"nazanin" 3,610 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ به کوچه های بن بست دشنام ندهید رنچ بن بست بودن برای شکنجه یک کوچه کافیست 5 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ روزهـــایــی کـــه مـی بینمت، نفســـــم مــی گیـــــــــرد... و روزهــــایـــــی کـــــه نیستـــــی، دلـــــــــــــــــم... اما تـــــــــــــو بـــــاش...! تحمـــــل ٍ اولـــی آســان تـــر است... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دیروز و فردا هر دو نامردند ...! دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش ... مرا فریب دادند تا نفهمم امروزم چگونه گذشت... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
raz-raz 3,611 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی! عصبیتر ، بی حوصله تر، کلافهتر و ساکت تر! … و جا…لبتر اینکه با اطراف هم کاری نداری همش را نگه می داری و دقیقااااااااا سر کسی دوست داری خالی کنی که دلتنگش هستی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
raz-raz 3,611 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ می دانی؟ یک وقت هایی باید رویِ یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است و بچسبانی پشتِ شیشهیِ افکارت ... ... باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال سوت بزنی در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشهیِ ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویی: بگذار منتظر بمانند. حسین پناهی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ قول میدهم لام تا كام حرفى نزنم فقط بگذار از دال تا میم بگویم بگذاربگویم كه دوستتــــــــــــ دارم دیگر لام تا كام حرفى نمیزنم ...!! 4 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ می دونی بعضی اوقات با خودم فکر می کنم بیامو برای اولین بار دل سنگ بشم دیگه عاشق نشم سعی کنم دیگه به ادمای این زمونه دل نبندم حرف هیچ کسو باور نکنم دائما به این فکر کنم که دارن بهم دروغ می گن.دارن تظاهر می کنن.دوست داشتن گفتناشون از ته دل نیستو فقط یه شعار. اما ..... اما......... اما نمی تونم .می بینم اگه من یه همچین آدمی باشم دیگه زندگی واسم معنی نداره.دیگه به اون نمیشه گفت زندگی.وقتی ادم احساسشو بذاره کنار دیگه چی ازش می مونه میشه مثل سنگ که هیچی روش اثر نداره هیچی. می دونی وقتی داشتم متنامو زیرو رو می کردم یکیشون خیلی ناز بود بود خیلی قشنگ بود.می گفت: من فراموشت کردم توام منو فراموش کن. می دونم اگه الان نتونی فرموشم کنی یه روزی می رسه که خیلی راحت بتونی فراموشم کنی . دست سرنوشت هیچ وقت دوتا آدم عاشق و به هم نمی رسونه هیچ وقت پس بهتره هر چی زودتر همو فراموش کنیم. وقتی به این فکر می کردم که منم باید تورو فراموشت کنم آتیش می گرفتم. دوست داشتم دیگه نباشم بمیرمو این روزو نبینم. یاد اون روزایی می افتادم که هر شب واست دعا می کردم.هر شب تا صداتو نمی شنیدم آروم نمی گرفتم.هر شب واست نامه می نوشتم هرشب به یادت هق هق گریه می کردم. با این که اونقدر عذابم می دادی با این حال دوست داشتم. نمی تونستم فراموشت کنم خیلی سخته وقتی یه نفرو عاشقانه دوسش داشته باشی. دوست داری همیشه این جمله رو لبات باشه گل نازم دوست دارم ولی نتونی بهش بگی. خیلی سخته وقتی شب ور روز به این فکر می کنی که وقتی دیدیش بغلش کنی ساعت ها در آغوشش آروم بگیری.اما وقتی دیدیش حتی یه نگاهم نتونی بهش بکنی خیلی سخته وقتی عاشق یه نفر باشی و با خودت بگی که اون تمام زندگیمه هیچ وقت ترکش نمی کنم ولی اون خیلی راحت جلوت بشینه و از عشقش بگه. بگه یه نفر دیگرو دوست داره.ولی بااین حال بازم دوسش داشته باشی خیلی سخته وقتی دلت می گیره دوست داشته باشی ساعت ها باهاش حرف بزنی بلکه با شنیدن لحن صداش آروم بگیری بعد بهت بگه دارم می رم بیرون یه وقت بهم زنگ نزنیا. بعدش بفهی که اون ساعت با اونی که دوسش داشته رفته. خیلی سخته تو خیالت هزار بار خودتو لعنت کنی و بگی روانی فراموشش کن اما تا این فکر به ذهنت میاد از خودت متنفر شی خیلی سخته خیلی سخته بدونی دیگه دوست نداره اون شونه های نازنینش واسه یکی دیگس اون حرفای قشنگش که همیشه آرومت می کرد دیگه تو گوشت زمزمه نمیشه . ولی بازم بگی منو دوست داره.دارم اشتباه می کنم................. خیلی سخته وقتی عاشقشی همه بهت بگن تو اون به درد هم نمی خورین بهتره فراموشش کنی دوست داشته باشی فریاد بزنی به خدا نمی تونم فراموشش کنم.بابا عاشقشم دوسش دارم می فهمید اما یه بغض سنگین راه گلوتو گرفته باشه وهیچ کاری نتونی بکنی. خیلی سخته همه بشینن جلوتو ازش بد بگن دوست داشته باشی بهشون بگی تورو خدا بس کنید ولی نتونی چیزی بگی. خیلی سخته خیلی سخته دوسش داشته باشی و اما نتونی به اون و دیگران ثابت کنی که واسش می میری. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
"nazanin" 3,610 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ هیچ می دونستی زیباترین عاشقانه*ای که واسم گفتی وقتی بود که اسمم رو با «میم» به انتها رسوندی؟! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
شــاروک 30,242 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دلخــــور ڪه میشَـوم , بغـض میــڪنم می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم ڪامنـت مینویسـم ُ صورتڪ میگــذارم صورتڪی ڪه میخنـددو پشتـش قایم میشــوم ڪه فڪـــر ڪنی میخنــدمو بخنـــدی... اشڪهایمـ میـــــــآیند و من مدام با صورتڪ مجازی ام میخندم ... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Lean 56,968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۲ عادت به روزها یعنی همان روزمرگی، روز، مرگی تنها مرگ روزها نیست مرگ همه چیز است 1 نقل قول لینک به دیدگاه
ایلین1366 5,544 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من و توبرای رسیدن به هم هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه 2 نقل قول لینک به دیدگاه
"nazanin" 3,610 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۲ خیلی ترسناک حس سردی می دهد، می لرزاند می ترسم و دوستش دارم مثل ماه که چون چشم یک مقتول میدرخشد. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ اصولا آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند؛ درست همان آدم هایی هستند که ما مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم . . . قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد ! 2 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ می خواهم از چیزهایی که در این یک ساله به من هدیه کرده ای برایت بگویم! از آن نگاه کهربایی که انسان را به ماندن و بودن امیدوار می کند . از آن دست های بخشنده که یاری دهنده اند و گرما بخش ...حتی اگر در زمهریری از زخم زبان ها و طعنه ها و نامهربانی ها گام برداری. از آن آغوش که نه جان پناه که سرزمینی است برای زیستن و آزاده زیستن. از آن لبخند ها که اطمینان و اراده اند و از اشک هایی که نفس صداقتند. وقتی می بینم که تو چه فروتن به دشواری های هم پا بودن من تن داده ای پشتم می لرزد. بدان که در این هم پایی آن که همیشه پیش تر گام بر میدارد تویی! بدان که مقصدم بوییدن عطر تو و شتابم برای رسیدن به صدای گام های توست. آن چه تو در خود داشتی بیش از تصور من بود. نگاه بی کینه ات به جهان و علاقه ات به آدمیان از خوب و بد. آگاهی ات از این که عشق گریزگاه نیست، سلاحی برای رفتن به جنگ سیاهی ها هم نیست....چشمی تازه برای پاییدن این زندگی است...چشمی که زیبایی های پنهان زندگی را به ما می نمایاند. سادگی تو در عین دانستگی ات و صداقت بی زنگارت... اینهاست که مرا به تو علاقمند کرده....وقتی دوشادوش هم در خیابان قدم میزنیم خود را آزادترین انسان جهان می بینم.اگر گاهی در هنگامی که با همیم حواس مرا پرت می بینی گمان نکن که با تو نیستم...من دلم را به تو بخشیده ام و این برای یک انسان از والاترین چیزهاست.گاهی برای رسیدم به یک سطر ترانه یا یک شعر ساعت ها در خود فرو می روم....اقیانوسی در پس پیراهن من است که مشت بر کرانه می کوبد و گاهی حریفش نمی شوم . نمی توانم از چنگ این رفیق مزاحم خلاص شوم . کسی در درون من است که از فکر کردن و فکر کردن خسته نمی شود. من هم این مزاحم دلچسب را دوست دارم. سالهاست که به حضور مداومش عادت کرده ام. دلم می خواست تو را داشتم و کلبه ای در گوشه پرتی از این جهان....تو با تمام کلیدهای جهان آمده ای .آمده ای تا رهایم کنی از زندان خود ساخته ای که در آن مدفون بودم.... نگاهم که میکنی من و آن غریبه پنهان شده در من یکی می شویم... تو آمدی تا رویاهای مرا تعبیر کنی و بر آورد آرزوهایم باشی.... و من خود را نخستین کاشف عشق در جهان می بینم... همیشه می خواستم بدانم آن انسان غار نشین که نخستین نقاشی را بر دیواره غار کشید بعد از تمام کردن نقاشی اش چه حسی داشت؟ تو این حس را به من بخشیدی.... من تمام این سالها را به چله نشسته بودن تا معجزه حضور تو نازل شود. ..برای زندگی عاشقانه به دنیا آمده ام وتواین تجربه را در همین یک ساله به من بخشیدی ....دیگر تنها منتظرم ...منتظر آنکه در زیر یک سقف با تو نفس بکشم...می دانم که می توانم با آن من یاغی درونم هم کنار بیایم...می توانم اقیانوس درون پیرهنم را در کوزه ای جای دهم و به هنگام نیاز با جرعه ای از آن گلهای سرخ ترانه را شکوفا کنم... ما موظفیم که زندگی کنیم و خوشبخت شویم... ما موظف به رعایت انسانیت خویشیم... ما موظفیم که نگاه عاشقانه را از هم دریغ نکنیم...عطر آغوشت را به من ببخش ...من تمام عاشقانه های جهان را برایت خواهم خواند... __________________ 2 نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ من بلد نیستم مث بقیه حرفهای رمانتیک بزنم فقط حرف دلمو بهت میگم من نمیدونم عشق یعنی چی و چه جوری ادم عاشق میشه فقط میدونم که همیشه دلم خواسته ببینمت،دلم خواسته بهم توجه کنی،دلم خواسته باهام حرف بزنی، دلم خواسته فقط تورو ببینم،دلم نمیخواست هیچکس دیگه رو ببینم،وقتی نبودی بهت فکر میکردم و ناراحت بودم، وقتی بودی انگار دنیا مال من میشد،تو تنها امیدم بودی درسته هیچوقت بهم توجه نمیکردی ولی همینکه میدیدمت واسم کافی بود روز عروسیت نمیدونستم چرا ناراحتم هنوز باورم نمیشد عاشقتم ولی باورم شد تو عاشقی اونم نه عاشق من... حالا بعد از سالها هنوزم بهت فکر میکنم هنوز وقتی میبینمت همون حس و حال و دارم نمیتونم این حس و حالو برات توصیف کنم چرا نمیتونم فراموشت کنم؟ احساس میکنم هیچوقت نمیتونم این حسو به هیچکس دیگه داشته باشم ولی تورم نمیتونم داشته باشم این حرفها و خیلی حرفهای دیگه همیشه رو دلم سنگینی میکنه ولی تا الان نگفتم و از این به بعدم بهت نمیگم شاید اینجوری بهتره 1 نقل قول لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14,558 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ بَـعـضـے وقـت هـا سُکـ♥ــوُت مـیِـکُـنـے ... چـُوלּ آنـقَـدر رَنـجـیـده اے کِـہ نِـمـے خـوآهـے حـَرفـے بِـزَنـے بـَـعـضـے وَقـت هـا سُکـــوُت مـیـکُـنـے ... چُــــوלּ واقـِـعـَا حـَرفـے واســِـه گُـفـتَـלּ نَــدارے گـآه سُـکــوُت یــہ اِعــتِراضِـــہ گـــآهــے هـَــمــ بـِـہ اِنــتـِـظـــآر اَمـا بـیـشـتَـر سُکـُوت واسـہ ایـنـہ کِـہ ... هـیـچ کَلَمِــہ اے نِـمـے تـوُنـِـہ غَـمے رُو کِـہ تُـو دَر وُجـودت دآرے تــُـوصـیـف کـُـنـِــہ .. نقل قول لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14,558 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ دارم از تــو حــرف می زنــم امــــا روحــت هم از نوشــــته هــایم خبــر نــدارد ایــــرادی نــــدارد یــاد تــو به نوشتــــه هــایم رنــگ می دهــد شــایــد دیگــری بخــــواند و آرام گیــــرد ذهــــن پریشــــانش… نقل قول لینک به دیدگاه
mani24 29,665 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 خرداد، ۱۳۹۲ در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن هانه هایت... کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز واستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم... میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو بازم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ... 1 نقل قول لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24,157 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۲ " ديگر بهانه ات را نميگيرم " خيالت همه جا با من است و زندگي زيباست فقط از اينکه ديگران ديوانه صدايم ميکنند کمي آزرده ام 1 نقل قول لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2,893 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ دِلْ تنگے اَم را با فاصلــہ مے نویسَمْـــ ... تا شایدْ فاصلــہ اے بین دِلَمْـــ و تنگے بیُفـــتدْ ... چــہ خیالــــِ خامے دارممْـــ ... ! اینْ مَدار فاصلــہ مُـــوَربْ اَستْ ... چندے کــہ بگذردْ ... دوباره مے شَودْ : " تَــــــنْـــــــــگے ِ دِلْ نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .