پایت پر از ستاره کنم گر بپرسند مجنون نازنینت کیست؟ دوست دارم به تو اشاره کنم.. 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ♥به سلامتی اونــایی که هیچ وقت دستــای همـــدیگه رو رهـــا نکردن ....♥ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده